پایگاه خبری / تحلیلی نگام – ✍️ نصرتالله محمودزاده
…نمیدانم نیمهشب بیدار بودید یا نه؛ آنگاه که آسمان تهران غرید، اما فقط قطراتی بارید؟
در حضور خدا جستجوگر لایههای پنهان تاریخ بودم تا رسیدم به ۳۰ تیر ۳۱«چه کنیم که اشتباهات گذشته تکرار نشود؟»( فردا خواهم نوشت)
انگار قطرات باران اشک خون بود؛ خشم، ناقوس بیداری برای خفتههای روی بالش نرم جهل؛
و شاید پیام خدا از جانب مردم بلوچستان و خوزستان.
افتادم به قدم زدن، ذکر گفتن، جستن از میدان مین، بیاعتنا به آتش دشمن.
(همچون دقایقی با باکری و باقری در شبهای عملیات)
زیر باران رو به آسمان فریاد زدم« خدا، خدای حسینی خرمشهر و حسنی ۵۹۸، آیا این رگبار خشم بر آسمان اطراف پاستور و بهارستان (ساختمان سران قوا و نهادهای پاسخ ندهنده) و از همه مهمتر، ساختمانهای مجلل اطراف آستان قدس و حضرت معصومه نیز میبارد؟
یعنی وقتی نفت خوزستان را برای بودجه این بناهای عظیم مذهبی از صندوق تحریم دولت پنهان و دولت رسمی میستاندند، باورشان نمیشد که بدون کار زیر بنایی، ایمان ملت را سونامی فقر خواهد بلعید؟
آیا متوجه نشدند که این بودجه حقآبه آنهاست برای سکوت در سالهای خشکسالی بعد از ۱۴۰۰ که علوم غرب پیشبینی کرده بود؟
آیا نمیدانستند که یارانه، این آبنات چوبی زهر هلاهل روسی، دوای درد فقر نیست؟
یعنی متوجه نبودند که اکنون وقت تجملات قران و نهجالبلاغهی مطلا نیست؛ بلکه هنگام تفسیر آیات مربوط به مبارزه با خشکسالی یوسف پیامر است؟
مطالبهگران داغتر از رهبری، یکبار هم سوی کربلا نرفته، به جای عَلَم و کُتل
شاهعباس، با تدبیر امیرکبیر روانه روستاهای چشمانتظار مشک ابوالفضل شوید.
ولله ما ۸ سال کربلا نرفته، حسینی دفاع کردیم.
آیتالله جوادی آملی، لطفا باران شعور جاری کنید تا بدانیم چرا خوزستان پرآب، بیآب شده.
… وقت نماز صبح که مجددا آسمان غرید، این آیه بارید.
إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم
چقدر نزد خدا شرمنده شدم؛ انسانهایی مغرور به داشتههای گذشته، نه تدبیر برای آینده.