مطهره کاویانی
این را میشود یکی از کلیشهایترین گزارههای موجود در دیالوگهای سیاسی و روزمره مردم دانست؛ گزارهای که لزوما نمیتوان آن را اثبات کرد، اما «تکرار» و «تجربه» آن باعث شد از نظر بخش عمدهای از جامعه بهعنوان یک گزاره غیرقابل نقض تلقی شود.
- «مردم ایران همیشه برای لجاجت سیاسی با جریانی که دولت را در دست دارد به گزینه مقابل آنها رای دادهاند، پس هرکس معترضتر باشد موفقتر نیز میشود».
در یک قیاس کلی میتوان تجربه شکست دولتهای ششم، هشتم، دهم و دوازدهم را حول چند محور مهم دید که مهمترین آنها عبارت از «تکبر سیاسی در تبیین آینده»، «تلاش برای انشعاب تشکیلاتی و عبور از حامیان سیاسی»، «خلق نقدینگی مضاعف با نیت کوتاهمدت انتخاباتی» و «خلق تعارض سیاسی با حاکمیت» است.
وقتی در کشوری مشکلات اوج میگیرند و فشارها از هر سو متوجه افراد جامعه میشود گاهی اخلاق هم در معرض آسیب قرار میگیرد و فضای بیاعتمادی و سوءظن گسترش پیدا میکند. گاهی این بی اخلاقیها چنان رسوخ میکند که انسان را به تعجب وا میدارد و در عمل هم بر شکافها و اختلافها میافزاید. در عرصه سیاست که عرصهای مجادلهساز و پراصطکاک است آثار منفی فشارها و بحران بیشتر نمود دارد.
متاسفانه دیده میشود که برخی از تحلیلگران مخالف دولت به جای درک انبوه مشکلات و تنگنایهای موجود آشکارا آن را تعمدی می
دانند و صراحتا بیان میکنند که عدم رفع برخی از معضلات موجود برای ایجاد فشار و فراهمشدن زمینه جهت ظهور برجامهای دو و سه است! اینها بدون اینکه سندی برای گفتههای خود ارائه دهند و قرینهای بر تعمد یا کمکاری مدیران دولتی در بروز مشکلی بیاورند به نیتخوانی میپردازند و اتهامی به این بزرگی را مطرح میسازند
در بطلان چنین ادعایی سخن فراوان است، ولی باید عنوان شود که امروز هرگونه کمکاری یا تعلل در رفع موانع و فشارها بر مردم جلوی چشم همگان قرار خواهد گرفت و هیچکس توان کتمان نقص عملکرد خود را ندارد، خصوصا در جایی که مخالفان دولت از قدرت و ثروت لازم برخوردارند و با انواع تریبونهای نوشتاری و دیداری کوچکترین حرکات و تصمیمهای مدیران دولتی را زیر ذرهبین دارند.
البته روشن است که آنان با القای چنین تحلیلهای بدبینانه تنها به تضعیف قوه مجریه نمیپردازند بلکه انسجام جامعه را هدف قرار میدهند، انسجامی که در حال حاضر ضرورتی اساسی دارد و بیگانگان از مخدوش شدن آن استقبال همهجانبه میکنند. اما در برابر چنین بهتان عظیمی میتوان به نکته بسیار مهمی اشاره کرد؛ هر چند ایجاد رفاه برای همه اقشار جامعه وظیفه مسلم دولت است و در آن، چون و چرایی نیست، ولی هیچ اشکالی ندارد که مخالفان محترم دولت که بر نهادهای عظیم اقتصادی سیطره دارند خود به امداد جامعه بپردازند و با توان فراوان خویش در بالا بردن سطح معیشت مردم همت بگمارند. به جای رقابتهای منفی میتوان به رقابت مثبت پرداخت.
آقایان محترم گوی سبقت را از دولت بربایند و با نام و نشان وارد عرصه خدمتگزاری شوند. امدادی وسیع و همهجانبه، فارغ از هر بزرگنمایی، آنچنان که بدون هیچ تبلیغاتی مردم کوچه بازار آن را لمس کنند و به صداقت مخالفان مدعی پی ببرند. امروز هرگونه گشایش در کار مردم علاوه بر آثار متنوع و مثبت از هر شلیک به دشمنان کشور اثر سازتر است.
آمریکا معیشت مردم را هدف قرار داده و از همین رهگذر در انتظار پیامدهای آن در داخل کشور است. با افزایش سطح رفاه مردم و جلوگیری از ازدیاد فقر این انتظار شوم با بنبست روبهرو خواهد شد.
نهتنها اگر مردم سطح زندگی خود را رو به بهبود ببینند مشتاق میشوند و کوچکترین انگیزههای منفی نسبت به حاکمیت از ذهن و دلشان از بین میرود بلکه حتی اگر شاهد تلاشهای صادقانه باشند دلگرم خواهند شد و صبر پیشه خواهند کرد و هر انتخاباتی پیش آید به طرفداران خدمت صادقانه رای خواهند داد.
تصور بازتاب گسترده و مثبت استاندارد کردن بخاریهای همه مدارس کشور توسط هر سازمان یا بنیادی، تصوری سخت و دور از ذهن نیست. این تنها یک نمونه از رقابت مثبت برای خدمت به مردم است. عرصه امداد به مردم محروم عرصهای فراخ و گسترده است که دولت بهتنهایی قادر به تمهید آن نیست. هرکس آستین همت بالا زند و در این راه پیشقدم شود، دستاوردهای چند جانبهای خواهد داشت که با هیچ کار سیاسی و تبلیغاتی قابل مقایسه نخواهد بود.
همان کسی که اتهام زمینهسازی برای برجام ۲ و ۳ را مطرح میکند به دوستان خود یادآور شود که از طریق امدادرسانی به جامعه، این زمینهسازیهای موهموم به شدت تضعیف خواهند شد و مردم یاران صدیق خویش را خواهند شناخت.
«سیاست محمودی» از احمدی نژاد تا واعظی
چند روز پیش بود که محمود واعظی گفت: ما با اصلاحطلبان ائتلافی نداشتیم و حرفهایی دیگری از این جنس را تکرار کرد که معنای آن پیروزی حزب اعتدال و توسعه در انتخابات ۹۲و۹۶بود. اگر حتی بگذریم از اینکه تاریخچه این گعده که حزب شده است، چیست و دستاوردهای سیاسیشان چه بوده است، آن چه شاید این روزها بیشتر از همیشه جلب نظر میکند، این حجم از ادعاهای سیاسی است که از سوی افرادی امتحان پس داده، مطرح میشود. به عنوان مثال ادعای پیروزی حزب اعتدال و توسعه در دو انتخابات ریاست جمهوری یا ادعاهای جدید یک محمود دیگر در دفاع از اصل دموکراسی و سیر آزاد اطلاعات درکشور. دنیای سیاست ما، نیمه عمر منطقی یادآوری خاطرات و تاریخچه اش گویا هر روز بیش از قبل آب میرود.
احمدی نژادی که هشت سال بسته بودن کامل فضای سیاسی را به مردمان این کشور هدیه داد و امنیتیترین برخوردها را در هر زمینهای مرتکب میشد، امروز که از کرسی نهادهای تصمیم گیر حکومتی دور مانده است، ناگهان در یک جهش ژنتیکی مبدل به فردی آزادیخواه میشود.
فردی که این روزها در دفاع از تجمعات اعتراضی قلم میساید، اما در دولتش با کوچکترین اعتراضی سختترین برخوردها انجام میشده است.
حقیقت این است که نیمه عمر حافظه تاریخی مردم یا دستکاری شده یا این سیاستورزان دچار توهم فراموشی اجتماعی شده اند.
کمی به عقبتر برمیگردیم و یک بار دیگر محمود واعظی و حزب متبوعش را رصد میکنیم. حزبی که از سال ۱۳۷۹ اعلام حضور میکند و با اصرار در هرانتخاباتی لیست میدهد. نتایج کسب شده لیستهای جداگانه و اختصاصی این گروه سیاسی بسیار واضح است. اگر کسی را به جایی فرستاده اند قطعا آن فرد در لیستهای مشترکی بوده است.
این نوع پیروزی دقیقا مصداق «پای خود و نردبان دیگران» است. البته این گفتههای جناب واعظی قطعا از جانب اصلاحطلبان مورد حمایت خواهد بود و جریان اعتدالی با توجه به نوع گزینش مدیران و وزرایش باید پاسخگوی اتفاقات اخیر و نتایج نقشههای استراتژیک خود باشد؛ نه اینکه جریان اصلاح طلب «فحشخور» پای دیگری شود! گویا رسم سیاست در ایران همین است. هر کس که احساس میکند چهارپایش از پل مردم گذشته است، نعل به نعل وارونه میکوبد. روز را شب و شب را روز میخواند و به سادگی کارنامه اش را به فراموشی میسپارد. البته عاقبت این رسم هم مشخص است و این چرخیدنها نتیجهای جز خودزنی سیاسی ندارد. حال آنچه مهمتر از ادعاهای جدید جریانهای سیاسی خاص مطرح بوده، همانا هوشیاری مردمی است که همچنان به اصلاح امور امید دارند.