پایگاه خبری / تحلیلی نگام – ✍️نصرت الله محمودزاده
جارچی فضای مجازی بیخبر از حکم اعدام خود، در شهر جار میزد که؛ فردا حکومتی یکدست میآید ز نسیم شرق.
…… مردم اما نمیدانند چرا تا کنون هیچ رئیس جمهوری موفق نبوده، مدعی وارد شدند و مجرم خارج شد.
وقتی آخرین مجرم متوجه شد کلیدش بیخاصیت است که رمز صندوق دولتش در اختیار دولت پنهان افتاده بود.
مجرم ۸ سال قبل از دل هالهای از نور وارد پاستور شده و تمام منتظران ظهور را مرید خود کرده بود. از شیوخ انجمن حجتیه، تا خلوت نشینان بهدور از عوام که خیلی دیر فهممیدند او نیز مجرمی پیچیده و رمال است.
اکنون این مجرم هم خودش در صف اول مبارزه با فساد قرار دارد و هم یارانش بخشی از ترکیب دولت جدید را تشکیل میدهند.
مجرم ۱۶ سال قبل اما، پروندهای سنگین دارد. او با پرچم اصلاحات، بیداری و ارتباط با جهان دانایی را نشانه رفته، جرمی نابخشودنی. او به اعتبار فرهنگ و تمدن کشورش تمدن غرب را به مناظره دعوت نمود، اما غافل از اینکه منشور کوروش در کتب درسی ایران حذف شده بود. او پس از اینکه ناشیانه پرده از قتلهای زنجیری برداشت، متوجه شد حریف توپخانه لیاخُف روسی نخواهد شد.
۳۲ سال قبل خبر از سردار سازندگی از جنس امیرکبیر میدادند، اما سرنوشت این مجرم در استخر فرح رقم خورد. این سنگ صبور مردم چقدر خون جگر خورد تا گرفتار سنگزیرین آسیاب روسیتبار شد.
بگذریم از سرنوشت رجایی و بنیصدر که اولی با بمب نفاق شهید شد و دومی به تزویر نفاق دربهدر گشت.
چرا چرغ گردون برای هر که وارد پاستور شد، آهنگ شوم میخواند؟
نگاه تیز سفیران در این مجلس از جنسی دیگر است. چشمبادامیها، کاسبی زیرک، موطلاییها، خاموش، اما چموش. لیدر شرق، مرموز؛ این حریفان ظریف در بازی برجام که اکنون به او نیشخند میزنند.
نماینده 18 درصدی مردم در کرسی مجلس حواسش به مسیر وزش باد سیاست جدید است.
به راستی چه جریانی ما را در این بازی دوطرف بازنده، به جان هم انداخته؟