? مهدی نصیری
از عصر غیبت ازاینرو در پارهای از روایات اهل بیت علیهمالسلام با عنوان “عصر حیرت” یاد شده که دست عالمان و فقیهان در بسیاری موارد از فهم و دریافت احکام واقعی خداوند و رسیدن به یقین کوتاه است و چارهای جز تمسک به منابع و ادله ظنی ندارند و همین امر، موجب بروز اختلافات فراوان در فتاوای آنها میشود که یکی از نمونههای آن در معیار و ملاک تشخیص اول ماه قمری و تعیین عید فطر است که گاه موجب آثار روانی و عملی نامطلوبی برای جامعه ایمانی میشود.
یکی از عواملی که میتواند از نتایج منفی این اختلافات در عصر غیبت بکاهد، این است که فقها با توجه به وجود عنصر ظن در فتاوای اختلافی به ابتکاراتی دست بزنند که از دامنه اختلافات کاسته و از حیرت نظری و عملی بکاهند.
از جمله این ابتکارات تشکیل شورای افتاست که میتواند در نزدیکتر شدن فقیهان به احکام واقعی موثر باشد؛ چه آنکه تفاهم اکثریتی از فقها بر سر یک فتوا در برابر فتوای اقلیت میتواند قرینهای بر درستی آن باشد.
از دیگر ابتکارات، میتواند کوتاه آمدن یک یا چند فقیه از فتوای خود در برابر فتوای دیگر فقها با ملاکهایی چون تسهیل دینداری مردم و کاهش تفرق و چنددستگی در انجام تکالیف شرعی و … باشد.
به عنوان نمونه، در موضوع رویت هلال میتوان با معیارهایی چون دست برداشتن از فتوای شاذ در برابر فتوای مشهور و یا ارجاع به فتوای فقیه حاکم از اختلافات کاست.
ممکن است گفته شود فقیه به چه دلیلی باید از استنباط خود کوتاه بیاید؟ پاسخ این است که توجه به عنصر ظن و حیرت در اجتهادات عصر غیبت از یک سو و وجود عناوینی چون مطلوبیت سهولت در شریعت و دینداری و مذمومیت اختلاف و تفرق مذهبی و اجتماعی، میتواند در زمره ادله چنین تنازلها و تفاهمهای فقهی باشد.
در مذهب و فقه تشیع حتی کوتاه آمدن از احکام قطعی دین به خاطر بروز تزاحمها و موانع اجتماعی و سیاسی و … نمونههای فراوانی دارد؛ پس تنازل از فتوا یا فتاوایی ظنی و غیرقطعی برای تامین مصالحی اجتماعی امر چندان صعبی نخواهد بود.