✍️حميدرضا عابدينى
در تاریخ هر ملتی نقاط عطفی وجود دارد که برسازنده ی “ما” ی جمعی ست. نقاطی که مبتنی بر خاطراتی مشترک، با یادآوری کامیابی ها و ناکامی ها، بازیابی افراد یک جامعه و ساماندهی و انسجام آنها ذیل یک هویت و موجودیت مشخص به نام “ما” را تسهیل می کنند. در آیینه ی این خاطرات است که ما یکدیگر را بازمی یابیم و با هم مفاهمه پیدا می کنیم.
خاطره ی مشترک را نمی توان صرفا به نقل یک رویداد یا واقعه ای خاص در یک دایره ی زمانی محدود تقلیل داد. در فرایند تبدیل یک رویداد به یک خاطره، زنجیره ای از مفاهیم تولید می شوند که خاطره را به منبعی از معنا بدل کرده و به ادراک ما از رویداد جهت می دهند. از این پس، اشاره ی به یک رویداد، اشاره به یک “کد واژه” است که در کسری از زمان، انتقال انبوهی از مفاهیم را ممکن می کند، مفاهیمی که تنها “ما” قادر به فهم و دریافت آن هستیم و نه دیگری.
“۲۸ مرداد” یکی از این کدواژه هاست که دکتر همتی در نهایت ناباوری و در آخرین لحظات از سومین دور مناظرات انتخابات ریاست جمهوری، آن را بکار گرفت و با این ابتکار، بسیاری از مطالب ناگفته را که یا فرصتی برای طرح نیافتند و یا آنکه امکانی برای بیان نداشتند، به مخاطب منتقل کرد. او خطاب به مردم گفت ” نگذارید ۲۸ خرداد بشه ۲۸ مرداد “. اما کد واژه ۲۸ مرداد در فاهمه ی عمومی ایرانیان حامل چه اشارات و معناهایی ست؟
یک وجه این اشاره می تواند ناظر بر نحوه ی برگزاری این دور از انتخابات باشد که بسیاری از تحلیل گران از آن با عنوان کودتا علیه جمهوریت نظام [با همه ی اما و اگرهای آن] یاد می کنند اما این کد واژه، معناهای دیگری را نیز به ذهن متبادر می کند : انسداد سیاسی با مسخ نهاد انتخابات، پارلمان انتصابی، توقیف مطبوعات آزاد و مستقل، جلوگیری از فعالیت احزاب واقعی، دستگیری، اعدام، زندان و تبعید فعالان و مبارزان سیاسی.
اما مفهوم دیگری هم هست که از قضا امروز طرفدارانی هم دارد و آن “یکپارچگی قدرت” است. کودتای ۲۸ مرداد به تصفیه ی دولت و پارلمان از نیروهای ملی انجامید و دربار، دولت و پارلمان را در یک جبهه و اتحاد کامل قرار داد. به بحران در سیاست خارجی و قطع رابطه با انگلستان خاتمه داد. مذاکرات متوقف شده ی نفت را از نو کلید زد که خیلی زود به قرارداد کنسرسیوم منجر شد. درآمد نفت از نو وارد شریان اقتصادی ایران شد. علاوه بر آن، ایالات متحده با کمک های درخواستی ایران جهت حل بحران های داخلی پیش از انعقاد قرارداد کنسرسیوم موافقت کرد. برای ایالات متحده مهم بود که اجرای برنامه های توسعه محور در ایران، آنهم در طلیعه ی جنگ سرد، با کنترل نا آرامی های اجتماعی مانع از درغلطیدن این کشور به آغوش کمونیسم شود. نتیجه اما چه بود؟
همایون کاتوزیان می نویسد “در اوایل سال ۱۳۳۹(هفت سال پس از کودتا) کوس رسوایی دیکتاتوری شاه را در فضای سیاسی ایران و جهان نواختند. مجموعه ای از چپاول، فساد، نادانی و بی لیاقتی سبب شده بود که نه فقط قریب دوهزار و دویست میلیون دلار درآمد نفت و هزار و دویست میلیون دلار کمک های خارجی یعنی تمام ۳۴۰۰ میلیون دلاری که رژیم کودتا از سال ۱۳۳۳ تا آن تاریخ مفت و مسلم دریافت کرده بود، دود شود و از میان برود، بلکه علاوه بر آن، مملکت با کسر پرداخت ها و در نتیجه تورم مزمنی نیز دست به گریبان شود. شاه در موقعیت بسیار ضعیف و حتی خطرناکی قرار داشت : مملکت در آستانه ورشکستگی بود.” [۱]
آیا ممکن است چنانکه همتی انذار داده، ۲۸ خرداد کد واژه ی دیگری در تاریخ اجتماعی – سیاسی ما بشود؟ چقدر این احتمال وجود دارد؟ همتی چگونه توانست ۲۸ خرداد را به ۲۸ مرداد متصل کند؟ آیا این یک بیان اندیشیده و توافق شده به منظور دستکاری در هوش هیجانی مخاطب بود؟
در این صورت چرا رسانه رسمی ستاد همتی در تلگرام، پس از ساعتی، عبارت “نگذارید ۲۸ خرداد تبدیل به ۲۸ مرداد شود” را از زیرنویس ویدیوی مربوطه حذف کرده است؟
[۱] خاطرات سیاسی خلیل ملکی با مقدمه ی همایون کاتوزیان – ص ۱۱۲