پایگاه خبری / تحلیلی نگام _ حسین قنواتی خطاط و شاعر ایرانی در مصاحبه با «آناتولی» گفت که استانبول با کتیبهها، بناها، نمادها و نمودهای بینظیر خود موزه و گنجینه بزرگ هنر اسلامی است.
حسین قنواتی، خطاط، طراح و شاعر ایرانی در گفتوگو با خبرگزاری آناتولی اظهار داشت: “پیشینه نقش و خط برجسته را در بناهای باستانی و بیش از آن به نحوی خاصتر در دوران هنرهای اسلامی میتوان دید. استانبول با کتیبهها و بناهای دوره عثمانی، نمادها و نمودهای خود، گنجینه هنر و تمدن اسلامی است”.
وی که مدتها در استانبول زندگی کرده، در سفر اخیرش به ترکیه، برخی آثار بدیع و هنری خود در خوشنویسی و تابلوهای خطی برجسته را برای ارائه و معرفی آورد.
او که کتابهایش در حوزه شعر و داستان منتشر شده، ابتدا خود و سابقه هنریاش در عرصه خوشنویسی را معرفی کرد و سپس به ارائه دیدگاهش در زمینه ابداع هنری، بهویژه خط برجسته در گذر تاریخ پرداخت:
-فارغالتحصیل انجمن خوشنویسان ایران در خط نستعلیق و شکسته در سال 1992 هستم و سال 1998 نیز از برگزیدگان جشنواره خوشنویسان جهان اسلام شدم.
– تاریخچه و کاربرد خطوط برجسته از دیدگاه این خطاط ایرانی
پیش از این کتیبههای برجسته در هنر اسلامی با مضامین قرآنی و اخلاقی یا ثبت یادبود و تاریخ ساخت بناها و حاکمانی که فرمان احداث آنها را دادهاند، دیده میشد. استانبول از این نظر شهری دیدنی است. گنج بناها و کتیبههای استانبول، به عنوان گواه پیوستگی شعر و هنر و فرهنگ اسلامی در این شهر بهخوبی حفظ شده است و میتواند موضوعی برای پژوهشی فرهنگی قرار گیرد.
در هنر اسلامی با استفاده از خط و نوشتهها که اگر آیاتی از قرآن باشند، بیشتر به خط ثلث و نسخ و اگر مضامین اخلاقی و شعر باشند، به نستعلیق هستند؛ پیام آمران احداث بناها و سازندگان روشنتر و فارغ از پیچیدگی رازگونه طرحها و نقشها که در هنرهای مسیحی رایج است، به مردم هر دوره یا مخاطبان نسلهای آینده یک تمدن انتقال داده میشد.
ترکیه از دیرباز محل بالندگی هنر و هنرمندان خوشنویس ثلث و نسخ بوده است. استناد و اعتنای حاکمان و هنرمندان وسعت تاریخی و سرزمینی فرهنگ و تمدن عثمانی بیشتر بر کلامالله بوده تا شعر و ادب یا مضامین اخلاقی، که اگرچه بر اساس اصول دین باشند، اما کلام متکلمان، عالمان و عارفان است و به هر حال خواستگاهی انسانی دارند.
– چگونگی ایجاد خلاقیت و تکنیک در هنر و برجسته کردن خوشنویسی
جای خط برجستهها با همان کیفیت روحانی که گویای حال و نیت و میزان ارادت خوشنویس به مفاهیم متعالی قرآنی و عرفانی بوده، خالی به نظر میآمد. دشواری کار دستی با سنگ، سفال، فلز و چوب، و همچنین ظهور تکنولوژی و ابزارهایی که میان اثر و موثر قرار میگیرند، باعث شده شاهد بروز آثاری نشانگر کیفیت احساس و اعتقاد با ماهیت و شأن انسانی که در آن به مضمون محتوا در ترکیب و رنگ و فرم توجه شده باشد، نباشیم.
اگر دقت کرده باشید، دیدن کتیبههای قدیمی و سنتی بسیار اثرگذارتر و برانگیزانندهتر است از گونههای ابزارمند جدیدی که با دقت ماشین کار شدهاند. این مربوط به ماهیت انسانی اثر است وگرنه که ابزارهای تکنولوژیک گاهی بسیار دقیقتر از دست و دل انسان هم هستند.
البته خط و نقشهای برجسته به دلیل دیگری نیز هست که در وجود بیننده نافذ و فاخر هستند، اما این جا گفتوگو بر سر اثر انسانی است. بنابراین برای این که اثری با همان ویژگیهای هنری کتیبهها و خطهای برجسته پدید آورد، باید در مصالح و ابزار کار تجدید نظر و بازنگری میشد.
در ابداع این تکنیک، به جای سنگ و گل و قالب سازی، از کاغذ و مقواهای ضخیم و بافت آن استفاده کردهام و به جای چکش و مقار و سمبههای فولادی بر سنگ و چوب و فلز، از آب و تیغ و قلممو و گاهی تکنیک سوزاندن.
از ویژگیهای برتر این تکنیک هم این است که در هر اندازه و ابعاد و رنگی میتواند کار شود؛ چه به صورت کتیبه نوشته بر دیوار و چه به صورت تابلو. از این رو کتیبههای برجسته مفاهیم دلخواه ما و فرهنگ و هنرمان، محدود به معماریها و بناها نمیماند.
قنواتی درباره ویژگیهای ماورای ماهیت انسانی خط و نقش برجسته که آن را برای بیننده نافذ و اثرگذار میکند، نیز اظهار داشت:
در کتیبههای برجسته اغلب سطح نوشته و زمینه آن همرنگ و همجنس هستند؛ به عنوان نمونه در خوشنویسی بر کاغذ، این تفاوت رنگ مرکب از صفحه سفید نیست که باعث دیده و خوانده شدن متن میشود، بلکه آن ناشی از اختلاف سطح و برجستگی گاه بسیار اندکی است که نوشته دارد.
پس عنصر اصلی ارتباط بصری انسان با اثر برای دیدن و خواندن، نور است. نور یک نماد حقیقی و تاثیرگذار در هنرهای دینی است. چنان که معتقدیم نسبت و نسبی با روح انسان دارد. در اسلام «نور» یکی از اسامی خداوند نیز هست و او از روح خود در انسان دمیده است.
از طرفی ادب و هنر اسلامی زبان بیان حقیقت و یادآوری بازگشت به اصل است. حضرت مولانا جلالالدین رومی میگوید: “هر کسی کو دور ماند از اصل خویش/ باز جوید روزگار وصل خویش”. بنابراین نور اصالت دارد، اما رنگ زمینی است و بلکه در نماد باید از آن تهی شد.
معماران و هنرمندان فرهنگ و تمدن عثمانی به همین دلیل در محل نصب و به کارگیری خط برجستهها در بسیاری از موارد به تابش و زاویه نور متناسب با چگونگی اقلیم و ارتفاع شهر و پدیدهای طبیعی تاثیرگذار بر نور طبیعی روز دقت کردهاند.
– دلیل انتخاب ترکیه، بهویژه استانبول برای ارائه آثار ابداعی
خط نستعلیق در ترکیه دارای پیشینه و جلوههای آن در استانبول به عنوان نگین فرهنگ و هنر خلافت عثمانی بارز است. فعالیت هنری در ترکیه و استانبول مقابل ماهیت حقیقی هنر قرار نگرفته است. هنر مانند تجارتی انحصاری در دست کسانی خاص نیست که مصلحت را بیش از حقیقت رعایت کند و با زر و زور و تزویر کنار بیاید. بر اساس شناختم از گذشته، امیدوار بودم که در اینجا استعداد و آثار هنری، مقدم بر نام و نان دیده شود.