✍️جعفر محمدی
سینه زنی میکنیم، زنجیر میزنیم، نذری میدهیم، ایستگاه صلواتی بهپا میکنیم، مداحی میکنیم، میگریانیم، گریه میکنیم و … تا حسینی شویم؛ تقبلالله از همه ما!
این اما همه ماجرا نیست؛ من که باور نمیکنم حسین(ع) با خاندان و یاران، در آن دشت غریب، دم تیغ ستمکاران رفته باشد تا ما بعد از 1400 سال، کمی بگرییم ، قیمهای بخوریم و یک چایی داغ در لیوان یکبار مصرف و تمام!
من بزرگترین هدف حسین (ع) را احیای “آزادگی” میدانم، آن هم نه فقط در میان مسلمانان که بین همه انسانهایی که در آن زمان بودند، بعدها آمدند و خواهند آمد؛ آنجاکه برای همیشهی تاریخ بانگ برآورد که اگر دین ندارید، “آزاده” باشید.
من از این سخن، چنین درمییابم که آزادگی، پایه و بنیاد انسانیت است که اگر نباشد، اساساً انسان شکل نمیگیرد وقتی انسانی در کار نباشد، چه سخن از دین و ایمان و مکارمالاخلاق و نظایر این ها؟!
آزادگی نیز چنانچه از رفتار امام حسین(ع) بر میآید، عمل بر اساس “حقیقت” است و نه بر مبنای منافع فردی و گروهی.
این ملاکی است که پای بسیاری از ما در آن میلنگد، هر اندازه هم که هیأتی باشیم!
بسیاری از ما نه تنها خود بر اساس حقیقت عمل نمیکنیم، بلکه دیگران را نیز از آن باز میداریم؛ کسی که توصیهای بر خلاف قانون میکند، کسی که پیشنهاد رشوه میدهد، کسی که اعمال نفوذ میکند، کسی که در دادگاه شهادت دروغ میدهد یا فقط بخشی از واقعیت را میگوید و … همه اینها، دیگران را از عمل بر مبنای حقیقت باز میدارند و آزادگی را از آنها میستانند. بسیاری از ما، نه فقط از آزادگی خود که از آزادگی دیگران نیز میهراسیم.
روزنامهنگاری که بر اساس نفع شخصی یا گروهی مینویسد و حقیقت را کتمان میکند، آن قاضی که رأیش را براساس سفارشهای قدرتمندان صادر میکند، مدیری که نه بر اساس حقیقت که بر مبنای منفعت شخصی یا سفارش صاحبان قدرت امضا میکند و… هیچ کدامشان آزاده و حسینی نیستند و هرکدامشان براساس میزان دوریشان از حقیقت و آزادگی، به صف یزیدیان نزدیکترند ولو آنکه از ابتدای محرم تا آخر صفر مشکی بپوشند و بعد از نوشیدن هر جرعه آب، زیر لب زمزمه کنند: السلام علیک یا اباعبدالله الحسین… .
وای که جامعه امروز ما چقدر نیازمند آزادگی است!