پایگاه خبری / تحلیلی نگام – ✍️ عزیز قاسمزاده
این چه نوع مدل حکومت داری است با آن همه هیاهو که رقیبِ تمام حکومتهای دنیا خود را معرفی میکند و وعده بر انداختن همه حکومتها را میدهد تا مدل خود را الگو و اسوه جهانی سازد؛ اما در عمل شاهدیم که تمام کارکرد یک معلم بعد از بیست و پنچ سال فقط تامین یک سرپناه برای خود و خانوادهاش با مشقت بسیار است، که آن هم باید بعد از حراج همه دسترنجش برای خرید یک واحد خانه و رسیدن به نقطه صفر، اولین و آخرین راهحل ذهنیش پایان دادن به زندگی مغموم و رنجور خود باشد؟
آموزش و پرورش چگونه دم از توفیق خود میزند وقتی که کمترین دغدغهای در تامین مسکن معلمان در این ملک نداشته و تنها به افتخاراتی میبالد که فقط خود داند و خود گوید و خود خندد. این چه ساز و کاری است که سازمان اسناد و املاک و بنگاههای معاملاتی این کشور هزاران اتفاق این چنینی را بدون اینکه آب از آب تکان بخورد رقم میزنند و هیچ دستگاه نظارتی جلوی آنها را نمیگیرد و نتیجه دهشتناک چنین ظلمی ستاندن جان نازنینانی چون امین کیانپور است.
چگونه نهادهای نظارتی برای آنانی که این رنجها را برملا میکنند نقشهها میچیند؛ اما نقشی را در جلوگیری از این ظلمها برای خود تعریف نمیکند تا زندگی انسانها بر حسب ساز و کارهای نادرست اداری_قضایی در یک لحظه چنین دردناک پایان نیابد؟
ریشه بروز چنین حوادثی بسته شدن تمام راههای ممکن در تامین نیازهای اولیه برای ادامه زندگی است. حالا حکومت ایران و پروپاگاندای حامی او هرچه دلش میخواهد از خدمات و حسنات ۴۲ ساله بگوید. واقعیت تلخ سرزمین ایران فشار جانفرسا و کمرشکن اقتصادی برای نزدیک به ۳/۴ مردم این سرزمین نفرین شده است. با این همه، مشقتها اعتراضها و اعتصابها خواب از چشم ظالمان ربوده و میرباید. این وطن با پیشینهای از مفاخر بیشمار، مسلما مژده امانی را در خواهد نوردید و حافظانه میگوییم که چنین نماند و چنان نیز هم نخواهد ماند. سپاه عظیم فقرا که اکنون هم معنای اقتصادی این واژه و هم معنای عرفانیش بر آنها مصداق و مترتب گشته است،این معادلات را در هم میپیچند. چه که از شدت تنگدستی،نداری دیگر دست از جان خود هم شستهاند اوج فقر عرفانی مگر بیتمنایی نیست؟ کسی که از جان دست میکشد چه تمنایی میتواند داشته باشد؟
آری اگر قیامتی باشد، مظلمه خلق را قفایی هست. آن داور دادار حتما به حساب چنین ظالمانی میرسد اما گرسنگان و به جان آمدگان فقط دلخوش به روز رستاخیز نخواهند نشست. گرفتن این جانهای شریف حتما تاوانی دارد تنها زمانش، زمانی محقق میشود که بیقدرتان، قدرت همبستگی و اعتراض جمعی و متحدانه را دریابند. هیچ سلاحی را قدرت تقابل با قدرت عظیم بیقدرتان آگاه شده نیست.
امروز کسانی دم از روشن کردن جامعه میزنند، راه نجات هستههای مطالعاتی نیست، نور و روشنایی و ظلمت آشکارا میان ماست. انتخاب ماست که مسیر را مشخص میکند. دیری نخواهد شد که آنان که در پی روشنی هستند گرد هم آیند، باور پیدا میکنند که باید برای شور زندگی کنار هم آیند. باور من چه باشد و باور تو مهم نیست. مهم این است که برای عدالت و آزادی مسیری را که انتخاب میکنیم مسیر مشترکی باشد. اینگونه ائتلافی، ائتلافی هدفمند، استراتژیک و معطوف به پیروزی خواهد بود.