✍️محمد مهاجری
نظارت استصوابی چه اصلاح طلبان متعرض آن باشند چه اصولگرایان و چه هیچ کدام از این دو جریان سیاسی متعرضش نباشند، نقایص و اشکالاتی دارد که اراده ای برای رفع آنها از سوی شورای نگهبان وجود ندارد.
اولین اشکالی که در خصوص این نوع نظارت وجود دارد این است که هیچ ملاک و معیار از پیش تعیین شده ای برای شورای نگهبان وجود ندارد. مثلا این گونه نیست که بگویند افراد باید این میزان تحصیلات داشته باشند یا این اندازه کار مدیریتی کرده باشند. کار مدیریتی اش موفق باشد یا نباشد.
به نظرم شورای نگهبان به عنوان افرادی که هیچکدام کار مدیریتی نکرده اند و در بهترین حالت رئیس یک دپارتمان علمی در یک دانشکده بوده اند، انتظار اینکه آنها بتوانند صلاحیت افراد را برای احراز پست ریاست جمهوری تایید یا رد کنند را ندارند. شاید اگر شورای نگهبان برای این کار از یک بازوی مشورتی کمک می گرفت که آن بازوی مشورتی متشکل از مدیران ۴۰ ساله اخیر نظام نظیر نمایندگان مجلس، استانداران، وزرا و روسای جمهور و …بود می توانست نتیجه عملکرد کاندیداهای مختلف را از آنها بخواهد.
او بیان کرد: مقصودم این نیست که شورای نگهبان هرچه اعضای آن بازوی مشورتی گفت عمل کند ولی می تواند در قالب مشورت از آنها نظرخواهی کند. حال که چنین چیزی نیست و ما حتی یک مورد هم سراغ نداریم که فردی گفته باشد شورای نگهبان با او به عنوان یک مدیر قدیمی مشورت کرده است.
از آنجا که شورای نگهبان در یک فضای کاملا پرابهام و سرشار از سکوت صلاحیت ها را بررسی می کند بنابراین این روند همیشه موضوعی سوال برانگیز بوده و فرقی هم نمی کند که اعتراض از سوی اصلاح طلبان باشد یا اصولگرایان. در این موضوع خاص شورای نگهبان باید ملاک و معیارهای مشخصی داشته باشد.
رهبری بحثی را در خصوص مشارکت گسترده مردم مطرح کردند که بخشی از آن سخنان خطاب به مردم بود که تشخیص با خودشان است به چه کسی رای دهند و به چه کسی رای ندهند. اما قطعا سخنان رهبری در مورد مشارکت که فقط به مردم برنمی گردد. وقتی که ایشان می فرمایند که مردم باید مشارکت کنند بدین معناست که می بایست زمینه های مشارکت نیز فراهم شود.
بخشی از این زمینه ها شامل زمینه های اجرایی است. امروز باید دید که در شرایط کرونا چه کار می توان کرد تا مردم بدون دغدغه در انتخابات ریاست جمهوری و شوراها شرکت کنند. واقعا اگر بنا به مشارکت بالا در انتخابات است آیا بهتر نبود وزارت کشور از مدت ها پیش به رای گیری الکترونیک یا پستی می پرداخت؟
می بینیم که وزارت کشور در این خصوص کلا غایب بود حتی یک سمینار هم در فضای مجازی برگزار نکرد که ببیند آیا راهکاری وجود دارد یا نه.
وجه دیگر این موضوع به شورای نگهبان برمی گردد. آیا شورای نگهبان وقتی که رهبری درباره این موضوع صحبت می کردند تلویزیون خود را روشن کرد تا ببیند ایشان چه می گویند. به نظرم که توجهی در این رابطه نکرده اند زیرا اگر توجه می کردند باید پالس هایی به جامعه می فرستادند مبنی بر اینکه روشی اتخاذ خواهند کرد که بیشترین سلایق سیاسی بتوانند در انتخابات شرکت کنند.
شورای نگهبان و وزارت کشور هر دو به وظیفه خود در خصوص مشارکت عمل نکرده اند. گروه ها و احزاب سیاسی نیز در این میان باهم دعوا دارند. در این وضعیت مردم می خواهند به چه کسی رای دهند؟ انتظار مشارکت بالا، انتظاری غیرمنطقی و مبتنی بر اوهام و توهمات است.
امروز وضعیتی به وجود آمده که امکان ردصلاحیت کاندیداهای اصولگرا هم زیاد است. به خاطر اینکه در میان کاندیداهای اصولگرا نیز افرادی که تجربه کار اجرایی موفق ندارند، زیادند. اینکه کل سوابق کسی کار در وزارت خانه ای است که تجربه چندان موفقی در آن نداشته، تجربه نیست. ضمن اینکه تصور تک صدایی یا تک جناحی بودن کاندیداها در انتخابات باعث این می شود که اصولگرایان تعداد نامزدهای بیشتری پیدا کنند و دعواهای درون جناحی آنها تشدید شود.
به نظرم اگر جریان اصلاحات بتواند از کاندیداهای شاخص خود استفاده کند فضای چندان نابرابری در رقابت ایجاد نخواهد شد، منوط بر اینکه در تایید صلاحیت ها به هر دو جناح با یک چشم نگاه شود.
برگرفته از گفت و گو با امتداد