✍️ محمد کوراوند
طرح نظریهی بزنگاه
اگر بخواهم برای نقطه اوج در منحنی یک معادل در علوم انسانی در نظر بگیرم آن معادل بزنگاه است.
“زمان آغاز تغییر مسیر یک حرکت”
بزنگاه، تنش زاترین و برانگیزاننده ترین و مهم ترین لحظه ایست که طی آن بحران به نهایت تعارض خود می رسد و در آنجا اتفاقی رخ می دهد که روند حرکت عوض می شود.
در جامعه شناسی سیاست در نقطه بزنگاه تاریخی، وقتی تعارض به اوج می رسد در آوردگاه جامعه و حکومت دو راه وجود دارد، عقلانیت (گره گشایی) یا زور (خشونت).
بسته به راهی که حکومت بر می گزیند جهت حرکت یک سیستم اجتماعی تغییر می کند به نحوی که حتی سرنوشت سیستم را پس از آن می توان پیش بینی کرد. از آنجا که گره گشایی از عقلانیت و خرد ریشه می گیرد ادامه روند در آن سیستم بر مبنای عقلانیت و کاهش تعارض پیش می رود و در افق به ثبات می رسد و از آنجایی که خشونت از عدم خرد و زور ریشه می گیرد ادامه روند در آن سیستم با سرکوب بیشتر پیش می رود و در افق در موقعیت خلا قدرت به شکست خوهد انجامید…
بنا بر این طرح نظری امکان ندارد در یک بزنگاه تاریخی تصمیم غیرعقلانی گرفته شود اما در ادامه شاهد روند عقلانی، رخدادهای نرمال و پایداری سیستم باشیم.
چرا آبان ۹۸ بزنگاه بود
در آبان ۹۸ حرمت یک جامعه شکسته شد و پیرو آن تمام مناسبات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی به مرور فرو ریخت. روح جامعه ایران بعد از آبان ۹۸ افسرده شد.
حرمت شکنی به سه شکل بروز کرد
۱) ملتی که سالها خودی نبود، محرم نبود، بالغ نبود این بار رسما به سخره و تحقیر هم گرفته شد. ملت حتی لایق آمادگی برای تحمل فشار بیشتر شمرده نشد. شوکه شدن مردم و بی خبری از چنین خبری که کاملا زندگی و اقتصاد شکننده بخشی از آنها را تهدید می کرد و داستان مسخره شب جمعه رییس جمهور یک تحقیر آشکار بود. پس طبیعتا جامعه سر به اعتراض برداشت و انتظار داشت نهایتا پاسخی در حد اعتراض خویش ببیند.