پایگاه خبری / تحلیلی نگام – ✍️ احمد حیدری
شک نیست که هر کشوری باید اقتصاد خود را به گونهای مدیریت کند که کمترین وابستگی اصولی و اساسی به خارج داشته و به اصطلاح «درونزا» و «خودکفا» باشد ولی این که آیا این «خودکفایی و درونزایی» در اقتصاد متنوع امروز چه اندازه ممکن است؟ در چه زمینههایی مفید یا مضرّ است؟ آیا باید آن را تبلیغی کرد یا بی سروصدا سیاست اصولی قرار داد؟ و…؟ سؤالاتی که باید در فضای آرام کارشناسی بررسی و اخذ تصمیم شود.
از ابتدای انقلاب در این زمینه غیر اصولی تصمیم گرفته و شعار دادهایم به گونهای که خودمان هم باورمان شده پیشرفت اعجازآور کرده و به خودکفایی اقتصادی رسیدهایم و آن را فریاد میزنیم. نمونهاش سخنان اخیر آقای مصباحی مقدّم عضو مجمع تشخیص[که مشابه آن را از مسئولان، بسیار شنیدهایم]: «معتقدم هشتاد درصد ظرفیت ایران در داخل و بیست درصد از اقتصاد ایران به روابط بین المللیاش ربط دارد. از زمان اوباما و کلینتون گفتند تمهیداتی کردیم تا اقتصاد ایران فلج شود؛ مشکلاتی پیدا کردیم، اما آن طور که آن ها میخواستند، فلج نشد. چون 80 درصد اقتصاد ایران در داخل است که ما از ظرفیت 40 درصدی و یا کمتر از آن استفاده میکنیم.»
به نظر میرسد در چند سال اخیر بخصوص بعد از تحریمهای ظالمانه ترامپ شکست ما در این سیاست ظاهر و معلوم شد ما نه تنها به درونزایی و خودکفایی نرسیده، که حتی در «پوشک»، «سرم»، «آب مقطّر»، «نهادههای دامی» و … که از اهمیت سوق الجیشی هم برخوردار نیستند، وابستهایم! واکسن کرونا یکی از زمینههایی بود که ایران خواست قدرت خودکفایانهاش را نشان دهد ولی به سختی شکست خورد. آقای عباس عبدی در باره واکسن کرونا مینویسد:
«معلوم بود که كشورهاي غربي واكسن خود را بهطور قطع، حداقل در مراحل اوليه به ايران نميفروختند، مشكل مهمتر در توليد واكسن اين بود كه حتي كشورهاي چين و روسيه نيز به نحوي وابسته به مواد اوليه امريكاييها بودند. تعداد زيادي مواد اوليه در ساخت واكسن نقش دارند كه برخي از آنها در انحصار ايالات متحده است… چين و روسيه نيز براي فروش واکسن به ايران با مشكلات خاص خود مواجه بودند، زيرا مواد اوليه آنها نيز امريكايي بود. چينيها چند بار متذكر شده بودند كه نگوييد از چين تهيه ميكنيد، زيرا امريكاييها فشار ميآورند؛ اما برخي از مقامات وزارت بهداشت چون ميخواستند واردات انجام نشود، ميگفتند «از چين وارد ميكنيم هر چند آنها گفتهاند نگوييد». با توجه به بیجا بودن امید به غرب و ناتوان بودن چین و روس از تأمین واکسن لازم ما، سياست توليد داخل بهترين گزينه در نظر گرفته شد تا هم ايران را از مخمصه واردات رها کند و هم پُزي عالي در جهان داده شود. با این که به لحاظ اقتصادي توليد واكسن به صرفه نبود لذا بسياري از كشورهاي پيشرفته دنبال توليد واكسن نرفتند و به توليد تحت ليسانس واكسني امريكايي و انگليسي مشغول شدند اما انستيتو پاستور با يك قرن سابقه و موسسه سرمسازي رازي با كارشناسان به نسبت زبده نقطه اتکا شد؛ ولي توليد واكسن مثل همه موارد ديگر در مسيري نمايشي قرار گرفت. در حالی که كشورهاي ديگر مراحل فاز يك و دو را به پايان رسانده بودند، بنياد بركت با وعدههای دهان پرکن تازه وارد ميدان شد که اگر هم واكسن را ميساخت، ايجاد خط توليد انبوه آن مساله بود. در غرب حدودا از ديماه واكسيناسيون آغاز شد و در ايران قول بهمن و اسفند را دادند ولی تا پايان سال حتي كادر درمان را نتوانستند با واكسن وارداتي ايمن كنند. ميل مهارناپذير تبليغات و نمايش باعث شد كه حتي مراحل اوليه توليد واكسن با موج سنگين تبليغات همراه شود. زيرا تصور ميكردند موفقيت بيمانندي است و نبايد اين فرصت را از دست داد! هر هفته آمار و وعدهها و گزارشهاي جديد از واكسن بركت داده ميشد. در حالي كه برای اخذ مجوز اضطراري بايد فاز سوم آن بهطور كامل انجام و گزارش آن تهيه و ارايه و در اردیبهشت نهایی ميشد- که تا مدتي پيش آن گزارش نيامده بود و نميدانم الآن آمده است يا خير،- فشار آوردند كه بدون ارايه گزارش مرحله سوم، مجوز اضطراري گرفته شود و بالاخره مجوز استفاده اضطراری از واكسن بركت صادر شد ولي خط توليد آن مشكل اصلي بود و خلاصه هنوز كه هنوز است قولهاي دادهشده به نتيجه نرسيده است.» این نمونه بارز ادعای خودکفایی و درونزایی است.