منبع: سایت کلمه / الف. دادبان
موریس دوورژه در توضیح نظام دموکراتیک می نویسد که چنین نظامی سه نشان اساسی دارد : گزینش حکام بوسیله انتخابات سرتاسری؛ وجود پارلمانی که صاحب قدرت واقعی است و بالاخره وجود سلسله مراتبی حقوقی که کنترل مقامات بوسیله قضات مستقل را پیش بینی می کند. به عقیده او انتخابات پایه اساسی یک نظام دموکراتیک است. انتخابات عبارتست از سازوکاری که منجر به برگزیدن حکومتیان از طریقی غیر از وراثت، غیر سفارشی و غیر تحکم آمیز می شود. اینگونه ابزار مخصوص نظام های اتوکراتیک می باشند. یک انتخابات واقعی باید رقابتی، آزاد و عادلانه باشد بطوری که شهروندان بتوانند از میان نامزدهای متنوع که دارای برنامه های متفاوتی می باشند، نماینده خود را آزادانه انتخاب کنند. آزادی انتخابات از برابری آحاد ملت ناشی می شود و از آنجائی که همه مردم برابر و آزادند، احدی حق فرمانروائی بر دیگران ندارد، مگر آنکه از طرف مردم انتخاب شده باشد. بنابراین هر قدرت مشروعی باید متکی به آراء مردم باشد، آرائی که در انتخاباتی آزاد و بدون محدودیت و پیش گزینشی از طرف این یا آن ارگان حکومتی به صندوق های رای ریخته شده باشند.
آیا با توجه به چرائی برپائی انتخابات، شرکت در هر انتخاباتی، ولو غیر آزاد، سفارشی و یا تشریفاتی قابل توجیه است؟ برای توجیه شرکت در انتخابات مجلس در جمهوری اسلامی، تاکید بر پاسداشت «حق رای» شهروندان و لزوم توجه به آن، کافیست؟ آیا شرکت در انتخاباتی که با نظارت استصوابی تبدیل به نمایشی پوچ شده است، قابل توجیه است؟
اگر نخواهیم با ارائه نظرات هزارلایه و غالبا غیر علمی یا شبه علمی، شرکت در انتخابات غیر آزاد، غیر رقابتی، غیر عادلانه و تشریفاتی را توجیه نمائیم، باید بر این امر بنیادین تاکید کنیم که انتخابات و رفتن مردم به پای صندوق های رای و عمل رای دادن، هدف مشخصی دارد و آن عبارتست از انعکاس اراده ملی و تعیین سیاست های مورد قبول اکثریت رای دهندگان؛ اکثریتی که بتوان از آن به عنوان تبلور اراده ملی یاد کرد. صِرف شرکت در انتخابات و رای دادن، بدون آنکه اراده ملی را بر مسند بنشاند، فضیلتی نیست که بتوان انجام آنرا در هرحال امری مثبت و مبارک قلمداد نمود.
نه تنها هیچ فضیلتی نیست که حتی میتوان با جرات تمام ادعا نمود که شرکت آگاهانه در انتخاباتی نمایشی که سبب سرپوش نهادن بر واقعیت استبداد دینی و ابتذال نظارت استصوابی است، چیری بجز رذالت نام ندارد.
نظام ولایت مطلقه فقیه کار را به جائی رسانده است که در بسیاری از امور تعیین کننده که به سرنوشت ایران و ایرانیان مربوط می شود، مقوله های بنیادین به فراموشی سپرده شده و جای خود را به استدلالک های ضعیف و بی پایه و اساس کلامی داده اند بطوریکه برخی از کسانی که خود را «تحلیل» گر و «مفسر» می دانند با رها کردن مقوله های اساسی، و با تکیه بر بازی با کلمات، همّ خود را صرف توجیه امور توجیه ناپذیر می نمایند.
هدف از انتخابات پارلمانی، تشکیل مجلسی است که اعضای آن، نمایندگان واقعی شهروندان باشند. علاوه بر آن، در یک نظام پارلمانی، مجلس بایستی بتواند در دو امر مهم (قانونگذاری و نظارت بر قوه مجریه)، با آزادی کامل و در چارچوب قانون اساسی مبتنی بر حقوق اساسی شهروندان، عمل کند.