پایگاه خبری / تحلیلی نگام _ ۲۴ مهر ۱۲۵۳ : ۱۴۶ سال پیش در چنین روزی حسن مستوفیالممالک در تهران زاده شد. درباره پارتیبازی میگفت: “نه آجیل میگیرم نه میدهم”.
پدر و پدربزرگ میرزا حسن آشتیانی مستوفیالممالک رئیس دفتر استیفا (وزارت دارایی) بودند و او هم از هفت سالگی با تصویب ناصرالدینشاه برای این مقام در نظر گرفته شد.
۱۱ ساله بود که پدرش درگذشت و ناصرالدینشاه به رسم پدرانش او را “آقا” خطاب کرد و وزیر دفترش را واداشت که او را برای مقام وزیر دارایی پرورش دهد و لقب پدرش مستوفیالممالک را به او داد.
۱۹ ساله بود که وزیر دارایی شد ولی سه سال بعد که ناصرالدینشاه کشته شد، نخستوزیر بعدی میخواست به او مقام پایینتری بدهد که نپذیرفت.
۲۶ ساله بود که به فرانسه رفت و در کنار تکمیل زبان با آموزگاران خصوصی به آموزش اقتصاد و دارایی پرداخت.
۳۳ ساله بود که به تهران بازگشت و با اینکه هیچ سررشتهای از نظامیگری نداشت، وزیر جنگ شد.
از آن پس در چندین کابینه کوتاهمدت وزیر جنگ و دارایی بود تا سرانجام در ۳۶ سالگی برای نخستینبار به نخستوزیری رسید. او پنج بار در زمان پایانی و بحرانی قاجاریان نخستوزیر شد و همیشه در هنگام زمامداریاش با فروش و بخشش زمینها و ارث پدری میکوشید مسائل مبرم اقتصادی را حل کند.
۳۹ ساله بود که برای نخستین بار به همراهی محمد مصدق ملی شدن نفت ایران را مطرح کرد و ۴۴ ساله بود که با فروش و بخشش زمینهایش تأمین هزینه زندگی ۱۶۰ هزار نفر را به عهده گرفت.
۴۹ ساله بود که برای آخرین بار در دوره قاجاریه نخستوزیر شد و با یک سخنرانی ماندگار در مجلس کناره گرفت: “در این ایام کسی باید سر کار بیاید که آجیل بگیرد و آجیل بدهد. من که آجیلگیر نیستم، ناچار به کسی آجیل نمیدهم”.
پس از این سخنرانی بود که سراینده انقلابی عشقی سرود:
“این مجلس چهارم به خدا ننگ بشر بود
دیدی چه خبر بود؟
مستوفی از آن نطق که چون توپ صدا کرد
مشت همه وا کرد”.
۵۱ ساله بود که رضاشاه او را مأمور تشکیل کابینه کرد و به گواه تاریخنگاران این کابینه مستقلترین دولت زمان فرمانروایی رضاشاه بود.
در دوره او “الغای کاپیتولاسیون” (واگذاری صدور حکم کیفر علیه مستشاران خارجی به قاضیهای ایرانی)، ایجاد تشکیلات نوین دادگستری و احداث راهآهن سراسری انجام شد.
حسن مستوفیالممالک در ۵۸ سالگی در زادگاهش درگذشت.