سهراب سهیلی
جمهوری اسلامی متاسفانه کارنامه موفقی در آموزش و پروزش نداشته است.
از همان ابتدای انقلاب لابی های زیادی کیفیت آموزش را دستخوش تغییرات زیادی کرد.
از تفکیک جنسیتی گرفته تا کنکور و بازار بسیار آشفته کتاب و رساله نویسی.
از مدارک جعلی مسئولین گرفته تا پادگان کردن دانشگاه!
زمانی که آموزش و پرورش را با پول و اسلحه بخریم
و دانشگاه و مرکز آموزش و پرورش را ملک مطلق خود بدانیم،
نباید امیدی به وضعیت کیفی کشور داشت.
بسیاری از آقا زاده های بی درد و هویت با رانت های کلان به دانشگاه های بی کیفیت خارج از ایران می روند
و بعد از مدتی با اندک دانشی یا استخدام می شوند و یا وارد دانشگاه های دولتی می شوند که هرگز با تلاش خود نمی توانستند وارد آنها شوند.
کنکور و موسسات آموزش کنکور که علم و دانش را به طور کلی به یک گوشه نهاده اند و فقط به پول نظر می کنند.
با این مافیای بسیار پیچیده که از مافیای مواد مخدر هم پیچیده تر است،
چگونه می توان به ارتقای “امر آموزش و پرورش” دلخوش و امیدوار بود؟
وقتی دانشگاه را ملک شخصی خود می دانند
طوری که هر کسی که با مشی فکری آنها هم خوان و همراه نیست به راحتی آب خوردن اخراج می کنند،
با آنها گویی تسویه حساب شخصی می کنند،
با کدام منطق می توان به آینده علم و دانش این مملکت امیدوار بود؟
بورسیه های فراوانی که مفت به آقا زاده ها داده شد که خود مثنوی ای است هفتاد من اصلا نیازی به توضیح ندارد!
خلاصه آنکه، باید به حال آموزش این کشور گریست که در بند نابخردان سخت اسیر شده است!
نگام ؛ ناگفته های ایران ما