✍️رضا یزدانپناه
فراخوان بهاریهای طرفدار احمدی نژاد که محصول اتاق فکر ایشان و با سفارش شخص احمدی نژاد جهت تجمع در ۲۲ بهمن انجام گرفت و نهایتا با شکست مفتضحانه او همراه شد نتیجه عکس داد…
جریان انحرافی و احمدی نژاد گمان برده بودند که جمعیت کثیری از تهران و شهرستانها در این تجمع به اصطلاح خودجوش شرکت خواهند کرد و احمدی نژاد خواهد توانست به نظام پیام دهد که تایید صلاحیتش به منفعت نظام و رهبری جهت بالا بردن میزان مشارکت در انتخابات است..
ولی درنهایت این تجمع با جمعیتی حتی کمتر از سیصد نفر که این تعداد هم ازفرقه انحرافی و طرفداران خودش بودند بمنزله تیری بود که کمانه کرد وبه گیجگاه خودش خورد..
لذا برای سرپوش گذاشتن بر این شکست تاریخی حسن روحانی و وزارت کشور را مقصر دانست و مدعی شد که رئیس جمهور و نهادهای امنیتی تحت امرش و از جمله وزارت کشور اقدام به سرکوب مردم کرده و مانع از برگزاری مراسم شده اند که همین ادعای عجیب او نیز باعث متضرر شدن بیشترش گردید..
نکته دیگر آنکه اگر این تجمع به دستور پنهانی خودش نبود چرا طی بیانیه ای از برگزاری چنین مراسمی در مقابل منزل مسکونی خود جلوگیری نکرد؟
ضمن آنکه همیشه طرفداران ایشان اعلام کرده و می کنند که ما هرگز جلوتر از فرمانده خود حرکت نمیکنیم!
او قصد آن داشت که با برگزاری این تجمع چنگ و دندانی هم به شورای نگهبان و هم به رقبای خود نشان بدهد غافل از آنکه چنگ و دندان رقبا و شورای نگهبان با این افتضاحی که این عقل کل بهاریها به بارآورد تیزتر شد و چنین شد که خود را مضحکه خاص و عام نمود..
اما نکته اساسی و مهم در این اتفاقی که افتاد آن است که این تجمع شکست خورده و در واقع خاله بازی احمدی نژاد برای نظام و رهبری دو پیام داشت..
نخست آنکه نظام و رهبری متوجه شدند که هیچ حساب ویژه ای روی این معجزه هزاره سوم با این طرفداران اندک جهت بالابردن میزان مشارکت مردم نمیتوانند باز کنند و تایید صلاحیت ایشان موی دماغ تراشیدن برای نظام و رهبری ست،
و دوم آنکه نظام و بالاخص شورای نگهبان دریافت که رد صلاحیت این شخص هیچ هزینه ای برای نظام و شورا نخواهد داشت و بنا به گفته جناب نبی کربلایی فعال بهاری اهل به خیابان آمدن و اعتراض کردن هم که نیستند…
قبلا هم احمدی نژاد اقدام به قهر یازده روزه کرده بود و البته به این امید که رای دهندگان ۲۴ میلیونی اش به خیابان خواهند امد و ایشان میتوانند با فشار از پائین و چانه زنی در بالا مطالبات خود را به نظام و رهبری تحمیل کند و پس از گذشت شش روز چون متوجه شد کسی برای قهر و ناز و عشوه او تره خرد نمیکند لذا مثل بچه ادم سرش را پائین انداخت و به سرکار خود بازگشت..
حال طرفدارانش بشدت عصبانی و مرتب مشغول ماله کشی بر روی شکست ذلیلانه فرقه انحرافی خود هستند و مثل همیشه و به تبعیت از فرمانده یوزارسیف محمودشان همه را مقصر میدانند جز خود را!!!
محمودخان داستان تراژیک ما حتی در محله خود یعنی تهرانپارس و نارمک که حداقل سیصد هزار نفر جمعیت دارد ، دویست نفر هم طرفدار نداشت تابه خیل جمعیت سیصد نفری حاضر در تجمع بپیوندند…
انوقت ادعا میکنند که حضور فرمانده محمود در انتخابات یک مطالبه ملی و حتی جهانی ست ومطالبات فرقه ای خود را به مردم تعمیم میدهند و اظهار میدارند که انان نماینده مردمند !!
نمیدانیم بر حماقت این رمه های رهبری نژادی بخندیم یا گریه کنیم ؟
خلاصه و ختم کلام آنکه محمود خان با این اقدام و اقدامات بعدی گور خود را کند.