مهرداد شاکری
تعریف ضمنی ولایت مطلقه فقیه در نزد عموم و با توجه به عملکرد رهبر ایران این است:
«مطلقه بودن ولایت» به معنای این که ولی فقیه همه کاره مطلق است و مردم هیچ کاره و باید صد در صد مطیع باشند.
به عبارت دیگر مطلقه بودن به معنای تمرکز قدرت و سپردن قدرت بیمهار به شخص واحد است
و اما معنای فقهی آن:
با بررسی کلمات علماء و فقها در مییابیم که منظور آنها از ولایت مطلقه معنای نخست که ولی فقیه همه کاره مطلق باشد و هر طور دلش خواست حکم کند و حکومت کند و هیچ کس حق نداشته باشد اعتراض کند یا او را بر کنار کند، نیست.
بلکه «ولایت مطلقه فقیه» بدان اشاره دارد که فقیه هنگامی که در رأس حکومت قرار میگیرد هر آنچه از اختیارات و حقوقی که برای حکومت لازم است برای او وجود دارد که البته این اختیارات محدود به ضوابطی است که از طرف شرع بیان شده است و بدون ضابطه نیست و این در سایر حکومتها نیز وجود دارد، یعنی شخص حاکم امکان استفاده از تمامی اختیارات ضروری و لازم را برای اداره حکومت را دارد و الا نباید اداره کشور را به طور تمام و کمال از او انتظار داشت.
«اطلاق» در ولایت مطلقه فقیه به معنای فقدان قید، مفهومی در مقابل «تقید» دارد و اطلاق ولایت فقیه در چند ناحیه است:
الف. در ناحیه کسانی که بر آنها ولایت دارد ( مولّی علیهم ) در این ناحیه ولی فقیه بر یکایک افراد جامعه اسلامی از مسلمان و غیرمسلمان، مجتهد و عامی، مقلدان خودش و… و بلکه بر خودش ولایت دارد و اگر حکمی کند و با توجه به موازین باشد باید همگان، حتی سایر فقها و بلکه خودش آن را رعایت و به آن عمل کنند.
ب. اطلاق مکانی: بدان معنا که محدوده ولایت «فقیه» به هیچ حد و مرز جغرافیایی مقید نمیشود و هر کجا که بشریت زیست میکند دایره ی ولایت ولی فقیه گسترده است.
ج. اطلاق موضوعی: بدان معنا که موضوعات ولایت ولی فقیه تا آنجا گسترده است که ولایت دین بر جامعه سایه افکند. ولایت او بر کلیه روابط و ساختارهای «سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی» جامعه جاری است و هیچ شأنی از شؤون اجتماعی جامعه نمیباشد که ولایت او در آن محدوده جاری نگردد چنین شکل و گسترهای از ولایت اجتناب ناپذیر است.
جدا از آن که رهبر فعلی ایران شرایط لازم رهبری که مهم ترین آن فقاهت و اجتهاد است را دارا نبوده
بلکه صلاحیت علمى لازم براى افتاء در ابواب مختلف فقه ،
عدالت و تقواى لازم براى رهبرى امت اسلام ،
بینش صحیح سیاسى و اجتماعى، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافى براى رهبرى
را مطابق اصل 109 قانون اساسی دارا نیست
و همگان می دانند که مرحوم هاشمی رفسنجانی چگونه با نقل دو خاطره مخدوش غیر واقعی
با عجله برای رهبری موقت او در خبرگان رای گیری کرد
اما صرف نظر از این نکته مهم
با مرور تعاریفی که برای مفهوم ولایت مطلقه در بالا ذکر شد
کافی است به وضعیت فعلی رهبر ایران نگاهی بیندازیم
بدون تعارف او همه کاره است و بی اذن او هیچ حرکتی انجام نمی شود
حال اگر تاریخ 30 سال رهبری علی خامنه ای و ولایت مطلقه فقیه را بررسی کنیم بدون شک به این نکته می رسیم
که ولایت خامنه ای ولایت مطلقه فساد است
او ولی فقیه نیست که ولایتش ولایت مطلقه فقیه باشد
او سلطان ظالم و جائری است که بدون شایستگی های لازم بر این مسند تکیه زده
خامنه ای جز رهبری بر مفسدان و دزدان و مزدوران کاری دیگر بلد نیست.
خامنه ای خود سردمدار غارت و چپاول و فساد های کلان است
او رهبر شبکه عظیم فسادی است که کشور را به نابودی کشانده اند.
او نابود کننده میراث هزار ساله فقاهت و اجتهاد است
که با حکمرانی سوء خود و سوء استفاده از نام دین و روحانیت و فقاهت
این صنف و میراث هزار ساله آن را بدنام و لکه دار کرد
خامنه ای ولایت مطلقه فساد است و بس
نگام ؛ ناگفته های ایران ما