نگام ، سیاسی _ ایجاد حصر برای محصوران پس از آرامش جامعه نیاز به حکم قضایی داشته و ادامه حصر امری است خلاف اصول ۳۲ تا ۳۷ قانون اساسی و هرچه زودتر باید تعیین تکلیف شود. نظر اینجانب این است که شش سال و نیم حصر خانگی به عنوان مجازات آنها به خاطر طولانی کردن اعتراضات و استفاده دشمن از آن در نظر گرفته و به این غائله خاتمه داده شود، در غیر این صورت درخواست قانونی آنها یعنی محاکمه علنی با حضور رسانهها در دادگاه صالح اجرا شود.
کلمه – گروه خبر: روزنامه رسالت در یادداشتی به قلم حسن کربلایی مدعی شد که مساله حصر ارتباطی به انتخابات خرداد ۸۸ ندارد. این یادداشت که در پاسخ به یادداشت علی مطهری درباره مرحوم ابراهیم یزدی در روزنامه اعتماد نوشته شدهاست، نظر مطهری در خصوص دلایل حصر و برخورد با منتقدان نظام و درخواست محاکمهی محصورین را رد کرده و مدعی شده: “قصه حصر به اینجا برنمیگردد که کسانی نظراتی غیر از نظرات نظام در مورد انتخابات داشتند و به این اتهام مورد حصر قرار گرفتند. آقای مطهری نایب رئیس مجلس است میتواند آن را از شورای عالی امنیت ملی سوال کند. موضوع حصر به این نکته مهم و کلیدی برمی گشت که با وقوع بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی، کروبی و موسوی ماموریت یافتند در ایران سرنگونی نظام را نمایندگی کنند و ادای رهبرانی را درآورند که در مصر، تونس، لیبی و … خواهان سرنگونی دیکتاتورها شدند.”
چندی است که جریان اقتدار گرا وارد بازی جدیدی شده و برای جلوگیری از رفع حصر دلیل حصر را نه اعتراض به تقلبات صورت گرفته در انتخابات خرداد ۸۸ که راهپیمایی ۲۵ بهمن ۸۸ میخواند و ادعاهای جدیدی را در خصوص محصورین بیان میکند.
علی مطهری در یادداشتی دیگر به مطالب مطرح شده در روزنامه رسالت پاسخ داده است. نایب رییس مجلس شورای اسلامی، در بخشی از این یادداشت با رد ادعای نویسنده روزنامه رسالت و محق دانستن معترضین برای حضور خیابانی در حمایت از مردم مصر و سوریه و رد قصد براندازی نظام از سوی سابقون انقلاب نوشت: نویسنده گفته است حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد به خاطر اعلام راهپیمایی آنها در ۲۵ بهمن سال ۸۹ برای حمایت از مردم مصر و سوریه بوده نه به خاطر اعتراض به نحوه برگزاری انتخابات. این در حالی است که من اصلاً وارد این موضوع نشده بودم. البته اینجانب همان زمان هم اعلام آن راهپیمایی را ضروری نمیدانستم و حتی خطا میدانستم زیرا ۳ روز قبل از آن مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن حرف خود را زده بودند و نیازی به آن راهپیمایی نبود. ولی شما باید خود را جای معترضان قرار دهید که هشت ماه تحت بیشترین فشار و ضرب و شتم و بازداشت بودند و میخواستند از هر فرصتی استفاده کنند حتی فرصت حمایت از مردم مصر و سوریه، و البته هیچ گاه این امر به معنی همردیف قرار دادن ایران با دیکتاتوری مصر یا حکومت سوریه و قصد براندازی نظام جمهوری اسلامی نیست.
مطهری مجددا با تاکید بر رفع حصر نوشت: به هرحال ایجاد حصر برای محصوران پس از آرامش جامعه نیاز به حکم قضایی داشته و ادامه حصر امری است خلاف اصول ۳۲ تا ۳۷ قانون اساسی و هرچه زودتر باید تعیین تکلیف شود. نظر اینجانب این است که شش سال و نیم حصر خانگی به عنوان مجازات آنها به خاطر طولانی کردن اعتراضات و استفاده دشمن از آن در نظر گرفته و به این غائله خاتمه داده شود، در غیر این صورت درخواست قانونی آنها یعنی محاکمه علنی با حضور رسانهها در دادگاه صالح اجرا شود.
مطهری در بخش نخست این نامه نیز با اشاره مجدد به اشتباهات صورت گرفته در مقابل منتقدین سیاستهای نظام در دهه نخست انقلاب نوشت: روح مطلب من این بود که ما در جمهوری اسلامی بسیاری از افراد را به صرف داشتن نظر مخالف نظر رسمی نظام تحت فشار قرار داده و احیاناً در حبس یا حصر قرار دادهایم و برای نمونه به نظر مخالف مرحوم ابراهیم یزدی درباره تسخیر سفارت آمریکا یا نظر او درباره پایان دادن به جنگ بعد از فتح خرمشهر اشاره کرده بودم بدون آنکه وارد این بحث شوم که این دو نظر درست است یا نه، گرچه نظر اول یعنی مضر و غیرضروری بودن تسخیر سفارت آمریکا را اکنون در پاسخ به جوابیه آقای کربلایی تأیید میکنم ولی عرض میکنم که درباره موضوع دوم به نظر قطعی نرسیدهام. به هرحال آزار و اذیت امثال دکتر یزدی و آیتالله منتظری به خاطر داشتن نظر مخالف نظر رسمی نظام که یکی سالها در زندان بود و دیگری در حصر، قابل انکار نیست و بهتر است به جای توجیه این کارهای غلط عبرت بگیریم و دست از این روش که با سیره پیامبر(ص) و علی علیهالسلام سازگار نیست برداریم.
وی همچنین در مورد تسخیر سفارت آمریکا در سال ۱۳۵۸ توسط دانشجویان خط امام و طولانی شدن اشغال سفارت و تبعات آن برای ایران نوشت: نویسنده استدلال کرده است که ضعیف شدن آمریکا در امروز ناشی از تسخیر سفارت آمریکا در سال ۵۸ است، حال آنکه برعکس است، اگر آن اقدام نسنجیده و مشکوک که شائبه تحریک حزب توده و شوروی سابق نیز درباره آن وجود دارد انجام نشده بود آمریکا امروز ضعیفتر بود و ایران و کشورهای اسلامی قویتر. یقین دارم اگر شهید مطهری در قید حیات بود اجازه این کار را نمیداد چنانکه در اسفند ۵۷ یا فروردین ۵۸ که چریکهای فدایی اقدام به تسخیر سفارت آمریکا کردند ایشان به عنوان رئیس شورای انقلاب به مرحوم آقای مهدویکنی که به پیشنهاد شهید مطهری فرماندهی کمیتهها را به عهده داشت دستور دادند که سریعاً آنها را بیرون کنید که اینها دنبال ضربه زدن به کشور و انقلاب هستند. تسخیر ۴۴۴ روزه سفارت آمریکا باعث شد که با تبلیغاتی که از همان ابتدا علیه انقلاب اسلامی در کل دنیا و خصوصاً دنیای غرب شد، از انقلاب اسلامی چهرهای شبیه چهره داعش در امروز پیدا شود و صدام از این انزوای ایران استفاده کرد و به ایران حمله کرد و دیدیم که حتی یک کشور از مظلومیت ایران دفاع نکرد. حداکثر این بود که اگر اصل تسخیر سفارت را ضروری میدانستیم پس از چند روز به اشغال آن پایان میدادیم و فرصت تبلیغات را از دشمن میگرفتیم، خصوصاً که دیدیم این اشغال پایان خوشی هم نداشت و بیانیه الجزایر کاملاً به ضرر ما بود و خسارتهای مالی زیادی به کشور وارد کرد.