- احمد پورنجاتی
یکی از بسیاران است. دستمان پر است از این «لجن مالی »هرکه با ما نیست.
«ما،آتش به اختیاربوده ایم و هستیم و خواهیم بود، در همه ی این دوران مقدس.برخلاف ما، حرف حق نزن،وگرنه خرابت می کنیم»
هوایی آلوده تر و خفگی آورتر از فضای سیاسی جامعه ای نیست که« ترور شخصیت» و « حذف متافیزیکی» منتقد ( حتی اگر وفادار به کلیت نظام و عضوی از نهادهای حاکمیت باشد )، معترض ( حتی اگر قربانی جفا و حق کشی شده باشد ) مخالف ( حتی اگر جز با مصرف واژه های خالی از خشونت برای بیان مخالفت، کاری نکرده باشد) ، نه تنها جنایت و جرم به حساب نیاید و جزایی در پی نداشته باشد، بلکه فضیلتی تحسین شده و انجام فریضه یا مستحب شرعی و حتی اجرای ماموریت سازمانی به خرج ثروت غارت شده ی منابع عمومی کشور و ملت باشد.
فشنگ ترور متافیزیکی از آلیاژبرچسب های مزورانه وعوامفریبانه و باور پذیر برای توده ی ناراضی از کثافتکاری ها، ساخته و پرداخته می شود.از سوژه های اخلاقی در حریم خصوصی تا لفت و لیس های مالی و رانتخواری.
باطل السحر این شعبده بازی رذیلانه، بی اعتنایی کلامی و کمانه کردن فشنگ سمی تروریست های آتش به اختیار متافیزیکی به سوی خیمه و خرگاه آلوده ی خودشان است.
به حرف های مف، حتی در حد بوی نامطبوع گازهای روده ی بزرگ، نباید واکنش جدی نشان داد. باشد که ریه ی تولید کنندگان، سرشار شود از تولید مثل خودشان .
تنها نگذاریم هرزبان حق گو را، فارغ از همه ی مرزبندی های هیچ و پوچ مرامی و جنسیتی و قومی و صنفی و هرچه از این دست پسوندهای اتمیزه کننده ی جامعه ی مدنی.