پایگاه خبری / تحلیلی نگام – حسنروحانی از سرنوشت مغضوبین و محصورین درس گرفت و از همان روزهای ابتدایی دولت دوم خود فراموشی را در دستور کار خود قرار داد و این فراموشی تا ۱۴۰۰ را با عدم دعوت از مولویعبدالحمید(در راسم تحلیف) و بیتوجهی به نقش مرحوم هاشمی(در مراسم تنفیذ) استارت زد.
انطباق در ادامه نوشت : سیاست، پدر و مادر ندارد؛ جملهای که شاید کمتر ایرانی وجود دارد که آن را یا نشنیده یا به زبان نیاورده باشد. این جمله بیانگر ذات دنیای سیاست است که در آن هر اتفاقی امکانپذیر است و نباید آن را نشدنی تصور کرد.
این رویه در کشورهایی که از فقر دموکراسی رنج میبرند بیشتر رایج است زیرا اساس دموکراسی به ویژه رکنچهارم آن که رسانهها باشند نه دسترسی آزاد یه اطلاعات دارند و نه آزادی بیان لازم را به آنها میدهند.
ایران نیز بیشک یکی از کشورهایی است که دسترسی آزاد به اطلاعات و گردش آزاد اطلاعات با معضلات و مشکلات فراوانی روبهروست که سبب شده امروز وضعیت کشور به این شکل دربیاید که همگان شاهد آن هستیم.
در این بین شاید بسیاری از مردم مقصر اصلی را دولت حسنروحانی به ویژه دولت دوم او بدانند که البته با توجه به بیکفایتیهایی که از آنها سر زد این نظریه دور از حقیقت نیست ولی بیشک نمیتوان نقش سایر ارکان حاکمیت را نیز در این رویه نادیده گرفت.
آنهایی که با توجه به سیاستگذاریهای موجود برخلاف رویه دولت عمل میکردند و گاهی نیز این روند ضررهای جبرانناپذیری به جامعه، مردم و منافع ملی وارد میکرد.
با وجود تمام ژستهای اپوزیسیون درون حکومتی که روحانی سعی میکرد از خود نشان بدهد ولی نباید در این که حسنروحانی سالها در همین سیستم فعال بوده و به همین روند کمک میکرد شک کرد زیرا او حکومتیترین فردی است که در این سالها رییس جمهوراسلامی شدهاست و نباید مدیون بودن او را به سیستم حاکم نادیده گرفت.
حسنروحانی از سرنوشت مغضوبین و محصورین درس گرفت و از همان روزهای ابتدایی دولت دوم خود فراموشی را در دستور کار خود قرار داد و این فراموشی تا ۱۴۰۰ را با عدم دعوت از مولویعبدالحمید(در راسم تحلیف) و بیتوجهی به نقش مرحوم هاشمی(در مراسم تنفیذ) استارت زد.
در نگاه اول و بنا به خواسته تئورسینهای این پروژه، روحانی در چارچوب اهداف گروههایی کار میکرد که با فشار به مردم و آسیبزدن به آنها جامعه را به سمت شورانیدن پیش میبرد. برای نمایش این پروژه رویدادهای ننگینی مانند دی ۹۶ ، آبان ۹۸ و سایر بیکفایتیها لازم بود تا با رپورتاژهای علیه روحانی همه مردم تصور کنند که وی برای اهداف خود قدم بر میدارد در صورتیکه که تکهای از پازل یک پروژه است.
روحانی در قسمت نخست این پروژه باید کاری میکرد که مردم دیگر به سمت رایدادن نروند زیرا اگر آنها رای میدادند پروژه “حاکمیت منجی” در گام دوم ناقص میماند و امکان داشت بسیار ناخواسته دولت و مجلس در دست کسانی بیفتد که زیر میز بزنند و بازی را خراب کنند؛ در این بخش با نابودی امید مردم به تغییر از طریق صندوق رای روحانی و تئورسینهای پروژه به خواست خود رسیدند و نتیجه آن را در ۹۸ و ۱۴۰۰ مشاهده کردیم.
در بخش دوم روحانی باید به حدی اوضاع را آشفته میکرد یا همانند عقاید انجمنحجتیه به حدی فساد را افزایش میداد که منجی ظهور کند و در این بخش هم با افزایش فشارهای مختلف بر مردم زمینهساز ظهور منجی شد که نه از جنس انتخاب مردم بلکه از دل انتصاب حاکمیت بیرون میآمد.در این بخش روحانی به حدی وضعیت را بحرانی کرد که این روزها شاهد ترکشهای آن در نقاط مختلف کشور هستیم؛ از نبود واکسن و معضلات معیشتی تا توهین مسئولان و بیاهمیت بودن مردم برای آنها و غیره که شاهد هستیم میگویند همزمان با رویکار آمدن دولت کرامت همه مسائل مانند واکسیناسیون از شهریور، مذاکره با آمریکا و سایر مسائل آغاز میشود.
ولی هدف چه بود؟! روحانی و دوستانش که با این رویه و بازی در نقشهای خود آینده بیدردسر و غصب خود را تضمین میکردند و تئورسینهای پروژه “حاکمیت منجی” نیز به دستاوردهایی میرسیدند که در آینده به کمکشان میآمد.
اما دستاوردها چه بود؟! در وهله اول به مردم دیکته میشد که شما مهجور و رعیت هستید و صلاحیت انتخاب اصلح ندارید و اگر پافشاری کنید خروجی فردی مانند روحانی میشود؛ نمود این تفکر را در برنامهها، توییتها، تیترها و اظهارات شخصیتهای نزدیک به حاکمیت مشاهده میکردیم که مدام مردم را برای انتخاب گزینهای مانند روحانی سرزنش میکردند. در بخش دیگر نیز مردم را تشنه روزهای پساروحانی کردند که مردم بگویند کاش این برود و همه منتظر آمدن منجی باشند که فقط جلو بدتر شدن اوضاع را بگیرد نه مدینهفاضله برپا کند.برای رسیدن به این هدف اوضاع به حدی مصنوعی و دستساز باید فاجعه میشد که در زمان قدرتگرفتن منجی مد نظر، وضعیت عادی کشور در نظر مردم گلستان جلوه کند؛ در تایید این فرضیه نیز تلاشهای گسترده میرزابنویسها و بولتنهای حامی رئیسی را میتوان شاهد گرفت که چگونه در ذهن مردم میکوبند که زمینمینگذاری شده و خرابهای که روحانی به رئیسی تحویل داده تا مدتها بازسازی نخواهد شد بنابراین انتظار خاصی نداشته باشید! در ادامه نیر اگر کسی اعتراضی کرد در پاسخ بگویند یادتان رفته روزی سهبار برق قطع میشد؟! آب نداشتید؟! نان نداشتید؟! حالا طلبکار شدید؟!
این سیاست گرچه عین دیانت نیست ولی برای صاحبان آن منفعت خوبی دارد! حکومت از زمان دولت دوم روحانی یکدست شد ولی فقط زمان اجرای پروژه”حاکمیت منجی” در گام دوم فرانرسیده بود.
فراموش نشود مردم نیز در این بین باید هوشیار میبودند تا بازیگر بیمزد نشوند که البته به برکت فضایمجازی و روشنگریها گویا اوضاع فرق کرده و آینده متعلق به مردم است