آتش گرفتن و سپس فرو ریختن ساختمان پلاسکو با واکنش های بسیار مواجه شد، اوج همراهی و هم دردی در فضای مجازی بود ، از سراسر جهان ایرانیان واکنش نشان دادند .
اما این واکنش ها بیش از اینکه بوی همدردی بدهد مثل گذشته و تقریبآ تمامی موارد چند دهه گذشته ، رنگ بوی سیاسی به خود گرفت که این رنگ و بو در بعضی از اضهارات بوی تعفن به خود گرفت .
فرو ریختن این ساختمان تجاری به طور حتم خسارت بسیار سنگین مالی بدنبال خواهد داشت که جبران ان برای مالکین واح های تجاری و فعالین ساکن در این مجموعه بسیار سخت خواهد بود ، اما آنچه غیر قابل جبران است از دست رفتن جان تعداد زیادی از مآمورین اتش نشانی در این حادثه است ، خسارتی که هر چند در این چند روز و روزهای آتی در صدر خبرها و برند فضای مجازی خواهد بود اما به احتمال قوی در گذشت زمان در سایه خسارت مالی کم رنگ خواهد شد .
در بی کفایتی مسئولین هیچ شکی نیست جه این بی کفایت ها سالهاست در بزنگاه های تاریخی عدم کفایت خود را به مردم نشان داده اند و همه میدانند که حضرات به جای درس میدریت بحران، بحران مدیریت خوانده اند و بیشتر متخصص بحران سازی هستند تا فرو نشاندن بحران .
اما آنچه از تمام این مسائل دردناک تر است استفاده ابزاری از کشته شدن و سوختن آتش نشانان است. جائی که افراد منتظر چنین فجایعی هستند تا از مردن و سوختن دیگران سوژه ای برای ابراز وجود سیاسی خود دست و پا کنند . اینها همان طیفی هستند که نه تنها از کشته شدن هم وطنان خود نارحت نیستند که بسیار هم خوشهال میشوند از این فجایع تا بتوانند ابراز وجودی بکنند و چهره خندان خود را پس از این فجایع در پشت ماسک غمگین کثیفی پنهان کنند ،، شاید برای روز مبادا .
چه بهتر است که تمام مردم به معنای عام و همه ، همانگونه که از باید بر آن مسئولین بی کفایت فشار بیاورند، هواسشان به این گروه سالوس تشنه قدرت هم باشد .
در مورد مدل داخل نشین و شریک در قدرت هم به طور حتم از خون این عزیزان پرچمی خواهند ساخت تا رقبای خود را در موقعیتی بکوبند ، اینها بجز به قدرت به هیچ چیزی فکر نمیکنند ، چه داخل نشین و چه خارج نشین.
مبادا که اگر روزی از چاله درآمدیم، به جای نجات در چاهی عمیق تر بیفتیم .