✍️ مالک رضایی
با ورود جو بایدن به کاخسفید، رویکرد آتی ایران در قبال آمریکا چه تعاملگرایانه باشد و چه تقابلگرایانه؛ ما ناچار از شناخت دقیق ریز و بم سیاستهایی هستیم که در ارکان مختلف آن کشور جریان دارد.
بدون این شناخت دقیق، نه تعاملگرایی ما منتج به نتیجه خواهد بود و نه تیرهای تقابل ما، اصابتی استوار به هدف خواهد داشت و درست، مصداقی از آن حکایت معروف مولوی خواهد بود که مرغی، بر بالا بود و زیر آن سایهاش، میدوید بر خاک، پران، مرغوش.
طبعا هرکسی که صیاد آن سایه شود، میدود چندان که بیمایه شود. بیخبر، که آن عکس آن مرغ هواست. بیخبر که اصل آن سایه کجاست؟ تیر میاندازد به سوی سایه او، تا اینکه ترکشش خالی شود از جستجو….
بدون شناخت و جامعنگری ممکن است هرگونه تعاملی، باز در آینده به خروج دیوانهای در امریکا از “برجام” بینجامد و هرگونه تقابلی هم تیرهای ترکشمان را خالی کند از جستجو…
ما اکنون در صحنه بینالملل با آمریکایی مواجه هستیم که با دارا بودن بیش از ۲۵درصد ثروت جهان و قدرت تصمیمگیری برای بیش از ۵۰درصد آن، حکم خروج مفتضحانه بر رییسجمهور افراطی و یکدورهای خود از کاخسفید هم داده است که بهجز اسراییل و چند کشور عرب صاحب دلارهای نفتی، هیچ اجماع و اتحاد قابلاتکایی در جهان نداشت.
آمریکای ترامپ چنان واگرایی در سطح بینالملل برای خود فراهم ساخته بود که با آنهمه ثروت و تجهیزات و تسلیحات و… کار مقابله با آن به آن سختی و دشواری نبود که با خلف او خواهد بود.
با خروج ترامپ و استقرار بایدن و همتیمیهای او در کاخسفید و کنگره، سیاست یکجانبهگرایی ترامپ، عملا جای خود را به رویکرد چندجانبهگرایی بایدن و دموکراتها خواهد داد که خواهینخواهی در بردارنده یک اجماع اروپایی هم برای آمریکا خواهد بود.
پیامدهای این رویکرد جدید را دقیقا نمیتوان از هماکنون ترسیم کرد. اما اجمالا میتوان گفت که در فضای داخلی آن کشور اندکی از فضای دوقطبی و ناسیونالیسم افراطی کاسته خواهد شد؛ ولو اینکه درمان قطعی نخواهد شد.
در عوض، کفه بینالمللگرایی آمریکا در سیاست خارجی آن کشور سنگینتر خواهد شد و در اجماع اروپایی هم مقبولیت و پذیرشی بیش از دوره ترامپ را برای امریکا به همراه خواهد داشت.
آمریکا بستر بازگشت خود را به پیمانها و معاهدات مختلف بینالمللی که دونالد ترامپ، حکم خروج از آن را داده بود؛ فراهم خواهد ساخت.
عربستان و اقمار او “طوعا او کرها” ناچار از تغییر سیاستهای خود خواهند بود و با تحمل هزینههایی از بابت همگرایی گذشته خود با ترامپ، سعی در سازگاری با منویات جدید آمریکا خواهند داشت.
چشماندازی از پایان جنگ در یمن و… ترسیم خواهد شد. دولت عراق، سیاست همگرایی خود با آمریکا را دنبال خواهد کرد. اسراییل کماکان و اندکی کمتر از قبل، در کانون توجه و حمایت آمریکا خواهد بود. ضمن اینکه دولت جدید آمریکا، نسبت به گذشته اندکی هم روی خوش و لبخند به فلسطین نشان خواهد داد.
بایدن سیاست تنشزدایی تجاری با چین را دنبال خواهد کرد؛ اما روسیه، کماکان در حوزه جنگ سرد و رویارویی امریکا باقی خواهد ماند.
احتمالا طرح امنیتی جدیدی برای خاورمیانه تدوین خواهد شد که شمولی از ژئوپولیتیک و اکونومیک منطقهای را در خود خواهد داشت؛ اما حضور و عدم حضور موثر ایران در این طرح بستگی به متغیرهای مختلف دارد.
احتمالا زمینه بازگشت آمریکا به برجام با ملاحظاتی فراهم خواهد شد و در صورت حصول توافق با ایران این معاهده به تصویب کنگره هم خواهد رسید؛ چرا که برخلاف دوره پایانی اوباما، اینبار تیم بایدن اکثریت سنا و مجلس نمایندگان را هم حداقل در دو سال اول ریاست.جمهوری خود، در اختیار دارد. اکثریتی که شاید در دو سال بعدی ریاستجمهوری وی باقی نماند.
با این متغیرها میتوان گفت که برجام جدید از پشتوانه قانونی کاملتری در آمریکا برخوردار خواهد شد که طبعا هیچ رییسجمهوری هم در آینده آن کشور قادر به خروج یکطرفه از آن نخواهد بود.
نقطه مقابل این فرضیه، رویکرد تقابلآمیز میان ایران و آمریکاست که درآنصورت، برخلاف دوره ترامپ، باید رویارویی ایران با اروپا را نیز با توجه به اجماعی که از آن سخن رفت بر آن افزود و نیز متغیر عدم اعتماد به روسیه و چین و در خوشبینانهترین حالت، سکوت آن دو کشور را هم در قبال چنین وضعیتی مدنظر قرار داد و قاعدتا باید برای چنین تقابلی به قول حافظ “خزانهای به کف آریم ز گنج قارون، بیش”.