در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری، چینش و پردازش انتخابات بگونهایست که یک اصولگرای سر بفرمان، رئیس جمهور گردد.
که در این صورت چندین پیآمد خواهد داشت؛
۱- اگر شخصِ رئیسی (یا هریک از نامزدهای موجود اصولگرا) رئیس جمهور گردد، شخصی غیر اجرایی و بی تجربه در مدیریت اجرایی بویژه در امر ریاست جمهوری خواهد بود
۲- چنین شخصی تصمیم گیرنده و دارای بینش طراحی و عملیات اجرایی معین و پردازش شدهای نخواهد داشت لذا به دستیاری نهادها و اشخاص تقویت کنندهاش که از قبل از انتخابات چنین شرایطی را مهیا کردهاند، وابسته خواهد بود؛ و بطور طبیعی گوش بفرمان آنان است.
۳- او در امور داخلی از استقلال نظر ویژهای برخوردار نخواهد بود. در امور خارجی به هیچ وجه توانایی حسن روحانی و نصف امکان و استعداد و توان او را هم نخواهد داشت.
۴- در چینش وزرا و مدیران به اشخاصی که نهادهای خاص به او مشورت خواهند داد! باید بسنده کند ؛ حتی در تعیین مدیران سایر سطوح نیز لاجرم با هماهنگیهای فرا دولت ، افراد سفارش شده را تحمل خواهد نمود. همین نکته برای کمی هرکی هرکی شدن دولت کفایت میکند.
۵- یکی از مسائل او معیشت و شرایط اقتصادی میباشد . مهمترین موضوع و مؤلفه برای او رفع تحریمها خواهد بود.
برجام از مسائلیست که توسط همفکران ایشان، بسیار علیه آن حمله و توهین تحقیر و تضعیف شده است ؛ بطوریکه اگر بخواهد از برجام بیرون رود که به نظر نمیرسد خودش چنین اختیاری را داشته باشد؛ اگر هم بخواهد چنین کاری را بر فرض انجام دهد، شروع تنشها و تخاصمات منطقه و بین الملل را برای ایران ببار خواهد آورد که چنین وضعیتی نمیتواند اقتصاد و معیشت و رشدی را که شعار دادهاند در پی داشته باشد.
۶- اگر بخواهد برجام را ادامه دهد، این کار ادامه کار روحانی و کارنامه دولت وی تلقی شده و موجب تحقیر او و دولتش خواهد بود که سالیان گذشته همواره به برجام حمله شده اکنون خود بناچار باید آن را ادامه و اجرا نماید.
۷- این موضوع گذشته از فقدان مهارت دیپلماتیک در دولت او که فاقد عناصر برجستهای مانند دکتر ظریف میباشد ( که علی الظاهر در امور خارجی مشکل وزارت خارجهٔ او خواهد بود و وزیر خارجهای بهتر از جلیلی نخواهد داشت)؛ یا باید از غیر دیپلمات ترین اشخاص چسبیده به حکومت ! که اساسا دیپلمات نیستند و بقول دوستانش انقلابی هستند استفاده کند ، یا از ترکیب فعلی دیپلماتهای کشور استفاده نماید، در هر دو صورت چون خود او صاحب نظر در مسائل بین الملل نیست و نقش تعیین کنندهای نخواهد داشت، ثمرات خوبی برایش ببار نخواهد نشست.
۸- در خصوص پذیرش عضویت در کنوانسیونهای محل مناقشه دولت فعلی مانند کنوانسیون مبارزه با جرایم سازمان یافته و پالرمو نیز اگر مورد تصویب قرار گیرد و ایران عضو آن شود، این نیز موجب نقد و انتقاد قرار خواهد گرفت که اگر چنین شرایطی را باید میپذیرفتید، چرا به موقع و در زمان خودش به عضویت آن در نیامدید تا عوارض منفی آن بر کشور و مردم وارد نشود؟! پس لابد منظر ملی نداشته و نگران مردم و کشور نبودهاید، بلکه برای کسب و تسلط بر قدرت و شکستن دولت قبلی بعنوان ابزار برنده استفاده کردید. این همان نکتهایست که پاشنه آشیل دولت میگردد.
۹- اگر فرض بر این باشد که با روی کار آمدن دولت خودی، برجام و اف ای تی اف و روابط خارجی و بین المللی ایران عادی سازی شود و نفوذ ایران از سطح منطقه خاورمیانه آنچنانکه اعراب و اسرائیل بدنبال آن هستند محدود گردد و امور هستهای نیز در کننرل سازمانها و قدرتهای بین المللی باشد دیگر شعار ها و مخالفتها با دولت روحانی چه مبنایی داشت و انقلابی بودن چه ربطی به این «سازش» ها خواهد داشت؟!
واگر چنین شود به نظر نمیرسد که اصلاح طلبان با چنین رویکردی در دولت مخالفت نمایند اما وجه تناقض آمیز رفتار تندروها غیر قابل حل شده و موجبات پیآمدهای سیاسی دیگری برای ایشان خواهد بود…
اگر چنین نقطهٔ اشتراکی با اصلاح طلبان پیدا نمایند از اصالت دیدگاه و صداقت عمل و رفتار به دور بوده و میشوند همین احمدی نژادی که هست! شعارها و رفتار دیروز و آموزش تفاوت بسیار دارد، چنین شخصیتی اعتبار کافی پیدا نخواهدکرد. او ابایی نداشت که ایران با تحریمهای گسترده و احتمال قوی حمله نظامی مواجه گردد، اما امروز منتقد همه آن اعمالیست که خود انجام داده است!
۱۰- در حقیقت اگر مذاکرات سیاسی با آمریکا و اروپا و کشورهای منطقهای مجاز باشد و انجام گیرد، ادامه راه دولت روحانی تلقی میگردد ( پی آن مخالفت با آن چه بود؟) و اگر راه چالش با دنیای غرب پیموده شود نیز عوارض آن بشدت بر ایران تحت تحریم اثر گذاشته و موجب نارضایتی بیش از حد داخلی میگردد. / کانال تحلیل اجتماعى