دراین زمانه حاکمیت نماینده یک جامعه ای است که بارأی اکثریت این نمایندگی مشروعیت یافته است ودرواقع حکومت”کارگزار”مردمی است که امورمحوله رابه او”واگذار”کرده اند.اما
این “واگذاری”یا”کارگزاری”بدین معنانیست که “واگذار”کننده، ناکارآمدیهای حاکمیت رانادیده بگیردویاتصور”کارگزار”نبایداین باشدکه چون ازسوی جامعه نمایندگی گرفته است هراقدام خلاف حقوق مردم ویاناکارآمدیهاش رامردم نادیده بیانگارند.خیراینگونه نیست بلکه براساس قوانینی وقراردادی که قبلاتهیه وتدارک دیده شده است و وظیفه حکومت رادرقبال مسئولیتش ودرقبال جامعه مشخص و تبیین کرده است که بایدبراساس آن میثاق نامه وقانون مصوب و مورد تأئید مردم،عمل نماید.
مردم حق شان این است که بررفتارحاکمان ومسئولان نظارت داشته باشند،وآنچه ازاعمال حکومت که برخلاف حقوق برسمیت شناخته شده مردم باشدقابل نقدونظارت است،واین نقدونظارت ازطریق احزاب مستقل ومردمی ویامطبوعات آزادومستقل صورت میگیرد.امااگرنقدونظارت موثرواقع نشدودرمقابل،حاکمیت بی اعتنائی نشان داد ،براساس قانون مصوب مردم حق”اعتراض”دارندوازاین”حق قانونی”بایدبدون هیچ مانعی و بدون متحمل شدن هزینه ای استفاده کنند.
در جامعه ما نیز پس ازپیروزی انقلاب٥٧ شکل حکومت از سلطنت به “جمهوری” تغییر یافته است و با رأی مردم نوع حکومت پدید آمده است؛بنابر آنچه در بالا ذکر شد شامل مردم ایران و حکومت و حاکمان نیز میشود.
امادرطی این٤٢ سال ازعمرحاکمیت ایران،هرگاه که رفتاروکرداری ازحکومت ازسوی ناقدان وناظران قدرت،موردنقادی قرارگرفته است،منتقدان بشدت سرکوب شده اندواتهامات سنگینی ازجمله:ضدانقلاب،جیره خواربیگانه،غرب زده،دشمن دین وبراندازو…نثارشان شده است وحتی بعضاًمحبوس وازادامه کارمحروم شده اند.ویاآنگاه که مردم ویاقشری ازمردم ماننددانشجوویاکارگر ازحق قانونی خود،یعنی”اعتراض”استفاده کرده اند باز از سوی قدرت سرکوب، محکوم، محبوس، محروم و متهم به همان اتهامات تکراری و همیشگی شده اند.
حال سئوال این است:چراهمیشه مردم ومعترضین محکوم وبرباطلندوهمیشه حاکمیت برحق است وخودراحق می پندارد؟مگرهمه حقوق ومسائل مربوط به حقوق مردم و وظیفه حکومت درقبال مردم درقانون به تصویب نرسیده وبه رأی مرم گذاشته نشده وتکلیف روشن نشده است؟پس چرادرکنش وواکنشی که بین مردم وحکومت رخ میدهدهمیشه حکومت خودراحق ومردم معترض راضدحق تلقی وقضاوت کرده وحکم به محکومیت مردم میدهد؟ ودائم مردم خاطی اند؟
آیاحاکمیت هیچ خطایی مرتکب نمیشود؟
من معتقدم که خطاهاوخلافهاهمیشه ازناحیه قدرت است؛چراکه این قدرت است که باکار”اجرا” سروکاردارد ومردم ناظرکارقدرت اند،بنابراین ناظرخطانمیکندمگردریکجا وآنهم اینکه ازنظارت خودبرکارقدرت”غافل”شود!
برای روشن ترشدن موضوع مثالی می آورم.کارحکومت مانندکاردانش آموزی است که امتحان نهایی میدهدوکارمردم همانندکار”ناظر”امتحان است.
ناظربایدکاملامراقب باشدکه دانش آموزخطایی بنام”تقلب”انجام ندهد.پس ناظرخطاکارنمیشودبلکه این مجری است که خطاکارمیشود.امامتأسفانه تاکنون،قدرت نقدونظارت هیچ ناقدوناظری راقبول نکرده وبلکه ناقدوناظرراتنبیه هم کرده است.
باهم مهربان باشیم