✍️ محمد شبیری
مردی که میداند کی باید استعفا بدهد.، و در کجا اعلام کند و از چه طریقی و چه زمانی و چگونه اقدام کند، فردی با هوش و زرنگ است اما لزوماً فردی مؤثر در اصلاح سیستم نیست!
چرا بجای اعلام کتبی و رسمی به مافوق خود، در صفحهٔ اینستاگرام این تصمیم را اعلام کرد؟
به نظر میرسد یکی از مؤلفههای مهم در تعیین دلایل استعفا همین نوع استعفا دادن است! کسی که اعتراض شخصی دارد و احساس میکند خودش تحقیر شده است( بخوانید دسنگاه متبوعاش)
استعفایش ارتجالی و هیجانی و با کلماتی عاطفی ابراز میکند!
اما اگر در عدم تعامل در راهکارهها و مبانی راهبردی باشد استعفا بصورت رسمی و در نامهٔ مکتوب به مافوق خود ارائه میشود!
با این منظر آیا باید تصور کنیم که استعفای ظریف برای حفظ اعتبار شخصی و کرامت و عزت نفس خویش بوده و اختلافات او دارای مبانی راهبردی با مخالفان ندارد؟!
باید گفت که ظریف در یک مجموعهای از حاکمیت قرار داشته است که مبانی فکری اش از ایدئولوژی انقلابی نشأت گرفته و نمی تواند در این «متن» «ضد متن »باشد. به عبارت دیگر ظریف نمیتواند منظر دیگری غیر از آنچه در چارچوب ایدئولوژیک مفاهمه شده است قرار داشته باشد. در چنین موقعیتی، کارگزار نظام در بهترین شرایط، در تاکتیکهاست که با برخی از حاکمان مجموعهای که با آنان همکاری میکند، ممکن است متفاوت فکر کند؛ وگرنه در اصول و استراتژی با ایشان هماهتگ است. اما باز هم منجر به استعفا نمیشود . استعفا در شرایط بحران اهانت ها و نادیده گرفتنهای شخصی و شخصیتی به سراغ مسئولین اینگونه کشورها میآید!
در چنین وضعی دلایل استعفا یا فرمایشیست یا در موقعیت نادیده گرفته شدن است که به استعفا میانجامد!
آنطور که از سخنان منتسب به ایشان برآورد میشود (که گفته است که دلخوری شخصی ندارد و میخواسته جایگاه وزارت خارجه-بخوانید وزیر خارجه_را حفظ کند)
را به اعتبار اصلیاش برگرداند! و این همان نکتهایست که نشانهٔ نادیده گرفته شدن اوست، وگرنه ظریف با این دولت و نظام مشکلی ندارد؛ اگر مشکلی داشت که با تمام هجمهها و معضلات و مشکلات به خدمت شش ساله خود استمرار نمی بخشید.
لذا به نظر میرسد ظریف بعد از مدتی انتظار ندارد بعنوان فردی غیر امین نظام تلقی شود و در امور حداقل حوزهٔ وظیفهاش او را مشارکت ندهند و نادیده بگیرند! اگر اعتراضی هم به دخالت در کار وزارتخانهاش دارد و عدم تعاملات با وزارتخانهٔ متبوع او هرگز منجر به استعفا نشده است.
باید گفت که ظریف به چگونگی کار و دخالتها و مراکز تصمیمگیری در نظام آگاه است وبه آن اعتراضی ندارد، اگر اعتراضی دارد به نادیده گرفته شدناش است.
همچنانکه روحانی هم در محاجه با ضرغامی ، نوع اعتراض ضرغامی را توهین به شأن و شخصیت خود دانسته و با بر خورد کرده بود! (این ها مثال بود برای تقریب مفهوم به ذهن)
در کشور ما «مقامِ»
«مقامات» است که باید حفظ شود نه اصول و مبانی عقلانی و متعارف مدیریت و کار آمدی! الویت این است که توهین نشود! مثلا برای توهین به مقامات مجازات نیز ساخته وپرداخته شده است. توهین به رهبری مجازات دارد و شخص مجرم تلقی میشود و کیفری نیز بر او مترتب است. (این موضوع حمل بر تاییدتوهین به مقامات نشود، بلکه بر مسالهٔ ساختار هر نظام حکومتی توجه شده است)
اما در کشورهای دارای دمکراسی واقعی به شخصیت سیاستمدار که رعایت شود یا نشود الویت داده نمیشود بلکه به چگونگی درستی یا نادرستی مشی و مبانی کار در کشور در حوزهٔ اوست که الویت داده میشود و استعفا ها نیز در همین راستاست معنا و مفهوم دارد؛ (اما در چنین نظامهایی الویتهای مردم نیز بر توهین نخواهد بود اگر چه توهین نیز جرم تلقی نشود)
این ناکارآمدی و خلاف است که شخص را وادار به استعفا میکند. به سخن دیگر اگر مثلا در کشوریهای مزبور مدرسهایو کلاسی آتش بگیرد استعفا میدهند اما در اینحا اگر شأن وزیر و رعایت نشود و یا توهینی صورت گیرد و یا نادیده گرفته شوداستعفا میدهد!
این نکات برای این نوشته نشد که استعفای ظریف را بیارزش یا پر ارزش کنیم، بلکه برای این بوده است که تفاوت استعفا در یک کشور دارای دمکراسی و غیر آنرا بدانیم.
لذاست که مردم و متفکرین و احزاب و اشخاص مصلح، امر دمکراسی را باید جدی بگیرند، نه امر حضور اشخاص خوب و کاردان در یک سیستم غیر دمکراتیک! اگر فضای دمکراتیک و مبانی مربوطه حاکم شود اشخاص نیز بطور عادی صلاحیت دارترین افراد انتخاب میشود و مسئول میگردند.
(بقیه موضوع در قسمت بعدی، تشریح خواهد شد)