✍️سیدعلیرضا بهشتی شیرازی
در جامعه هیچ کار مهمی نیست که بدون ائتلاف انجام بگیرد. جامعه قرار است ارزشهایی ورای ظرفیت تکتک اعضاء خود بیافریند، همانند هر دستگاه که باید فایدهای بیشتر از مجموع اجزائش داشته باشد. و چونان ماشینی که قطعات آن متفرق از هم افتاده است، بدون ائتلاف تولید این مزیت برای مجموعههای بشری امکان ندارد. میتوانیم این تشبیه را امتداد دهیم و توجه کنیم که هیچ ماشینی تماما از یک قطعه (مثلا تماما از پیچ یا چرخ دنده) ساخته نمیشود – به قول مهندس میرحسین موسوی «آن وحدتی که بدان دعوت شدهایم در عین قبول تفاوتهاست.»
حال آنکه در عمل ما اکثرا شاهد همبستگی مشابهها هستیم: افراد بیشتر با همفکرانشان مراوده میکنند؛ این چنیناند تحصیلکردگان، و اهل کسبوکار، و ورزشکاران، و هنرمندان، و اعضای ردههای خاص سنی، و برخورداری مالی، و تمایلات فرهنگی، و دینی، و سیاسی و … این هویتهای مختلف را چه چیز گرد هم میآورد؟
در منابع علمی ائتلاف به عنوان گروهی از همراهان غریبه تعریف میشود که به منظور حل مسئلهای مشترک به کار با یکدیگر میپردازند، مسئلهای که هیچیک بهتنهایی قادر به حلش نیستند. در این تعریف واژه کلیدی «مسئله» است. رهبران از مشکلاتی که به تحملشان عادت کردهایم «مسائلی» میسازند که دیگر قابل اغماض نیستند و حل فوری را ایجاب میکنند. این همان چیزی است که تحت عنوان «شرایط حساس کنونی» با آن آشنائی بیش از اندازه داریم. «ما کی قرار است از این شرایط بیرون بیاییم؟» این در اصل نه یک غرولند، بلکه سوالی جدی است. زیرا صرف برجسته ساختن مشکل برای ایجاد اتفاق کفایت نمیکند، و کار باید با تصویری ملموس و انگیزهبخش از مسئله حل شده تکمیل شود.
در تعریف فوق دیگر نکته قابل بحث کلمه «به تنهایی» است؟ مگر در جامعه ممکن است کاری به تنهایی انجام گیرد؟ حتی آن فنجان چای که در عزلت صرف میکنیم محصول همکاری ارتشی از افراد غالبا غریبه است، که توسط رهبری به نام پول بسیج میشوند. پول سندی است که به انسانها حق میدهد در عین تنهایی، یعنی بدون تن دادن به هیچ ائتلافی، از همکاری دیگران سود ببرند.
ولی – حتی در بنگاههای اقتصادی – بعضی اهداف نسبت به توانائیهای این رهبر تعالی دارند، تا جائی که بر دیوار یکی از کارخانههای بزرگ جهان نوشتهاند: «فقط احمقها هستند که برای هر حل مشکلی از پول استفاده میکنند». به منظور تحقق این اهداف متعالیتر به ائتلاف نیاز است.
تشکیل ائتلاف و حراست از آن پروژه رهبران است، بلکه زعیم کسی است که این کار را عهده دار شود و به انجام برساند. در اینجا منظور از رهبری عناوین رسمی نیست – کما اینکه در یک کوهپیمایی کسی که در اداره رئیس است الزاما پیشاهنگ شمرده نمیشود؛ رهبر کسی است که به ائتلافی شکل میبخشد و تا به انجام رسیدن هدف، آن را حفظ و هدایت میکند.