✍️ حبیب رمضانخانی
تقدس گرایی یکی از آفت های هر سیستم و ساختاری هست که می تواند ضمن ممانعت از نقد و پاسخگو کردن، زمینه ایجاد تخلفات و فسادهای بزرگی را باعث شود که می توان نظام های کمونیستی سابق و حال را مصداق آن در نظر گرفت.
در هر سیستمی راه های مختلفی برای نقد ساختار و ایجاد شفافیت وجود دارد. یکی از این موارد، ساخت فیلم و سریال هایی با محتوای مورد نظر و انعکاس مشکلات و تخلفات برجسته شده در آن ها می باشد. اما در کشور ما بسان بسیاری از موارد مشابه، تقدس گرایی برخی نهادها و دوره های خاص تاریخی، همواره موجبات برخورد با ورود کنندگان و نقد کنندگان آن حوزه بوده است. در جدیدترین مورد از برخورد، دستور توقیف فیلم « می خواهم زنده بمانم» هست که برجسته و رسانه ای شده است.
این فیلم که مربوط به حال و هوای دهه شصت هست و از طریق نمایش خانگی در حال پخش بود، با شکایت معاونت فرهنگی و اجتماعی ناجا متوقف شده و اعلام شده که بایستی تغییراتی در محتوا و سکانس های آن داده شود. ظاهرا نمایش تخلف برخی عوامل وابسته به نهاد انتظامی و قضایی کشور مهمترین دلیل این توقیف بوده است.
در سال های گذشته بارها در موارد مختلفی شاهد اعتراضات نهادها، اصناف، قومیت های مختلف و … نسبت به محتوای فیلم ها و جنجال علیه آن ها بوده ایم. در اینکه هر نوع محتوایی که القای توهین، تحقیر، نژادپرستی و تحریف تاریخ باشد امری غیرمعمول و رد شده هست، همگی پذیرا هستیم ولی اینکه کوچکترین نقد و نمایش مشکلات را برنتابیم و حکم به برخورد آن، خود مشکلی بزرگتر است.
بی شک عدم پرداختن و ورود به حوزه ها و حریم های خاصی به معنای پاک بودن و بری از تخلف ماندن آن نخواهد بود. مسلما در هر صنف و شغلی با افراد متخلف و مشکل داری مواجه هستیم و اصولا بسیاری از مردم نیز با آگاهی، نمایش و بروز آن تخلف را به پای آن صنف، گروه و …تعمیم نمی دهند. پس چرا در کشور ما اینهمه نسبت به این موضوع حساسیت وجود دارد؟ آیا روزنامه کیهان که همواره عادت به حمله به فیلم ها و جشنواره ها داشته و در زمینه فیلم بالا نیز آن را تحریف تاریخ و خدشه دار کردن آن نهادها ذکر کرده و خواهان برخورد، قبول ندارد که در دهه شصت هیچ تخلف و خطایی از این سازمان ها رخ داده؟
کافی است محتوای فیلم های ساخته شده در هالیود رو توجه کنیم. از نقش رییس جمهور آمریکا تا مقامات بالای آن کشور درگیر در باندهای خلاف و همکاری تنگاتنگ با مافیای مواد مخدر، سلاح، قاچاق انسان و غیره نمایش داده می شود. حال باید آن ها نیز با این معیار درگیر توقیف و برخورد شوند؟ آیا آنچه نمایش داده می شود نمود واقعی جامعه آن هاست؟ مسلما آمار و معیارهای سنجش جهانی در حوزه های مختلف پیش روی ماست. عملکرد آن ها در شفافیت اقتصادی، مبارزه با فساد، رانت، پولشویی، پاسخگو بودن و … بسیار بالاتر و بهتر از ما می باشد.
سال ها فیلم « خانه پدری» کیانوش عیاری به دلیل محتوای آن در توقیف بود و آن را برای جامعه ایرانی غیرواقعی و چالشی می دانستند. ولی در قضیه مرحوم بابک خرمدین دیدیم که چگونه چنین موردی سه مرتبه از سوی پدر خانواده صورت گرفته و بازتاب آن بسیار فراتر از آن فیلم، جامعه را اینبار در عالم واقعیت درگیر کرد که اتفاقا دو مورد این قتل ها قبل از نمایش این فیلم رخ داده بود و انگاره تاثیرپذیری از آن نیز پذیرفته نیست.
فیلم نامه ها مثل سایر مکتوبات می تواند انعکاس مشکلات و معضلات جامعه باشند و زمینه توجه و تاباندن نور شفافیت به آن بخش ها مدنظر قرار گیرند. در جامعه ای که طبق امارها با سونامی بحران های اجتماعی مواجه هستیم، اینگونه ممانعت از انعکاس تخلفات و تقدس گرایی برخی حوزه ها، نه تنها هیچ کمکی به وجهه آن سازمان ها نمی کند، بلکه هر از چندگاهی با درز پرونده های فساد سنگین که نمود می یابد، در فضای مجازی و متن جامعه گاهی با بزرگنمایی زمینه بی اعتباری بیشتر آن سازمان ها را موجب می شود. پس بهتر اینکه از این انتقادات نهراسیم و زمینه نقد را فراهم و همزمان با شفافیت سازی پاسخگو باشیم و از بروز مشکلات بیشتر جلوگیری کنیم.