✍?علی صالح آبادی
جوامع بشری از زمانی که شکل گرفتند، یعنی از دنیای کهن تا دنیای مدرن، همواره با حوادث تلخ و شیرین روبرو بوده و هستند.
برخی حوادث بهصورت طبیعی شکل میگیرند؛ اما برخی دیگر از حوادث متأثر از تصمیماتی است که نهادهای حکومتی مثل دولت، مجلس، دستگاه قضایی یا هر سه نهاد بهطور مشترک اتخاذ میکنند.
آنچه در اعتراضات آبان 98 در کشور رخ داد، علتش تصمیمی بود که «شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا» با دور زدن مجلس، رسانهها و… درباره افزایش سه برابری قیمت بنزین گرفتند.
این تصمیم باعث نارضایتی کسانی شد که گران شدن قیمت بنزین زندگی آنان را تحت تأثیر قرار داده بود و آنها را عصبانی کرد. این افراد بدون نقش داشتن دولتهای خارجی یا گروههای معارض جمهوری اسلامی به خیابان آمدند و اعتراض خود را بیان کردند.
البته در جریان اعتراضات اتفاقات تلخی رخ داد و برخی اموال دچار آسیب و غارت شد. نویسنده پساز این وقایع تحلیل نیروهای امنیتی و نهادهای نظارتی را در جلسات و نشستهایی شنیده است.
آنها اذعان داشتند که نیروهای خارجی یا گروههای معارض در اعتراضات آبان98 نقشی نداشتهاند، و اعتراض توسط افراد کمدرآمد صورت گرفته است. اگر حوادث آبان 98 را زیر ذرهبین قرار دهیم .
و از منظر «روانشناسانه» و «جامعهشناسانه» به آن نگاه کنیم درخواهیم یافت که در این ماجرا یک «واکنش» در برابر یک «کنش» نسنجیده صورت گرفت و به دلیل سرعت وقایع، «احساسات» فرودستان از حالت طبیعی خارج و بهصورت «غلیان» یا «جوش» درآمد؛ بنابراین افرادی خشمگین که آستانه تحملشان در برابر مشکلات از بین رفته بود، در برابر تصمیم گرانی بنزین واکنش اعتراضی نشان دادند.
به همین دلیل بهتر است حکم اعدام سه جوان دهه هفتادی مشمول تخفیف شده و اجرا نشود.
البته؛ این بستگی به نظر «قوه قضاییه» دارد. پرسشی که دستگاه قضایی به آن باید پاسخ دهد این است که چرا احکام صادرشده برای سه جوان واکنش چند میلیونی داشته، و حتی در فضای مجازی هم چند ساعت «ترند» شده است؟
اگر قوه قضاییه بهجای سه جوان که در اعتراضات دست به اعمال ناشایست زدهاند 3 نفر از مفسدان مالی مثل طبری و امثالهم که تعدادشان کم نیست را اعدام میکرد آیا شاهد واکنش گسترده چندمیلیونی بودیم؟
چنانچه مفسدان اقتصادی اعدام شوند، بسیاری از افراد در فضای مجازی و رسانههای مکتوب از این اقدام قوه قضاییه حمایت میکردند، نه مخالفت؛ و گفتنیهای دیگر… . شواهد و قرائن نشان میدهد که اعدام مخالفان سیاسی یا مفسدان اقتصادی، ریشه مخالفتها و مفاسد را از بین نمیبرد، بلکه گاهی اوقات آن را بیشتر هم میکند.
ما در «کانون زندانیان سیاسی قبل از انقلاب» تحقیقی انجام دادیم و متوجه شدیم که رژیم پهلوی در قاصله سالهای 1351 تا 1355، حدود 345 نفر را یا زیر شکنجه، یا با چوبه دار یا در درگیریهای خیابانی از پای درآورد.
به خاطر دارم آن روزها که دانشجو بودم هر فردی که اعدام میشد مثل «باروت» یک دانشگاه یا دانشکدهای را به اعتراض وامیداشت و هر اعدام، بهجای کاهش، اعتراضها را بیشتر میکرد. اگر اعدامها و زندانی کردن مخالفان فایده داشت، رژیم پهلوی میماند که نماند.
نویسنده پیشنهاد میکند ماده 477 آئین دادرسی کیفری درباره سه جوان محکوم به اعدام، اعمال و به احترام افکار عمومی، به ویژه جوانان، مجازات آنان کاهش یابد تا بهانه از دست مخالفان گرفته شود.
بسیاری از افراد درگذر زمان در زندان از کرده خود پشیمان میشوند و حتی توبه هم میکنند. اگر دستگاه قضایی چنین کند، معنایش ضعف نیست، بلکه قوت و احترام به خواست گروههایی است که خواستار لغو اعدام این سه جوان هستند.