✍️ محمد شبیری
جریان تمامیت خواه برای مقابله با دمکراسی گرایان و اصلاحطلبان و منتقدین نیز به طراحی و برنامه ریزی در جهت بلا اثر نمودن مشی اصلاحات همت گماشته و با ایجاد انواع موانع درکار منتقدین وتشکلهای آنان به روش و منش انحصارگرای خود در قدرت، استمرار میبخشند. از جمله ایجاد طیف خاصی از اصلاح طلبان ساختگی و فیک و نفوذ آنان در جریان اصلاحات ، وبا ایجاد خلل و انسداد در کار اصلاحات به روند تمامیت خواهی ادامه میدهند.
برنامه کاری ایشان این است که هر گونه توفیق در جریان اصلاحات باشکست رو برو شده و امکان موفقیت را از آن سلب کنند.
هجمههای این روزها علیه اصلاح طلبی از همینجا نشأت میگیرد. هر چه اصلاحات شکست بخورد به نفع جریان تمامیت خواه است؛ پس چرا نباید اقدامات خود علیه اصلاحات را ادامه دهند؟!
فرضشان بر این است که چنان این پروژههای انسداد در کار اصلاحات را استمرار خواهند بخشید که مردم با دست خود دست به دامن دیکتاتوری نظامی شده و آویزان آنان شوند. تا آنجا که مردم و بدنهٔ طرفدار اصلاحات، از اصلاح طلبی خسته شده و آنرا از ذهن و زبان خود خارج کنند. هنگامی که گرایشات اصلاحطلبی از حوزهٔ اثر بخشی و کار آیی از ذهن مردم فارغ و ناکارآمد و فاقد اثر جلوهگر شود، به آسانی از رویکرد اصلاح طلبی، رویگردان میشوند و از منتقد بودن به مدافع نظام مبدل میشوند!
اما آیا چنین خواب و خیالی محقق میشود؟
.
?روزگاری یکی از سران اصلاحات میگفت برانداز را به مخالف و مخالف را به منتقد و منتقد را به مصلح تبدیل باید کرد.
اما گویا به یمن نبوغ جریاناتی که خود را مدافع سرسخت نظام میدانند، شیپور را از سر گشادش مینوازند و منتقدان را مخالف و مخالفان را به برانداز تبدیل میکنند!
اسرائیل و آمریکا و اعراب چقدر باید سرمایهگذاری میکردند تا به این هدف برسند؟ آیا احتمال نمیدهید که این فرایند از جایی هدایت میشود که با سرویسهای بیگانه مرتبط و در جهت اهداف آنان طراحی میشود تا به چنین هدفی برسند؟!
آیا هیچ عاقلی برای گسترش فرایند تبدیل منتقد به بر انداز و ایجاد مارخانهٔ مخالف و برانداز، علیه خود، چنین اقدامات (ابلهانه) انجام میدهد؟
آنان برای نفی اصلاحات و انسداد روند اصلاحات همه گونه موانع در برابر آن ایجاد میکنند.
فرضیهای که در برابر تهی کردن اصلاحات از محتوای اثر بخش آن پیگیری میشود، میتواند به عامل مهمی برای ضد خود تبدیل شود. تبلیغات و هجمههایی که علیه اصلاحات میشود (و گاهی با ضد انقلاب و برانداز اجارهای نیز علیه اصلاحات تبلیغات میشود)تا منتقدین را منزوی و بدنهٔ اصلاحات را از نیروی کار آمد و اثر بخش تهی کرده و در نتیجه به بقاء جریان تمامیت خواه و جریانات انحصارگرا استمرار بخشند.
یعنی تمامیت خواهان طوری برنامه ریزی کردهاند که اصلاحطلبان از درون به چند دسته تقسیم شوند و هر کدام به اقدام و اعلام مواضعی متفاوت و متشتت ( که در حالت طبیعی امری درونزا خواهد بود ، اما ساختگی و مصنوعی بودن آن برای هدف دیگری تمهید میشود) دچار شوند! اما فرض انحصارگرایان این است که اگر بدنهٔ طیف اصلاحطلب با اقداماتی که برخی بخشها و جریانات نظام ترتیب داده است به طرف حاکمیت و نظام مستقر گرایش پیدا کنند، آن برنامهها و طراحیهای انجام شده موفق و موجب تقویت نظام حاکم میگردد!.
اما اشکال عمدهٔ این فرضیه در این است که اگر این طراحی امنیتی طوری پیش برود که مردم و نیروی انسانی اصلاح طلب، بجای گرایش به تمامیت خواهان از نگرش اصلاح، به منظر براندازی سقوط کنند، سقف این فرضیه بر سر واضعان آن خراب خواهد شد. آنگاه نه تنها بریدههای اصلاحات به سبد نظام و گرایشات انحصار گرای داخل نظام متمایل نمیشوند بلکه،متمایل به گرایش برانداز شده و ذهنیت براندازی فراگیر و گسترش پیدا میکند. چنین میشود که سیستم امنیتی زرنگ نما، به پیآمدهای اقدامات ضد امنیتی خود دچار شده و حکایت چه میخواستم و چه شد محقق میشود!