✍️ محمد شبیری
??? اروپا و آمریکا با حضور امام خمینی در پاریس صدای انقلاب را شنیدند ؛ همچنانکه شاه شنیده بود. آمریکا و اروپا با کنفرانس گوادلوپ شاه را تنها گذاشتند . اما انقلاب چنان شعلهور بود که راهی غیر پذیرش رفتن شاه برای آنها نمانده بود. شاه وادار به خروج از کشور شد!
اما آمریکا تصوری روشنی از جمهوری اسلامی و رهبران آن نداشت. شناخت آنها از چشم اندازی که از انقلاب اسلامی داشتند در حد مصاحبههای پاریسی امام خمینی بود. لذا مقابلهای که در ظرفیت آمریکا بود با ایران نکرد و حتی انقلاب و نظام ایران را به رسمیت شناخت. بعد از انقلاب با روند ضد آمریکایی نظام و تسخیر سفارت و چالش «ضد امپریالیستی» (که بعدا تبدیل به ضد استکبار گردید) موجب تخاصم و ضدیت دو کشور شد که پیآمد جنگ تحمیلی و تخاصمات و اختلافات و دشمنی کشورهای منطقه را نیز درپی داشت. به عبارت دیگر آمریکا پی برده بود که در کنفرانس گوادلوپ تصمیم خوبی نگرفته است و لذا در ایجاد همه گونه موانع برای نظام ضد آمریکایی ایران بخود تردیدی راه نداد. برخی اقدامات برای اصلاح روابط انجام شد ولی از جانب ایران ، ضد آمریکایی بودن تبدیل به هویت کشور شده و هر گونه اصلاح روابط منجر به بی هویتی نظام میگردید! برای همین است اکنون آمریکا به نقطهای رسیده است که بنای فشار بیشتر به رژیم را گذاشته است؛ این جریان را با تحریمهای جدید و خروج از برجام به مرحلهٔ جدیدی رسانده و در اتحاد کشورهای عربی علیه ایران موفق عمل کرده است. اینها همه با عملکرد و برخی اقدامات ایران در عرصهٔ داخلی و بین المللی موجب تشدید روند این گونه اقدامات آمریکا شده و در برهههایی از زمان در اشکال تراشی در مسایل کشور توفیق نیز یافته است، به نحوی که اکنون کشورهای عربی موضوع دشمنی با اسرائیل را به دشمنی با ایران تبدیل کردهاند ( بطوریکه در هنگامی که شاه ایران با اسرائیل مناسبات خوب داشت ، اعراب چنین برخوردی با ایران نداشتند) و دشمن اصلی خود را اکنون ایران میدانند! کنفرانس اخیر ورشو نیز در راستای برنامه کلی آمریکا علیه ایران طراحی شده است.این کنفرانس را به نوعی میشود بعنوان اصلاح مواضع آمریکا در کنفرانس گوادلوپ تلقی کرد؛ به این معنا که کنفرانس ورشو برای جبران اشتباه ( به زعم آمریکا) قبلی آمریکا تلقی میشود.
آنها در گوادلوپ انقلاب ایران را بر شاه ترجیح دادند. تنها تفاوت این کنفرانس (ورشو)با کنفرانس گوادلوپ در شرکت نکردن کشورهایی که در گوادلوپ مانند فرانسه و آلمان و انگلیس بوده است و بجای آن متحد کردن اعراب علیه ایران (بجای اینکه اعراب قبلا علیه اسرائیل متحد بودند) در این کنفرانس بچشم میخورد. تفاوت دیگر این اسنت که در کنفرانس گوادلوپ ایران در التهاب تظاهرات و اعتراضات نود درصد مردم بوده و رهبر انقلاب در فرانسه با مصاحبههای آزادیگرا و دمکراتیکوار از آیندهٔ رژیم انقلابی، نظام دمکراسی در اذهان عمومی بین المللی بر ساخته بود، و از طرف دیگر مردم بشکل عمومی در هیجانات ناشی از انقلاب مردمی بوده و کل ایران در تظاهرات و راهپیمایی علیه نظام شاهنشاهی در تب و تاب بود. اما اکنون نه چنان رهبر انقلابی که که کل ایران برای او آمادهٔ پذیرش باشد وجود دارد و نه ایران در شرایط التهابات انقلابی سال ۵۷ میباشد.
از قرائن پیداست که آمریکا بدنبال فشار تحریمهای بی سابقه و با به صفر رساندن فروش نفت ایران به دنبال ایحاد همان شرایط سال ۵۷ در ایران است. یعنی مردم مجدا در راهپیمایی و اعتراضات انقلاب نظام کنونی را براندازند! در انقلاب سال ۵۷ مردم اعتراض کردند و اروپا و آمریکا از شاه روی برگرداند، شاه نیز به دلیل نفذ آمریکا و قدرتهای اروپا ناچار به ترک ایران شد، اما اینبار چنین رویگردانی از جانب مردم به هیچوجه مشهود نیست، و چنان نفوذی بر رهبران کنونی ایران ندارند! یعنی چنان التهاب انقلابی سال ۵۷ در ایران وجودندارد، و نفوذی نیز در رهبران کنوبی برای شنیدن دستورات آنان ندارند. ولی آمریکا در پی ایجاد چنان مدلی از اعتراضات خیابانی سال ۵۷ است!. اشکال کار اینجاست که در سال ۵۷ مردم به درخواست رهبر خود آیت الله خمینی در اعتراضات بودند اما اینبار آمریکا چنین درخواستی از مردم دارد! بسیار روشن است که هنوز آمریکاییها در شناخت موضوع و مفهوم انقلاب در ایران در خطای فاحش بسر میبرند. آن نیز این است که ایرانیان هیچگاه با بیگانگان همراه و همدل نشده و نمیشوند.
اساس و بنیاد تاریخی ایرانیان بر بیگانه ستیزیست، این نکتهایست که آمریکاییها هنوز تشخیص آنرا نداده و با ایجاد کنفرانس ورشو به دنبال برنامه ریزی ، ایجاد، و هدایت و کنترل اعتراضات در داخل ایران هستند؛ اما چنین رویایی محقق نمیشود برای اینکه ایرانیان در طول تاریخ هیچگاه با تحریک بیگانگان به چنین اقدامی دست نزدهاند.
آنچه که باید در مورد کنفرانس ورشو جدی تلقی نمود عزم آمریکا در مشکل تراشی علیه مردم کشور و ایحاد اعتراضات هدایت شده میباشد. ولیکن اعتراضاتی که از خارج و توسط آمریکا برنامه ریزی، هدایت و تشویق شود مورد توجه مردم نخواهد بود.
در اینگونه موارد هر گونه اعتراض واقعی به سیاستهای داخلی نیز از جانب حکومت به آمریکا منتسب میگردد! در حقیقت، مردم از اینکه مبادا اعتراض واقعیشان هم به آمریکا و سیاست آن ملحق شود از همراهی با هر گونه اعتراض پرهیز خواهند کرد و همین موجب تقویت اقتدار گرایان داخلی خواهد شد. اینجاست که باید گفت کنفرانس ورشو موجب تقویت تمامیت خواهان میگردد و موجب تقویت دمکراسی در ایران نخواهد شد؛ این نکته را شاید فرانسه و انگلیس و آلمان فهمیده است که در کنفرانس ورشو شرکت جدی نکردند!
اما ترامپ قدرت فهم آنرا نداشته است؛ همچنانکه در تشکیل القاعده، [آمریکاییها]فهم و درک درستی از آن نداشتند. ورشو به مردم ایران کمکی نخواهد کرد. فقط موجب تیغ زدن(سرکیسه کردن) برخی از اپوزیسیون وابسته به دولتهای دشمن ایران مانند آمریکا و اسرائیل و عربستان از آنها خواهد شد.