✍️غلامحسین حسنتاش
مرحوم جلال آلاحمد در کتاب غربزدگی مینویسد: “چنین که از تاریخ برمیآید، ما همیشه به غرب نظر داشتهایم”. من میخواهم این جمله ایشان را عاریت بگیرم و بگویم که ما اصولا به سمت غرب ایستادهایم.
حق هم داریم؛ عمدهترین چیزهایی که با آن سروکار داریم، از غرب میآید. اقلیم ما به گونهای است که اغلب جریانات آبوهوایی که ما را تحتتاثیر قرار میدهد، از سمت غرب یا شمال غرب میآید.
اگر متدین هستیم؛ از هر دینی باشیم، قبله ما در سمت غرب است و اگر مسلمانیم، رو به غرب نماز میخوانیم، اگر از زندگی و زیستگاه خود راضی نیستیم و تصور و انتظار زیست بهتری را داریم، کعبه آمال ما غرب است. اگر شیعه متدین و شیفته آلالله و اهلبیت(سلامالله علیهما) هستیم، قبور و حرمهای امامانمان در سمت غرب است.
مدرنیسم و علم و دانش و تکنولوژی را از غرب گرفتهایم و به سمت غرب در جستوجوی آن هستیم و چنان که بسیاری از فرصتهای ما از سمت غرب حاصل شده، اغلب تهدیدهای ما نیز از سمت غرب بوده است.
رومیها از غرب و شمالغربی به ما حمله کردند. عربها از غرب به ما حمله کردند. در هشت سال جنگتحمیلی رو به غرب دیدبانی دادیم و تیر انداختیم و رشادت کردیم و جنگیدیم. اغلب دشمنان بالفعل و بالقوه (و البته آشکار) ما در سمت غرب ما واقع شدهاند.
آنچه در سمت غرب ما میگذرد را دقیق رصد میکنیم. جزئیترین جنایات و خباثتها را میبینیم؛ اما چشم پشت نداریم. از بسیاری جنایاتی که در شرق ما رخ میدهد و بعضا از جنایات غربیها سبعانهتر است، غافل میمانیم.
نسلکشی مسلمانان میانمار توسط عدهای از بوداییها را خوب نمیبینیم. البته صدایی از پشت سر به گوشمان میرسد؛ ولی توجه به غرب اجازه واکنش درخور به ما نمیدهد. نمیبینیم بر سر مسلمانان کشمیر چه میآورند.
اینها نباید توجه ما را از غرب منحرف کند! اگر لحظهای دچار غفلت شویم، ممکن است فرصتی را از دست بدهیم و تهدیدی به سراغمان آید.
اما در شرق هم خبرهایی است. در گذشته تاریخ نیز از شرق تهدید شدهایم. در زمانی علم در شرق بود تا جایی که وقتی توسط بزرگانمان توصیه شدیم که علم را حتی از دورترین جاها فرا بگیریم، چین را که در شرق است، مثال زدند.
مغولها از شرق به ما حمله کردند و بسیار سبعانهتر از حملاتی که از غرب به ما شده بود، رفتار کردند. اشرف افغان هم از شرق آمد.
شاید در آن ماجراها هم ما چنان رو به غرب بودیم و پشتمان هم چشم نداشت که خطر را پیشبینی کنیم و علائم را بهموقع دریابیم. حتی در داستان مغول که در حد یک تغییر پارادایم در روابط بینالملل بود، ما غافل بودیم. این بلای اخیر (کرونا) هم از شرق آمد.
نمیگویم از غرب غافل شویم؛ اما در شرق هم خبرهایی هست که غفلت از آن ممکن است کار دستمان بدهد. ممکن است دنیا عوض شود و پارادایمهای حاکم بر روابط بینالملل تغییر کند، قدرتهای جهانی جابهجا شوند و تهدیدهای جدی از سمت شرق وجود داشته باشد و زمانی بفهمیم که دیر شده باشد.
شاید بعضی حاضر نباشند گه گاهی لحظاتی روی برگردانیم و به شرق نگاه کنیم. شاید به روی به غرب بودن عادت کردهایم و معتاد شدهایم. اما بدونشک به شرق هم نمیتوانیم تکیه کنیم و حداقل باید چشمان پشتمان را فعال و تقویت کنیم.
امروز و با اطلاعات امروز، بعضی را در گذشته تاریخ نقد میکنیم که حواسشان به همهجا نبوده و چشم پشت نداشتهاند، آنهم در روزگاری که امکانات دانشی و اطلاعاتی آنها بسیار محدودتر بوده است.
احتمال بدهیم که روزی هم در آینده تاریخ ما را نقد کنند که حواسمان به همهجا نبود و در دگمهای خود، خیلی چیزها را نمیدیدیم و چشم پشت نداشتیم؛ آنهم در عصر انفجار اطلاعات.
اگر گذشتگان مورد نقد ما، دسترسی کافی به اطلاعات نداشتند؛ ما داشتیم، اما خودمان را فیلتر کردیم!