✍️احمد پورمندی
اکبر ترکان از “سابقون” نظام جمهوری اسلامی است. دو دوره وزارت در دولتهای رفسنجانی و عنوان “ابوالمشاغل” دولت اول روحانی را در پرونده دارد. با “نظام” زندگی کرده و آن را خوب میشناسد. او در گفتگو با خبرنگار انتخاب در پاسخ به این سوال که چرا ریاست جمهوری جواد ظریف در انتخابات ۱۴۰۰ نمیتواند مطرح باشد، روی نکتهای دست میگذارد که کلید شناخت نظام ج.ا. ایران است.
ترکان میگوید: ظریف نمیآید و نمیتواند بیاید، زیرا “موتور سواران” نمیگذارند!
او در ضمن، مرور کوتاهی میکند به تاریخ موتور سواران امروز، از انصار حزبالله، لباسشخصیها، نیروهای خود سر و.. که چگونه یک نیروی مشخص در دورههای مختلف با اسامی متفاوت، اعمال قدرت کرده است!
برای شناخت این پدیده قدرتمند “موتور سواران”، باید اندکی به عقب و روزهای شکلگیری این نظام باز گردیم.
پس از سقوط سلطنت، بخش تعیینکننده قدرت به دست مثلثی متشکل از روحانیت به رهبری امام خمینی، تجار بازار به ریاست موتلفه و شماری از اراذل و اوباش و پادوهای بازار افتاد.
این سه نیرو، پیش از انقلاب کارائی ائتلاف خود را در بهراه انداختن دستجات عزاداری محرم آزموده و به نمایش گذاشته بودند. پس از پیروزی، هر یک از آنها سهم خود را در کاسه ائتلاف حکومتی گذاشت:
موتلفه کاسبکاری و روشهای غارت ثروت ملی را،
روحانیت، حلال کردن جان و مال مردم، عوامفریبی و قدرت بسیج عوامالناس را
و اراذل هم چماق را!
داستان اما به اینجا ختم نشد.
ائتلاف حاکم که در میان بهت و ناباوری، صاحب ثروتی به بزرگی کشور ایران شده بود، در گام اول کمیتهها و سپاه را به عنوان ارگان اعمال قهر نظام جدید تاسیس کرد.
به آن نیز بسنده نکرد و در کنار آن یک “ارتش خصوصی” را هم سازماندهی کرد که در هیچ کجا حضور رسمی نداشت، اما در همه جا حاضر بود.
این ارتش مجمعالجزایری از دستجات مسلح و غیرمسلح و در سراسر کشور پخش بود و هست.
سرنخ هر دسته و گروهی به اشخاصی در نهادهای رسمی، از دولت و سپاه تا بیت، وزارت اطلاعات، قوه قضاییه، بازار و حوزههای علمیه وصل است.
بخشی از کادرها و اعضای این ارتش خصوصی موجوداتی چند منظوره و چندگانه سوزند.
هم به عنوان افسر و درجهدار در سپاه و بسیج حقوق میگیرند و هم به عنوان لباسشخصی، سفارت آتش میزنند، اسید میپاشند و ترور میکنند.
وقتی سران، همنظر و همصدا هستند، این ارتش خصوصی هم متحدا وارد صحنه میشود تا حرف آخر را بزند!
اما زمانی که در بالا اختلاف وجود دارد، این یا آن دسته به فرمان ولی نعمت و فرماندهاش، دست به عملیات ایذائی و با برد محدودتر میزند.
انتخابات، کم کردن روی اصلاحطلبان و لتوپار کردن نیروهای اپوزیسیون و فعالین مدنی، از جمله مواردی است که در این ارتش عموماً اجماع و وحدت نظر وجود دارد.
در طول ۴۳ سال حیات جمهوری اسلامی، فقط قمهکشها به سطح موتورسواران ارتقا پیدا نکردند!
در بالا هم اتفاقاتی افتاد و مثلت اولیه “روحانیت – بازار – اراذل” با طی کردن دگردیسی خاص خود، به “مافیای نظامی- امنیتی- رانتی” تحول یافت.
اراذل، سردار و پاگوندار شدند، لیسانس و دکترا خریدند، داماد آیتالله فلانی و حاجآقا بهمانی شدند.
خواهرشان به عقد پسر آیتاللهی در آمد که خودش پدر زن آقازاده فلان حاج آقای بازار است.
در حوزه اقتصاد هم روند درهمآمیزی با شتاب طی شد.
موتلفه وارد شراکت با سرداران و روحانیون شد و به آنها درس ثروتاندوزی آموخت و هنگامی که قیمت نفت به عرش آسمان رسید، آنها نظرکرده امام زمانشان را در مقام ریاست قوه مجریه یافتند و به کمک او صدها میلیارد دلار ثروت ملی را چپاول کردند.
همه این تحولات، گرچه در برخی حوزهها موشک را جایگزین قمه کرد، اما در ساختار ارتشهای خصوصی تغییر چندانی بوجود نیاورد.
حتی زمانی که بخشهائی از این ارتش به خارج از مرزها هم امتداد یافت، هیچ سردستهای به ادغام در قوای رسمی رضایت نداد و هیچ صاحبقدرتی هم اجازه طرح چنین افکاری را نداد تا برای روز مبادا، بیچماق نماند!