✍️مجید بهمن زاده
بزرگترین فجایع و جنایت ها، زمانی رخ می دهد که ستم و بیداد، لباس حق بر تن می کند و بر مسند قدرت نشسته و گردن آزای خواهان و حق طلبان را می زند.
در چنین زمانی، تمامی ارزشها، ضد ارزش نمایانده می شوند، وخوبیها جایشان را به پستیها می سپارند و همه چیز وارونه دیده می شود.
گرگهای خون آشام، لباس میش برتن می کنند و به عمق جامعه نفوذ کرده و نامردان و بی خردان، همچون قهرمانانی بر مسند قدرت می نشینند و مردان و آزادیخواهان را مورد پیگرد قرار می دهند، عقاید تفتیش می شوند و هرفریاد اعتراض و عصیانی در دم خفه می شود.
اما برای مردی چون حسین ( ع)، تحمل ظلم و خفقان و جمود، آنهم در مسند قدرت و حکومت غیر قابل تحمل است.
شیون و آه مادران شهدا و زجه پدرانی که از غم گرسنگی فرزندانشان، دست بر پشت دست می زنند و سرشان را به دیوار خانه محقرشان که در حال فروریختن است می کوبند، خواب و آسایش را از حسین (ع) و همفکرانش ربوده و چاره ای جز قیام در برابر خداوندگاران ثروت و قدرت برای آنها باقی نگذاشته است.
اصحاب حسین (ع) آمده اند تا حساب بخواهند، حساب خون شهدای بدر و احد را، حساب حزن کودکان بی کس ویتیم و گرسنه، و حساب تازیانه های اشرافیت جور و استبداد را که هر روز بر صورت محرومین و مستضعفین جامعه نواخته می شود.
حسین (ع) فریاد می زند که برای اصلاح امور امت جدم، پیامبر خدا قیام کرده ام وچه زیبا میفرماید که به واقع نیز وضعیت امت، نیازمند اصلاح و تغییر است[۱]
واگر خداوند رخصت جهاد ندهد و دفع بعضی از مردمان را با بعضی دیگر نکند، همانا صومعه ها،دیر و کنشنها و مساجدی که در ان ذکر خدا بسیار می شود، همه خراب و ویران می شود و هر که خدارا یاری کند، البته خداوند او را یاری خواهد کرد.(سوره حج،آيه ٤٠)