نگام ، سرویس گفتگو _ بیست تن، بیست و یک تن و به عبارتی سی و هفت تن از زندانیان اهل سنت که بعضی از آنها کرد بودند در ایران اعدام شدند. هیچ روند دادرسی که در آن بر اساس ادله ای این متهمان محکوم شده باشند وجود نداشته و یا دستکم افکار عمومی و حقوقدانان از وجود آن بی اطلاع هستند.
مردم و فعالان تنها از طریق پخش صحبتهای یک فرد از صداوسیما که خود را وکیل تسخیری نامیده و همچنین بیانیه نیروهای امنیتی متوجه شده اند که این افراد به دلیل آنچه مبارزه مسلحانه از طریق عضویت در گروهی سلفی به نام توحید و جهاد خوانده شده و به اتهام محاربه محکوم و اعدام شده اند. همزمان با انتشار این اطلاعات فله ای، یکی از وکلای دادگستری که در ابتدا وکالت بعضی از این متهمان محکوم به زندان را بر عهده داشته ادعای اقدام مسلحانه توسط موکلان خود را رد می کند و می گوید تا زمانی که در جریان پرونده قرار داشته موکلانش به زندان محکوم شده اند و از آن تاریخ تا روز انتشار خبر اعدام نیز در حبس به سر می برده اند، بنابراین امکان ارتکاب جرم تازه ای را نداشته اند. همچنین شهادت برخی همبندیان این اعدام شدگان تأیید می کند که دستکم تعدادی از این افراد به اتهام اقدام مسلحانه زندانی نبوده اند. عده ای بر این باور هستند که این افراد قربانی تسویه حساب قوه قضائیه با دولت شده اند. به این معنی که بخش تندرو حکومت با اینگونه اقدامات قصد دارد اثرات مثبت احتمالی دیپلماسی میانه روانه دولت را خنثی کند و یا برخی دیگر این اقدام را تقابل و نمایش دندان تیز به حکومت آل سعود ارزیابی می کنند. هر چند سیاست النصر بالرعب همواره و نسبت به همه گروهها در سی و هشت سال گذشته در جمهوری اسلامی وجود داشته اما این بار حتی روحانی میانه رویی مثل مولوی عبدالحمید امام جمعه اهل سنت شهر زاهدان را هم در برابر این ظلم آشکار به واکنش وا داشت. او معتقد است این اعدام ها می تواند در میان اهل سنت عواقب خطرناکی به دنبال داشته باشد. همزمان سازمان ملل متحد و سازمانهای حقوق بشری هم از این اقدام جمهوری اسلامی اظهار نگرانی و آن را محکوم کردند. در کنار این اعدام دسته جمعی، خبر اعدام “شهرام امیری” کارشناس هسته ای ایران هم منتشر شد. فردی که ابتدا گفته شد در سفر حج گم شده است، بعد ویدئوهایی از او منتشر شد که می گفت در واشنگتن است و در یکی ادعا می کرد او را دزدیده اند و در دیگری می گفت با پای خودش به آمریکا رفته. هر چه بود وقتی به ایران بازگشت حسن قشقاوی سخنگوی وقت وزارت خارجه جمهوری اسلامی در فرودگاه به استقبالش رفت. به گردن او گل آویخت و همچون یک قهرمان ملی او را نمایش دادند و همان شب در بخش گفتگوی ویژه خبری شبکه دو صداوسیما جلوی دوربین ظاهر شد و در مقام یک نیروی انقلابی که سازمانهای جاسوسی او را دزدیده اند و به آمریکا برده اند و حالا موفق شده از دست آنها فرار کند! ظاهر شد و… اما حالا که اعدام شده بخشی از ماجرا توسط جمهوری اسلامی منتشر شده و ادعا شده که او با لپتاپی حاوی اسرار نظامی برنامه هسته ای ایران به آمریکا فرار کرده و نیروهای امنیتی با گروگان گرفتن خانواده اش و خصوصأ گروگان گرفتن پسرش او را وادار کرده اند که به ایران بازگردد. هرچند هنوز مشخص نیست که چرا پس از بازگشت او به عنوان قهرمان به مردم معرفی شده؟ چرا حکم زندان گرفته و بعد از سالها زندان اعدام شده؟ و بسیاری چراها و اما و اگرهای بی پاسخ دیگر که هیچ فرد یا نهادی در جمهوری اسلامی خود را موظف نمی داند که از افکار عمومی ابهام زدایی کند. همه اینها در حالی است که ایران به استقبال مذاکرات حقوق بشری با اروپا رفته و مقامات قضایی کشور می گویند این مذاکرات خواست نظام است و البته با ادبیاتی تهاجمی اضافه می کنند که ما با آمریکا حرفی نداریم و به اروپا هم می گوییم به درک که شما حقوق بشر ما را قبول ندارید، ما هم حقوق بشر شما را قبول نداریم.
“آسیه امینی” تحلیلگر مسائل اجتماعی در نروژ به وبسایت خبری نگام از اعدام زندانیان اهل سنت، اعدام شهرام امیری و فرجام مذاکرات حقوق بشری ایران و اروپا می گوید که در ادامه تماشا می کنید.
*بار اول نیست که در ایران دگراندیشان مذهبی اعدام می شوند.
*این اعدامهای غیر عادلانه در چهارچوب منازعات داخلی و خارجی کشور انجام شده.
*ما درباره جان انسانهایی حرف می زنیم که متأسفانه حتی تعداد دقیقشان اعلام نشده.
*یک کاسه کردن اعدام شدگان با اتهام مشترک محاربه در هیچ تعریف حقوقی در جهان پذیرفته نیست.
*دستکم تعدادی از اینها بنا بر انکار خودشان، شهادت آشنایان و مشاوره های حقوقی، اقدام مسلحانه انجام نداده اند.
*من با هر گونه اعدام به هر دلیلی که انجام شود مخالفم.
*برهان شر در تعاریف حقوقی و علوم انسانی جایی ندارد.
*در علوم انسانی با شواهد و مستندات ملموس سر و کار داریم.
*از کجا معلوم که شرایط امروز خاورمیانه محصول همین بد اندیشی و خشونت گری نیست؟
*انسان در قبال رفتارش مسئول است و خشونت قابل توجیه نیست، حتی اگر در خاورمیانه باشد.
*نهادهای حقوق بشری خواهان دسترسی این افراد به حق دفاع و روند دادرسی عادلانه بودند.
*حتی در چهارچوب قانون فعلی کشور هم حقوق این افراد به عنوان متهم و زندانی رعایت نشده.
*اعدام بیش و پیش از آنکه بازدارنده باشد به خشونت دامن می زند.
*به منظور بالا رفتن ضریب امنیت منطقه باید اهل سنت و هم شیعیان تندرو را به مصلحت اندیشی دعوت کرد.
*مجموعه عوامل داخلی و خارجی در اقدام به این اعدامها هم دخیل بوده و هم محصول آن.
*نزاع سیاسی در داخل ایران همواره به ضرر مردم تمام شده است.
*رقابت نا سالم قدرت در ایران از مردم قربانی می گیرد.
*یکی از وعده های دولت روحانی اصلاح دیپلماسی خصمانه کشور بود.
*دولت بخشی از حکومت و تابع و مجری تصمیمات آن است.
*مداخلات ایران و عربستان در کشورهای منطقه خطرناک است.
*روند گفت و گوی سالم در جامعه می تواند بر تبلیغات دروغین حکومت خط بطلان بکشد.
*منافع نظام با منافع مردم متفاوت است.
*یکی از حضار از مصطفی معین پرسید: روسای جمهور قبلی همیشه منافع مردم را برای منافع نظام هزینه کرده اند، شما چه خواهید کرد؟
*مصطفی معین با مکث گفت مهمتر از منافع مردم وجود ندارد.
*همیشه سیاستمداران قدرت دارند و مردم حق و این قدرت باید در خدمت حقوق مردم قرار گیرد.
*در مورد شهرام امیری جز خبر اعدام، هیچ اطلاع دقیق و درستی از اتهام، شواهد و مدارک اتهام، روند دادرسی و صدور حکم و جز ابهام و تناقض هیچ چیز در دست نیست.
*یکبار گفته شده او برای آمریکا جاسوسی کرده، بار دیگر گفته اند مأمور نفوذی ایران در آمریکا بوده. پر از ابهام و تناقض گویی.
*امنیتی خواندن پرونده، روند دادرسی غیر عادلانه و غیر شفاف را توجیه نمی کند.
*تغییر بی دلیل حکم قضایی از حبس به اعدام، مصداق قتل سیاسی است و حتی اعدام قضایی هم نیست چون چنین حکم قضایی در مورد ایشان صادر نشده.
*برخی اهالی قدرت در کشور ما همواره با زبان قلدری با دنیا صحبت کرده اند و این قلدری گاه به حدی رسیده که دیپلماسی را زیر پا گذاشته است.
*روش دیپلماتیک هوشمندانه است و قدرت لزومأ با قلدری یکی نیست.
*ایران امروز در جهان یک دوست هم ندارد.
*حقوق بشر مردم ایران باید در داخل کشور حل و فصل و رعایت شود و بهبود پیدا کند نه در گفت و گو با مقامات اروپایی.
*آرامش، رفاه، برابری و آزادی مردم ایران باید در داخل کشور توسط حکومت تأمین شود.
*نبود جامعه مدنی فعال و جنبشهای صنفی منسجم باعث شده شاهد اعتراضات پراکنده و کور در جامعه باشیم که به سرکوب بیشتر مردم می انجامد.
*حکومت سرمست قدرت ناشی از منابع غیر قابل کنترل مثل پول نفت و مذهب است.
*رفتار حاکمان ما رفتار یک سیاستمدار هوشمند که باید حافظ منافع کشور و مردم باشد، نیست.
*کشور ما در سراشیب مسیری قرار گرفته که چشم انداز آن زیبا نیست.