- مسعود قدیم قلاح / منبع: کانال تلگرامی مسعود قدیم فلاح
اعتراضات آبان ماه را بنا به دلایل مختلف از جمله مناطق اصلی اعتراضات در شهرهای گوناگون، نوع شعارها، فرم اعتراضات، میانگین سنی معترضان، دستگیر و کشتهشدگان و از این دست میتوان اعتراض علیه سیاستهای اقتصادی نئولیبرال -چه آگاهانه چه ناآگاهانه- قلمداد کرد چرا که غالباً این اعتراضها در مناطق فقیرنشین و نهایتاً متعلق به طبقه متوسطِ رو به پایین (دهکهای پایین طبقه متوسط) صورت گرفت و میانگین سنی آن را میتوان پایین قلمداد کرد و از سویی فرم اعتراضات جز به دی ماه نود و شش شبیه به فرم اعتراضات پیشین مانند هشتاد و هشت نبود. چندین مسئله در این میان از اهمیت اساسی برخوردار است:
۱.مهمترین مسئلهی امروز ایران -همدوش جهان- مسئلهی اقتصاد و طبقات و سیاستهای ناشی از “ایدئولوژی” نئولیبرالیستی -تاکید میکنم: ایدئولوژی- است و فروکاستن آن به مسائلی چون تخاصم دینی، تغییر دادن افراد و دولت و از این جمله مخدوش کردن واقعیت است. آبان ماه اعتراض فرودستان، محرومان و طردشدگان بود. جوانانی که از شغل، درآمد، آموزش رایگان و برابر، خدمات درمانی رایگان، حق مسکن، بیمه و … محروم ماندهاند. جوانانی که آیندهای در برابرشان نمیبینند و حکومت ایدئولوژیکِ پیشبرندهی ایدئولوژی اقتصادیِ نئولیبرال، آنها را در تمام مطالبات بالا به خودشان وامینهد و مسئولیتی در قبال شرایط مادی-معیشتی زندگیشان نمیپذیرد. افرادی از طبقات پایین که فهمیدهاند چگونه تمام سرمایههای یک کشور خرج رضایت، سکوت و حتی سرکوبگر شدن طبقات بالا شده است.
۲.دستهی دیگر این اعتراضات دهکهای پایین طبقات متوسط بود که فهمیده است در پیِ سیاستهای اقتصادی کنونی چگونه در حال فروریختن به طبقه فرودست است؛ طبقهای که جمعیتش هر بار بیشتر و در واقع نیروی خصم در برابر اقتصاد مسلط افزونتر و پارادوکس درونی اقتصاد سرمایهداری بارزتر خواهد شد.
۳.دستهی مهم دیگر، طبقات بالادست و خردهبورژواها بودند که میتوان با توجه به آمارهای مختلف و مداقه در مناطق معترض مختلف متوجه سکوتشان شد. این سکوت و موقعیت خود را دودستی چسبیدن نشان میدهد که مسئله چه اندازه طبقاتی است و سیاستهای ایجادکنندهی دو طبقهی متضاد که فاصلهشان مدام بیشتر و بیشتر میشود، به چه کشمکش و تضاد اجتماعیای تبدیل خواهد شد. تاکید رسانههای نظام بر ویران و تخریبگری این اعتراضات نیز با هدف مخالف کردن این طبقات با اعتراضات صورت میگیرد تا آنها -هرچند شاید ناخواسته- حداقل با سکوت به نیروی تثبیت نظام سیاسی تبدیل بشوند!
۴.اگر این منطق را بپذیریم باید بدانیم که محدود کردن بیهودهی این اعتراضات بر ایدئولوژیهای سیاسی و دینی نظام، میان افراد طبقات پایین شکافی ایجاد خواهد کرد که در نهایت به نفع نظام تمام میشود. فرودستانی با رویکردهای نزدیک به ایدوئولوژی دینی نظام نیز با گرانی و وضعیت معیشتی امروز در تعارض هستند اما این نظام است که با وسط کشیدن و مرکزیت بخشیدن به مسائلی چون دین و حجاب و… آنها را در جبهه خود حفظ میکند و این نشان میدهد هر تاکیدی بر این مسائل و صحبت از اینکه اعتراضات اخیر صرفاً به دنبال چنین مطالباتی است و نه امری دیگر، بازی کردن ناخواسته در زمین نظام است.