✍️صادق زیباکلام
بعد از انقلاب و جایگزین شدنِ “گفتمان آمریکاستیزی” بجایِ گفتمان اصلی انقلاب، نظام ازهمه ابزارهای ممکن بمنظور گسترش و اشاعه فرهنگ دشمنی با آمریکا بهرهبرداری نموده است.
یکی ازاین ابزارها کودتای ۲۸ مرداد بوده. خلاصه روایت حکومتی هم اینگونه است که انگلستان بیش از نیم قرن نفت ایران را بتاراج میبرده.
و زمانیکه ملت بزرگ ایران نفت را ملی کرده و به تصاحب ظالمانه انگلستان پایان میدهد،آمریکا بکمک انگلستان میاید و با براه انداختن کودتای بیست هشت مرداد محمد رضا پهلوی را که عملا از کشور گریخته بوده بکشور بازگردانده و بمدت بیست و پنج سال با تحمیل برنامه های ضد ملی جلوی رشد و ترقی ایران را گرفته و کشور را هرچه بیشتر وابسته به غرب مینمایند.
البته حسب مورد به روایت حکومتی شاخ و برگهای دیگری هم اضافه شده.از جمله اینکه دکترمصدق با اعتماد به آمریکایی ها مرتکب یک اشتباه تاریخی میشود.نویسندگان دولتی هم هیچوقت توضیح نمیدهند که اعتمادی که دکترمصدق به آمریکایی ها کرده دقیقا کدام بوده؟.
واقعیت آنست که روایت نظام ازکل ماجرای ملی شدن صنعت پرسشهای زیادی را بی پاسخ میگذارد.
ازجمله اینکه ایران با انگلستان قراردادی دو جانبه داشته و اگر چه انگلیسی ها منافع سر شاری میبرند درعین حال درطی آن پنجاه سال میلیاردها دلارهم در صنعت نفت سرمایه گذاری کرده بودند.
درحالیکه ما یک ریال هم هزینه نکرده بودیم. ثانیا واشنگتن درابتداء ملی شدن نفت اتفاقا بیشتر جانب ایران را داشت چون معتقد بود درآمدهای ایران ناعادلانه است.
آمریکاییها تلاش زیادی کردند تا میان ایران و انگلستان نوعی مصالحه ایجاد کنند اما دکترمصدق خیلی استقبالی از توافق نمیکرد.
در روایت حکومتی هیچ اشارهای به تحولات بعد ازملی شدن نفت واینکه دردوره زمامداری قریب به دوسال ونیم دکتر مصدق چه سیاستها و موضعگیریهایی توسط ایشان صورت میگیرد نمیشود.
میرسیم به خود کودتا.
دراینجا هم روایت حکومتی با تحریفات وابهامات فراوانی روبروست و حجم گستردهای از پرسشها را بی پاسخ گذارده.
این درست است که کودتا را آمریکایی ها و انگلیسی ها برنامه ریزی کردند؛اما یک سربازیا درجه دارانگلیسی در جریان کودتا حضور نداشت.
چون هزاران ایرانی در حمایت از شاه کودتا را انجام دادند.
آیا آن دهها هزارایرانی جملگی مأمور و عوامل آمریکا بودند؟