پویا ناظران
تا سیاستگذاری اقتصادی درست نشه، اقتصاد درست نمیشه.
پس فکر کنیم ببینیم چه جوری میشه سیاستگذاری اقتصادی رو اصلاح کرد.
وقتی که سیاستگذار منتخب مردمه، اون کاری رو میکنه که مردم دلشون میخواهد، نه اون کاری که در بلندمدت بنفعشونه. پس برای درست شدن سیاستگذاری اقتصادی، اول باید دانش اقتصادی همگانی به جایی برسه که مردم از دولت اون چیزی رو بخواهند که در بلندمدت بنفعشونه.
گوش کارشناسان اقتصادی کشور پر از این عبارت که:
«طرح شما از نظر منطق اقتصادی کاملاً درسته! من قبول دارم! خیلی هم خوبه. ولی امروز جامعه ما پذیرای چنین راهحلی نیست». بعد هم «وضعیت حساس کنونی» رو بهونه میکنن برای انفعال.
اگه نصف اون میزانی که تو دبیرستان صرف ریاضی و فیزیک شد، صرف اقتصاد میشد، مطالبات اجتماعی متفاوت میشد و این وضعمون نبود.
اما اگه الان بخواهیم از سطح دبیرستان شروع کنیم، چند تا اشکال داره:
۱) خیلی زمان میبره. اگه از سال آینده اقتصاد رو به مقطع دبیرستان اضافه کنیم، ۲۰ سال دیگه نفعش رو میبینیم.
۲) کی باید اون کتابهای درسی اقتصاد دبیرستان رو بنویسه؟! برخی از اقتصادخوندههای مشهور کشور، اشرافشون به علم اقتصاد کمتر از اقتصادنخوندههای کف بازاره.
خب همگی تلاش کنیم که مطالعه اقتصادی رو جدیتر بگیریم. مثلا هر روز تحلیلهای اقتصادی روزنامهها و هفتهنامههای اقتصادی خوب رو بخونیم.
این سریعتر از آموزش در مقطع دبیرستان جواب میده.
به نویسنده کتب درسی هم انحصار در عرصه تفکر اقتصادی نمیده. لازم نیست کسی اقتصاددان باشه، تا حرف منطقی رو بفهمه. پس کسانی که علاقمند باشند، بالاخره تحلیلهای خوب رو، چه در نشریات و چه در شبکههای اجتماعی، پیدا میکنند.
اشکالش اینه که کل مشتری کانالهای اقتصادی تلگرام صد هزار نفر هم نیست. تیراژ روزنامهها و هفتهنامههای اقتصادی با کیفیت هم بیشتر از این نیست. این کشور پنجاه میلیون رای دهنده داره. یعنی تحلیلهای اقتصادی، به گوش ۱٪ جامعه هم نمیرسه.
پس چکار کنیم تا سیاستگذاری اقتصادی تو کشور بهبود پیدا کنه؟
اقتصاد امروز حاصل چند دهه سیاستگذاری «پیرمردها»ست. پیرمردهایی که هیچوقت علم اقتصاد رو نخوندند و نفهمیدند. این جماعت غریبه با علم اقتصاد، میز سیاستگذاری و تصمیمگیری رو به تسلط خودشون درآوردند. در واقع دور میز، تعداد زیادی از این «پیرمردها» نشستهاند، و فقط گاهی یک اقتصاددان مسلط به علم اقتصاد هم حضور داره.
حالا تصور میکنید برخورد بقیه با اون یه دونه اقتصاددان چه جوریه؟ تو مایههای برخورد اهالی برره با کیانوش!
برای اصلاح سیاستگذاری اقتصادی کشور، باید تعداد اقتصاددانهای دور اون میزها رو افزایش داد. اما برای این کار، اول باید اقتصاددانهای جوان و باسواد داشت.
امروز تخمین من از تعداد اقتصاددانهای جوان و باسواد حاضر در کشور، حدود بیست تا سی نفره. تعدادشون باید ده برابر بشه تا صداشون شنیده بشه.
اگه ۱۰۰۰ نفر از دانشجوهای ایرانی بروند در آمریکا و اروپا تا اقتصاد، مدیریت، و فاینانس بخونند، بعد از فارغالتحصیلی، حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰تاشون بر میگردند به کشور.
حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰تاشون هم بعد از چند سال کار کردن، به کشور بر میگردند.
به ارزیابی من از عرصه سیاستگذاری اقتصادی کشور، همین دویست سیصد نفر کافیاند تا جهتگیری اقتصادی کشور بیافته تو ریل درست. این دویست سیصد نفر، مستقیم و غیرمستقیم، هم بر فضای مباحث اقتصادی رسانهای تاثیر میگذارند، هم بر سیاستگذاریهای اقتصادی. این عده، عامل برداشتن گامهای کوچک و مکرر، در جهت اصلاح حکمرانی اقتصادی کشور میشن؛ دقیقا چیزی که لازم داریم.
«پیرمردها» کرسی سیاستگذاری رو دو دستی چسبیدهاند، و مثل سنگر ازش حفاظت میکنند. امروز تک و توک اقتصاددانانی هستند که بالاخره دور این میز جایی پیدا کردهاند. اما تعدادشون اینقدر کمه که قدرت اثرگذاری ندارند.
سنگر سیاستگذاری اقتصادی رو باید با یک موج انسانی از این «پیرمردها» گرفت؛ موجی از صدها جوان باسواد و مسلط به علم اقتصاد.
الان حدود ۵۰ تا دانشجوی ایرانی در آمریکا دکترای اقتصاد میخونند. روزی که ۱۰۰۰ نفر از شما در دانشگاههای معتبر دنیا در حال تحصیل اقتصاد، فاینانس، مدیریت، یا حسابداری باشید، من خیالم راحت میشه که اصلاح جهت گیری اقتصادی کشور دیر و زود داره، اما دیگه سوخت و سوز نداره. در اون صورت، اگرچه سامان گرفتن اقتصاد همچنان سخته، و یه شبه هم قابل انجام نیست، اما لااقل قطعیه!
در متن گفتم «اقتصاددان»، ولی واقعا نیاز کشور به جوانان باسواد در رشتههای علوم اجتماعی، سیاستگذاری عمومی، علوم سیاسی، و کلا سایر علوم انسانی، کمتر از نیاز کشور به اقتصاد، فاینانس و مدیریت نیست.
نگام ، ناگفته های ایران ما