✍?مهرداد خدیر
توقف پخش سریال «گاندو -2» دو روز پس از آن که محمد جواد ظریف وزیر خارجۀ ایران در «کلاب هاوس» آن را «کاملا دروغ» توصیف کرد و در آستانۀ مذاکرات ایران در وین، از خبرهای قابل توجه این روزهاست.«گاندو 2» و یک پرسش از آقای داریوش فرهنگ
البته گفته شده «گاندو-2» نیمه کاره بوده و برای توقف آن ، فشاری وارد یا توصیه ای نشده و عجله برای نمایش یک سریال نیمه کاره احتمالا به خاطر تأثیرگذاری بر افکار عمومی در آستانۀ انتخابات ریاست جمهوری یا بیم احیای برجام در همین مدت بوده و به همین خاطر ادامۀ آن به بعد از انتخابات، موکول شده و همین «عذر بدتر از گناه» نشان میدهد چه اهدافی پشت سر این سریال جهتدار بوده است.
گاندو – 2 میخواهد/ میخواست در قالب دیالوگ و نه با گرههای داستانی و پیشبرد درام، “برجام کوبی” کند تا بدانیم دیپلماسی و مذاکره خوب نیست و تقدیر و سرنوشت محتوم ما همین تحریمهاست و تلاش برای رفع آنها یا جاهلانه است یا خائنانه و از دیپلماتها تصویر جاسوسانی را ارایه میدهد که شاید خودشان هم ندانند در حال جاسوسیاند و همۀ امور عالم را باید از دریچۀ امنیتی و توطئه انگارانه تحلیل کرد.
این یادداشت البته در نقد سریال متوقف شدۀ «گاندو-2» نیست و خوانندگان را به یادداشت «گاندو؛ بیانیۀ سیاسی با گافهای عجیب تاریخی» به قلم آقای دکتر جلیل بیات که به تازگی در همین تارنما منتشر شده ارجاع میدهم.
چنان که از تیتر هم هویداست، به قصد طرح پرسش از تهیه کننده و کارگردان و نویسنده و حامیان آن هم نیست. تنها به قصد پرسشی است از بازیگر و کارگردان کهنهکار- آقای داریوش فرهنگ –که در این مجموعه ایفای نقش میکند.
آدمی که بیش از 30 سال قبل و در فضای دهۀ 60 خورشیدی سریال «سلطان و شبان» را کارگردانی و در حافظۀ جمعی مردم ثبت کرده، کسی که تئاتر خوانده و با گروه تئاتری «پیاده» وارد کار هنری شده، مردی که سالها با «سوسن تسلیمی» زیر یک سقف زندگی کرده، مورد اعتماد «بهرام بیضایی» بوده و در «شاید وقتی دیگر» او بازی و با «واروژ کریم مسیحی» کار کرده و در «هزار دستان» علی حاتمی حضور داشته با دیگر بازیگران گاندو متفاوت است یعنی باید باشد و از این رو با او کار داریم نه با دیگران.
چرا که اهداف و مقاصد سازندگان و پخش کنندگان و حامیان، واضح و اظهرمنالشمس است. سالهاست که دو تفکر مقابل هم قرار دارند: یکی در پی گشودن دریچه های تعامل در عین حفظ منافع ملی است و دیگری به تعامل با دنیا خوشبین نیست و هر گونه مذاکره و تفاهم را نفی میکند و تنها وقتی حاضر به گفت و گو می شود که بقا در مخاطره باشد و دوست هم ندارد از تجاربی چون پایان گروگانگیری 444 روزه آمریکاییها به رغم شعار محاکمۀ آنها، قبول قطعنامۀ 598 پس از 8 سال جنگ و اصرار بر ادامه جنگ تا سقوط حزب بعث و توافق وین در سال 1394 درس بگیرد و همچنان بر همان طبلها میکوبد و دوست دارد به مخاطب این گونه القا کند که رفتن ترامپ هم نباید ما را به رفع تحریمها و مراوده با جهان خوش بین کند و سرنوشت ما همین است و هیچ یک از مشکلات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی به انزوا و تقابل ربطی ندارد و اگر آن نگاه، قدرت اجرایی را در دست بگیرد همۀ مشکلات حل میشود.
به گواه پیشینه فکری و هنری میتوان گفت «داریوش فرهنگ» از جنس همان نگاه اول است و به رغم آن که هیچ تعلق ایدیولوژیکی با داستان گاندو ندارد بازی در آن را میپذیرد. شاید گفته شود مگر منحصر به اوست و مثلا امین حیایی هم در فلان فیلم بازی نکرد یا برخی دیگر؟
امین حیایی را اما فقط با عنوان بازیگر میشناسیم نه اهل فکر مستقل و قلم و مهمتر این که توجیه آنها این بود که داخلیها را متهم نکرده بودند. اساسا شیوۀ آقای ابوالقاسم طالبی این است که در هر اتفاقی به دنبال دست انگلستان است. حتی در سریال دیدنی «به کجا چنین شتابان» هم میخواست ثابت کند اختلاسها و کلاهبرداریها هم زیر سر انگلیسیهاست تا دوباره به عنوان سرمایهگذار بازگردند!
“گاندو” اما یک پروژۀ کاملا مشخص است و بعید است آقای داریوش فرهنگ نداند داستان چیست اما در آن بازی میکند.
پس دو فرض محتمل است: یکی این که مانند مرحوم حسین قندی استاد فقید روزنامهنگاری بگوید «ما مرده شوریم، کار خودمان را میکنیم و به زندگی میت کار نداریم». با این توجیه که روزنامهنگار تنها روایت میکند و قضاوت با خواننده است. اصل حرف و «روزنامهنگاری بماهو روزنامهنگاری» درست است اما آیا روایت به قصد روایت است یا برای کشف حقیقت؟ به هر حال در ارایۀ خدمات به مخاطب باید به شعور و سلیقه و انتخاب و ترجیح او باید احترام گذاشت.