پایگاه خبری / تحلیلی نگام – ✍?کورش احمدی
گزارش 262صفحهای وزارت امور خارجه یک سند تاریخی است. در این سند و ضمایم آن به تفصیل به برجام و سیر تکوین و تطور آن طی 7-6 سال گذشته پرداخته شده است. این گزارش روشن کرده است که توافق در مورد برجام در تیر94 و اجرای آن در دیماه همان سال منشأ تحولی در سیاست و اقتصاد ایران بوده و با این توافق که حاصل آن رفع تحریم و تنش در سیاست خارجی ایران بود، امید به آینده و نیز شاخصهای ثبتشده اقتصادی کشور دستخوش تحول مثبت شدند. درحالیکه با خروج ترامپ از برجام در اردیبهشت97، روند معکوس شد.
این گزارش همچنین روشن کرده که تلاش تیم وزارت خارجه در مذاکرات وین عمدتا با توفیق همراه بوده و این تیم به خوبی از عهده ماموریت خود برآمده است؛ امری که البته شایسته تقدیر و تحسین است و اینکه اکنون نظام باید تصمیم نهایی را بگیرد. لذا، مستند کردن این روند حداقل برای آیندگان اقدام مهم و بجایی است و بهموقع انجام شده است.
بخش نخست این گزارش شامل شرح مفصل و آماری دستاوردهای برجام است. متأسفانه، در شرایطی که عدهای بر پایه ملاحظات جناحی و بدون توجه به واقعیات عینی و فاکتورهای اقتصادی برجام را کاملا مضر و مساوی با هیچ دانستهاند، دکتر ظریف چارهای جز یادآوری دستاوردهای اقتصادی برجام و مستند کردن تأثیرات آن نداشته است.
اینکه صادرات نفت ایران در نیمه نخست سال92 حدود 970هزار بشکه بود و مطابق زمانبندی دولت اوباما قرار بود تا یکسال به صفر برسد اما یکسال بعد از اجرای برجام با احتساب میعانات گازی به 2میلیون و 800هزار بشکه رسید. این اتفاق کماهمیتی نبود.
همچنین مهم بود که بعد از اجرای برجام تولید ناخالص داخلی در سال95 نزدیک به 14درصد و در سال96 نزدیک به 4درصد رسید. درحالیکه تولید ناخالص داخلی در سال91 نزدیک به منفی8درصد بود و یکسال بعد از خروج ترامپ از برجام به منفی6 سقوط کرد. بهعلاوه، وقتی عدهای مصرا با استفاده از ابزار نامحدود تبلیغاتی این واقعیتها و نیز شاخص تورم، شاخص ارزش پول ملی و همه شاخصهای اقتصادی را نادیده میگیرند،
در این گزارش توضیح داده شده که رعایت خط قرمزهای دیگر ازجمله حفظ برنامه موشکی و عدمورود به سیاست منطقهای ایران، بسته شدن پرونده ابعاد نظامی PMD بدون خدشه به تمامیت برنامه هستهای ایران، رفع یکجای تحریمها، متناظر بودن گامهای ایران و آمریکا و… چه سیری را داشتهاند. در مواردی دکتر ظریف توضیح میدهد که در مراحل مختلف مذاکرات، سیر بحثها را به مقامات مافوق گزارش کرده و مطابق «دستورالعملهای جدید» اقدام کرده است.
بخش آخر گزارش نیز با عنوان «وآخر دعوانا» حائز اهمیت بسیار زیادی است. ماحصل این بخش این است که در قضیه خروج ترامپ از برجام، ما خود نیز تقصیرها و قصورهایی داشتیم. وزیر امور خارجه خود را ناچار به یادآوری این امر بدیهی میبیند که سند برجام نیز مانند هر توافق بینالمللی دیگر متنی نیست که ما هرچه میخواستیم میتوانستیم در آن بنویسیم بلکه حاصل «داد و ستد» بود. یعنی بدون مصالحه امکان نیل به توافق وجود نداشت. اگر کسانی غیراز این را میخواستند باید جنگ را انتخاب میکردند نه مذاکره را.
او همچنین یادآوری میکند که اگر برجام نقصی داشته، او و همکارانش تصمیمگیر نهایی نبودهاند؛ ضمن اینکه هر تصمیمی و هر سیاستی نقاط ضعف و قوت دارد. او نهایتا بر آن است که اگر همگی برای کسب بیشترین منافع از برجام تلاش میکردیم، چهبسا شرایط بهگونه دیگر رقم میخورد. در این رابطه او از این می گوید که اگر با شرق و غرب بهطور متوازن کار میکردیم، همه کنشگران(از جمله شعبههای خارجی شرکتهای آمریکایی) و سرمایه خارجی بیشتری را جذب میکردیم و… شاید کار به جایی که امروز در آن هستیم نمیرسید. ظریف در این بخش در واقع انتقادات خود را از روند اجرای برجام در داخل و نحوه برخوردهای جناحی با آن و بدیلها برای چنین سیاستی را توضیح داده است.
همچنین از فحوای کلام او چنین برمیآید که کار تا اوایل دولت سیزدهم نهایی نخواهد شد. آنجا که او اظهار امیدواری کرده که «آنچه تاکنون امکان تحقق آن فراهم شده… در ابتدای دولت سیزدهم… با دستیابی به تمام حقوق ملت بزرگ ایران تکمیل شود»، ظاهرا به این معنی است که حداقل تا اوایل شهریور برای تعیین تکلیف کار باید منتظر بمانیم. لذا، ظاهرا اکنون توپ در زمین «گروه تطبیق» مرکب از اکثریت اصولگرا و دولت سیزدهم است. این در حالی است که طولانی شدن کار برای منافع ملی و دورنمای توافق با آمریکا بسیار مضر خواهد بود.