نگام ؛ حسن مقیمی _ مظفرالدین شاه برای مبارزه با گرانی و فساد در نامه ای که در ذیل میخوانید دستوراتی داد: *به تمام کسبه شهر اعلان می شود که چون حضرت احدیت جل شانه ، به پیغمبر خود صل اله علیه و اله وسلم وعده صریح می دهد تا اگر مردم به یکدیگر ترحم ننمایند ما هم به آنها ترحم نخواهیم کرد، پس وقتی کسبه بنای بی انصافی را بگذارند ، البته از طرف اعلی حضرت همایونی که سایه خداست و امنای دولت روز افزون، در حق آنها اغماض و عفو نخواهد شد . بهتر این است که از روی انصاف این اجناس را از رعیت بخرند و به قسمی که نوشته شده بفروشند . نه رعیت را مقبون کنند و نه کلاه سکنه را بردارند . البته رحمت الهی شامل حال آنها شده و مورد الطاف اعلی حضرت شاهنشاهی ارواح العالمین فداه باشند و آن کس که تجاوز نماید مورد سیاست و تنبیه سخت خواهد شد . این اعلان به امضای حکومت جلیله دارالخلافه طهران رسیده است.* حال باید دید چرا پس از گذشت سالیان زیاد ، سران نظام جمهوری اسلامی قادر به مقابله با فساد و اختلاس نیستند.
پیرامون همین موضوع همکلام شدیم با آقای ابراهیم ملکی ، فعال سیاسی که در ادامه می خوانید :
نگام : در طول چهار دهه حکومت جمهوری اسلامی، کمتر دوره ای بوده که از وجود فساد مالی در این حکومت سخن گفته نشده باشد. آیت الله خمینی خود زندگی ساده ای داشت و بارها نسبت به فساد مالی هشدار داده بود. ولی هر اندازه که از شوق و شور انقلابی کاسته شد و بیشتر معلوم شد که رژیم در حل مشکلات اساسی ملت ایران ناتوان است، فساد مالی ریشه دارتر شد و زوایای بیشتری از نهادهای حکومتی را در بر گرفت.چه میشود که بعد از چهل سال چنین فسادی پایه های حاکمیت را میلرزاند ؟ آیا میتوان انگشت اشاره را به سمت رهبر جمهوری اسلامی برد ؟
واقعیت این است که نظام جمهوری اسلامی برخلاف گذشته که با کودتای نظامی روی کارآمده بود با یک انقلاب کاملا مردمی و حرکت مدنی شکل گرفت و انتظار می رفت که از میزان اختلافات طبقاتی کاسته شود، چرا که صاحبان اصلی انقلاب حلبی آباد ها و پابرهنه گان بودند وانقلابیون هم همیشه براین حق پای می فشاردند. پس از پیروزی انقلاب و ماجرای کردستان و اختلاف بین گروهای سیاسی و زیاده طلبی بعضی از این گروه ها و تحمیل جنگ و بسیاری ازحوادث دیگر از خواست های اولیه غفلت شد و به فراموشی گرایید. با وجود بحرانهای زیاد در دوران امام خمینی و هشت سال جنگ وضع کشور به مراتب از امروز بهتر بود و ملت شاهد این اختلاسها نبود.
مصیبت زمانی شروع شد که بعد از رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی در بازنگری قانون اساسی واژه مطلقه را علی رغم آنچه که ملت بزرگ ایران در یکصد سال گذشته برای نفی آن انقلاب کرده بودند به قانون اساسی افزودند.
نرخ دلار در ده سال اول انقلاب یعنی در سه دولت موقت مرحوم بازرگان و دولت بنی صدر و دولت مهندس موسوی با وجود هشت سال جنگ نرخ رسمی از هفت تومان و نرخ آزاد آن زیر صد تومان معامله می شد و در سال 67 نرخ رسمی یک تومان سقوط کرد وشش تومان عرضه می شد.
متاسفانه درجنگ بر سر قدرت کسانی به قدرت رسیدند که امام خمینی درباره آنان فرموده بود کسانی با شما مخالفند که قادر به اداره یک نانوایی نبودند. این افراد با فریب وتزویر و با شیوه ماکیاولی حقیقت را قربانی مصلحت خود نموده و همه انقلاب را به نفع خود مصادره کردند و اولین فساد مالی عظیم که کشور را در شوک بزرگ فروبرد اختلاس پرونده مرتضی رفیقدوست و فاضل خداداد درنیمه دهه دوم انقلاب یعنی سال 74 کلید خورد. امروزه ملتها به خوبی دریافتند که حکومت مطلقه فساد آور است و ملت بزرگ ایران در انقلاب مشروطه خود برای نفی حکومت مطلقه مجاهدتها نمود که تاریخ آن را ثبت کرده است.
نگام : نسبت شکاف اقتصادی با مسائل سیاسی و اجتماعی چگونه است؟
اقتصاد و سیاست از هم جدا ناپذیر است. کشور ما یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان است . اگر یک دهم این اختلاسهایی که در سالهای اخیر در کشور روی داده در هر یک از کشورهای همجوار صورت می گرفت آن کشور را با بحران جدی مواجه می ساخت. اقتصاد در گرو امنیت ملی است و شرط پیشرفت اقتصادی، امنیت ملی و امنیت اقتصادی است و شاه کلید تمامی مشکلات، ایجاد امنیت ملی و مشارکت همگان در مسائل سیاسی و حقوقی است که این شکاف امروزه بیش ازهر زمان دیگر است.
نگام : آیا فساد اقتصادی می تواند عاملی باشد برای ناامیدی مردم از مردم سالاری دینی ؟
فساد اقتصادی جزء صفات رذلیه است. هر فعل رذیله ای می تواند به باورهای ملت آسیب بزند بخصوص که به نام دین واخلاق صورت بگیرد از نبی مکرم اسلام نقل شده که *الملک یبقی مع الکفر ولا یبقی مع الظلم*. *حکومت با کفر می ماند ولی با ظلم ماندگار نیست*. به نظر من بزرگترین مصیبت ورشکستگی اخلاقی است و اگر اخلاق سقوط کند همه چیز سقوط خواهد کرد که در مقاله ی * شکست منادیان اخلاق * به آن پرداخته ام.
نگام : شما نقش تسویه حساب های سیاسی و شخصی را در این مقوله چگونه میبینید؛
درجوامع توتالیتر و استبدادی یک طرف استبداد است و عمله های استبداد و یک طرف دیگر مخالفین استبداد. گروه های سیاسی به معنی آنچه که در کشورهای برخوردار از دموکراسی وجود دارد،در این جوامع وجود ندارد و بیشتر این افعال رذیله توسط مزدوران استبداد صورت می گیرد. درعین حال کسانی هم هستند که درگذشته با افراد انقلابی مشکل داشتند و امروزه چهره انقلابی بخود گرفته اند، پس تسویه حساب هم در کار است.
نگام : آسیبی که به روان جامعه در اثر این تضاد طبقاتی روز افزون وارد میشود آیا در آینده قابل جبران است؟
آسیب های اقتصادی هر چند روح و روان ملت را می آزارد ولی موقتی است و آثار دراز مدت نمیتواند برجای بگذارد. آنچه که روح و جان ملت را می آزارد و می تواند در نسل های بعد هم اثر منفی بگذارد ناامنی ملی و اقتصادی است که عده ای در چنین شرایطی قربانی یک مشت هوسرانان قدرت طلب قرار می گیرند و مال و جانشان را در این راه از دست می دهند که جبران آن ناممکن است .به امید روزی که شاهد امنیت ملی و امنیت اقتصادی در کشور باشیم و همه ی عزیزان ما که در خارج از کشور به سر می برند به میهن بازگشته و دست در دست یک دیگر فارغ از هر دین و مسلک و مرامی برای آبادی ایران عزیز بکوشند .