نگام ، حسن مقیمی _ آقای خامنه ای در ماه های اخیر در لابلای سخنان خود بدون اشاره مستقیم به نام احمدی نژاد اعتراض خود را به رفتار ها و اعتراضات او اعلام نموده است.
حمید بقایی معاون سابق احمدی نژاد، در هفته های اخیر علیه صادق لاریجانی موضع گرفته، و احمدی نژاد هم او را تهدید به افشاگری کرده بود.
در حالیکه در سالهای گذشته، بارها از آقای خامنه ای برای حمایت از احمدی نژاد حمایت می شد، سکوت او در قبال انتقادات احمدی نژاد به این تعبیر شده بود که او همچنان از حمایت رهبر جمهوری اسلامی ایران برخوردار است.
احمدی نژاد همچنان منصوب آقای خامنه ای در مجمع تشخیص مصلحت نظام است.
تمامی این پارادوکس ها ما را بر آن داشت تا پیرامون همین موضوع با آقای حسن جمشیدی خراسانی به گفتگو بنشینیم که در ادامه می خوانید :
نگام : با توجه به نامه ای که اخیرا احمدی نژاد به رهبری نوشته تحلیل شما از چرایی نگارش این نامه بیان بفرمایید؟
آقای احمدی نژاد بازیگر سیاسی نیست بلکه دیگران او را به این بازی وارد کردند. نه توان بازی سیاسی را داشت و نه قابلیت آن را داشت و نه تحمل آن را. ممکن است فرد را به زور به کاری وا بدارند ولی قابلیت آن را دارد و یا پیدا می کند. وی فردی بی ریشه و بی بنیان بوده و هست. هم چون کولی ها که نه از جایی هستند و نه به جایی تعلق دارند. کولی را اگر رییس بانک مرکزی بگذارید به شغل تکدی گری اش خواهد پرداخت. چون برای این کار آفریده نشده است. دیگران باید زیر بال و پر آنها را بگیرند. اگر وی را وارد انتخابات نمی کردند و اگر سبد آرا را به سود او مهندسی نمی کردند یقینا سرنوشت کشور ایران جور دیگری رقم می خورد. در طی قرنها که تاریخ ایران با حوادث بسیاری مواجه بوده است از نظر من طول دوره ریاست جمهوری وی بر کشور ایران بی سابقه ترین دوره تاریخی ایران است. یقینا حمله مغول به ایران آسیبهای جدی در پی داشت ولی هم چون دیگر حوادث تاریخ سودهای زیادی هم به دنبال خود داشت. حمله صدام به ایران گرچه هزاران شهید و جانباز برجا گذاشت و میلیاردها خسارت اما آثار و تبعات خوبی نیز در پی داشت. ولی هشت سال ریاست جمهوری دولت نهم و دهم آسیبی که بر کشور و فرهنگ و موقعیت ایران گذاشت واقعا بی سابقه بوده است. در عرصه جهانی هیچ ارزش و هویتی برای ایران و ایرانی باقی نگذاشت. فردی بود که با هیچ آیین و آدابی منطبق نبود و اصلا زبان دیپلماسی را نمی فهمید. و هم اینک نیز نمی فهمد. فردی بود واقعا دچار توهم. فکر می کرد خود او استاندار اردبیل شده است. فکر می کرد خود او شهردار تهران شده است. در ریاست جمهوری هم این گونه بود. فکر می کرد که مردم به او رای داده اند و این توهم را کسانی برای او ایجاد کردند که اقدام به مهندسی انتخابات کردند. فکر می کند که کسی است پس می تواند نامه به شخصیتها بنویسد. آنان که این توهم را ایجاد کردند در نامه ای که وی به رییس جمهور آمریکا نوشت حالا باید بیایند و وی را از این توهم بیرون بیاورند. جالب بود که حتی رهبری اشاره ای هم به آن نکرد. به نظر من رهبری وقوف کامل دارد که بازی کودکانه ای را احمدی نژاد آغاز کرده است. باید مراقب بود تا آسیبی به خودش نزند و او ناتوان از این است که به کشور آسیب بزند.
نگام : چرا فردی که ۸ سال به عنوان بالاترین مسول اجرایی کشور بیشترین تخلفات و فسادها به وسیله خودشان و اطرافیانشان شکل گرفته امروز در نقش اپوزیسیون ظاهر می¬شود و از فساد و بی عدالتی سخن به میان می آورد؟
احمدی نژاد یک کاربرد داشت در این مملکت و آن هم حذف اصلاح طلبها از حوزه قدرت بود. به نظر من حکومت ایران هنوز خیلی متوجه نشده است که نظام سیاسی ایران، جمهوری است با محتوای اسلامی. و در جمهوریت نظام با سیستم پارلمانی هر اتفاقی ممکن است بیفتد. لذا بیشتر سخن از فراقانونی زده می شود. شورای نگهبان تصمیم گیرنده اولین و آخرین است. بازی و میدان بازی را تمامیت خواهان داخل سیستم با اصلاح طلبها که منادی قانون و عمل به قانون با نرم جهانی بودند مشکل داشتند. احمدی نژاد به عنوان مهره بازی وارد این شطرنج شد تا وزیر را از میدان بیرون کند و کرد. همه تاریخ مصرف و کاربرد احمدی نژاد همین بود.
نگام : دلیل سکوت حاکمیت در مقابل آقای احمدی نژاد چیست؟
هم چنان که گفته شد خود حاکمیت می داند که وی نه اهل این بازی است و نه شان این موقعیت را دارد لذا کارد خودش را از دست داده است. وی اصلاح طلبها را حذف کرد و هشت سال مزدش را گرفت و دیگر پرونده اش تمام شد. ایشان هیچ کارکرد دیگری نمی تواند داشته باشد چون موقعیت اجتماعی ندارد. محبوبیت اجتماعی ندارد. چهره و شخصیت علمی و سیاسی ندارد. کسی نیست که بشود زین پس روی او سرمایه گذاری کرد. به میزان بازدهی اش از او کار کشیدند. و وی بزرگترین خدمت را به حاکمیت کرد که حذف اصلاح طبها بود. و مساله فیصله پیدا کرده است. لذا مثل پارچه ای است که زنان به دورش می اندازند. یا مثل کاندوم که قابلیت مصرف مجدد را ندارد.
نگام : پس به عقیده شما عمر سیاسی آقای احمدی نژاد به پایان رسیده است و آیا تحرکات ایشان بدلیل سهم خواهی از حاکمیت انجام میگیرد یا خیر؟
هم چنان که عرض شد احمدی نژاد اهل این بازی نبود که بماند. او را هلش دادند. به این بازی انداختند. طی این مدت دست و پا زد. تلاش نکرد تا برای خود محبوبیت ایجاد کند. حداقل این شعور را هم نداشت که از این فرصت برای ارتباط با مردم و ایجاد پایگاه برای خود اقدام کند. از آن طرف ظرفیتهایی هم که داشت را از بین برد. یک جایی توی دنیا را پیدا کنید که بپذیرند آقای احمدی نژاد یک فعال سیاسی است. لااقل خاتمی به عنوان یک چهره شاخص سیاسی مطرح است. میرحسین موسوی به عنوان یک چهره سیاسی در عرصه بین المللی مطرح است. ولی ایشان اصلا چهره نیست تا مطرح باشد. عرض کردم که ایشان ریشه نداشت تا بتواند شاخ و برگی در بیاورد. احمدی نژاد لباس ناقواره ای بر اندام این کشور بود که عده ای ساده لوح به عنوان دین بر گرده مردم سوار کردند. و الان او به جایگاه اصلی اش که در بین مردم است برگشته است. الا این که پرونده قطور و سیاسی دارد. گیرم که دادگاهی او را مواخذه و محاکمه کند آبرویی که از ملت ایران در صحنه جهانی برده را با چه چیزی می توان جبران کرد. هشت سال نیرو و انرژی این کشور را به غارت برد و نابود کرد چگونه قابل جبران است. ممکن است وی سهم خواهی بخواهد داشته باشد ولی صرف ماندنش در مسند ریاست جمهوری طی هشت سال بالاترین امتیازی است که به وی داده اند. به نظر من گذاشتن ایشان در شورای تشخیص مصلحت نظام مصلحتی برای خود او بود که کشور حتی شعور درک همین مقدار را هم نداشت.
نگام : در نزاعی که بین احمدی نژاد و حاکمیت به وجود آمده برد نهایی از آن کیست؟
بازی که احمدی نژاد شروع کرده است گرچه بعضی آن را به سود دموکراسی و کشور می دانند ولی من معتقدم نه چنین نیست. زبان نقد غیر از زبان تخریب است. آقای احمدی نژاد بی آن که حکمی صادر بشود رییس قوه قضاییه را به نسبتهای ناروا منتسب می کند. خود همین خلاف قانون است. کشور ما نیاز دارد که قانون را جا بیندازند. اصلاح طلبها به این باور دارند که همین قانون ناقص و نیم بند اجرایی بشود و اشکلاتش را برطرف کنیم. احمدی نژاد بازیگر بیرون قانون است. خود او قانون شکن است. یقینا در فضای کنونی کشور جایی برای بازی احمدی نژاد نیست بلکه در چارچوب قانون وارد این بازی و بازار بشود ولی ذات او چنان که گفتم چیز دیگری است. او عادت دارد که زیر میز بزند تا کنار میز بنشیند و بازی کند. او عادت به بازی ناجوانمردانه دارد. یقینا با هوشمندی و درایت نظام، احمدی نژاد بازنده است. به نظر من احمدی نژاد از حد و اندازه ای نیست که بخواهد با نظام و حکومت در بیفتد. حتی اپوزیسیون خارج از کشور که روزی و روزگاری روی او حساب باز می کردند که کشور را به ورطه نابودی خواهد کشاند الان آنها هم متوجه شده اند که نابودی کشور و به هم پاشیدگی کشور دودش به چشم همه خواهد رفت.
راهی که دیگران در پیش می گیرند واقعا به لحاظ تجربه تاریخی می گویم نباید تحت عنوان آزادی حتی به او بپردازند و بلندگوی وی شوند. به نظر من حیف یک ریال پول صرف ایشان کردن. هیچ خبری را از ایشان انعکاس ندهند. به نظر من خود احمدی نژاد و دارو دسته اش از این که سربازار بنشیند و خودشان را کثیف کنند و شما در رسانه انعکاسش بدهید خوششان خواهد آمد و از همین اندازه هم به نظر من پرهیز شود.
این که گفته می شود چون احمدی نژاد اطلاعات زیادی دارد و… اطلاعات احمدی نژاد و حتی پرونده هایی که اگر با خود برده باشد و این خبر صحت داشته باشد یک صدم اطلاعات سعید امامی نیست. اطلاعات احمدی نژاد یک هزارم اطلاعات سعید حجاریان یقینا نیست. و ضمنا خود او مورد اعتماد نیست تا سندی را بخواهد رو کند و بشود به او اعتماد کرد. لذا از این جهت هیچ سودی برایش نخواهد داشت و من فکر نمی کنم که نظام از این جهت نگرانی داشته باشد. ساده لوحانه است که به خاطر چهار صفحه اسناد و مدارک از برخورد با او طفره بروند.