نگام ، سرویس گفتگو _ در نوبت گفتگوی امروز همکلام شدیم با آقای محمدرضا فرزین ، نویسنده و کارگردان تلویزیون که دراین گفتگو پیرامون موضوع سانسور در ایران و بطور خاص سینما و تلویزیون به بحث نشستیم که تحلیل جالبی برای ما داشتند که مشروح گفتگو را در زیر می خوانید
نگام : با توجه به حوزه فعالیت شما در زمینه سینما و تلویزیون، سانسور در این حرفه و در کل، بر فضای هنر ایران چه اثراتی دارد؟
بحث سانسور در سینما می تواند ما را یاد قصه هالیوود در آن دهه ها بیاندازد که سانسور صورت میگرفت، البته در هالیوود ، فیلمساز میتوانست شش پرده فیلم بسازد و در پرده هفتم همه را به مکافات عملشان برساند.
در نظام جمهوری اسلامی کار به جایی رسیده است که ما از «ب»بسم الله شروع به سانسور میکنیم و به عبارت بهتر ما دچار حذف شدید هستیم. یعنی در واقع هم متن و هم کلام حرف میشود.در ادامه نام ها را حذف می کنند مانند فیلمبردار، کارگردان و ….
در کل وضعیت به گونه ای میباشد در ایران که هر کس یک قصه ای را بخواهد بازگو کند و اصطلاحا یک آزادی عمل داشته باشد، به یک شکلی او را از کار کردن و در واقع از کنش باز میدارند.
متاسفانه سانسور در عرصه هنر و بطور خاص در سینما بیداد میکند و این امر باعث شده است، بیداد ، بیدادگران درآورده شود.
بسیار دیدهشده است وقتی کسی میخواهد قدری آزادانه عمل کند دچار سانسور و حذف شدید شده می شود.
گاها کار به جایی می رسد که شخص را از عرصه فیلمسازی حذف میکنند.برای بیان مثال هم میتوان شخص بنده را معرفی کرد .
اما اینکه این حذفیات چه اثراتی دارد ، باید بیان کرد که همه ما شاهد هستیم که وضعیت سینما و فیلمسازی در کشور ما به چه شکل است همچنین وضعیت گیشه و بازار سینما.
متاسفانه باید گفت سینمای ما دچار افول شدیدی در تمامی عرصه ها شده است .
حتی همین برنامه های طنز که مردم میخواهند برای لحظاتی مشکلات خود را فراموش کنند و به تماشا بنشینند ، آنقدر در سطح پایینی تولید میشود که مردم دیگر تمایلی به تماشای آنها ندارند.
نگام : اخیرا وزیر ارشاد اعلام کرده است که جهت مجوز دادن به یک سری از سبک های موسیقی منتظر پاسخ مراجع تقلید
هستیم.نظر شما پیرامون این موضوع چیست؟
متاسفانه با انتخاب شخصی روحانی در وزارت ارشاد ، ما همیشه به سمت افراط و تفریط کشیده خواهیم شد.حدود چهل سال از انقلاب میگذرد اما ما کماکان نمی دانیم که هنوز در چه مرحله ای هستیم.در عرصه هنر که واقعا فاجعه رخ داده است. روحانیت و آخوند ها و مراجع در تمام زمینه ها دخالت میکنند.چند روز پیش شاهد بودیم که آقای سبحانی پیرامون موضوع حضور زنان در ورزشگاه سخن می گفت و اینکه دختران زودتر ازدواج کنند و بعد از آن همسرانشان را حفظ کنند که معتاد نشوند.این جماعت حتی فهم حداقلی نسبت به مسائل روز ندارند که ما در چه شرایط سخت و سیاهی به سر میبریم.
دنیا می داند کسی که به عرصه موسیقی توجه نمیکند و در واقع از آن لذت نمیبرد ، مشکل روانی دارد و باید به روانشناس مراجعه کند،حالا ما باز رسیده ایم به ابتدای خط بعد از چهل سال که از مراجع استعلام کنیم که ببینند موسیقی را به چه شکل برای مردم تجویز کنند.
این امری خطرناک است و ما داریم با همه چیز شوخی میکنیم.
باید بدانیم دوران قدیم تمام شده است و کسی به روحانیت و مراجع به طور اخص توجه نمیکند، مخصوصا مراجع ما که بطور قابل توجه ای شده اند مراجع دولتی که اصلا مورد توجه و اطمینان مردم نمیباشند.
نگام : آیا شما قبول دارید که فضای مجازی و شبکه های اجتماعی برنده بازی شده اند و اینکه سانسور و حتی نبود آزادی بیان ،باعث
این شکست صداسیما شده است؟
واقعیت امر این است که مقوله فضای مجازی یک شمشیر دولبه ست.ولی خوشبختانه در فضای مجازی فرصتی بدست آمده است که مردم ما نفسی بکشند و یک عقده گشایی شود و بخشی از مسائل فروخفته آنان گفته شود.
واقعیت این است که فضای مجازی به شفاف سازی اوضاع حاکمیت کمک کرده است و مردم کوچکترین مسائل را بازگو میکنند.
بعنوان مثال در فضای مجازی دیدیم که یک روحانی پیرمردی را مورد ضرب و شتم قرار داده است و به زبان ترکی به او توهین و فحاشی میکند بنابراین شما وقتی میبینید این مسائل در فضای مجازی دست به دست بین مردم چرخیده میشود بخشی از قدرت طلبی و سو استفاده از لباس روحانیت را نشان میدهد و بر روی مردم تأثیر میگذارد و این امر بسیار مهمی است.
گاهی مشاهده میشود که قطعات سانسور شده فیلمهای سینمایی در فضای مجازی دست به دست میشود و به شکل کلیپ در اختیار مردم و افکار عمومی قرار میگیرد که این امر بسیار خوبی ست.
اما از سوی دیگر حاکمیت با نهادن مزدورانی، تلاش بسیار زیادی دارد که برای آسیب به افکار عمومی و فروکوبی اندیشمندان، اخبار کذب و دروغ را اشاعه دهد.حتی دیده شده این مزدوران حکومتی کلیپ هایی را تقطیع میکنند و در فضای مجازی منتشر میکنند که پر از دروغ و تهمت و افتراست صرفا برای تخریب افکار عمومی.
نمونه دیگر اینکه با فوت آقای طاهر احمدزاده چه توهین هایی توسط این مزدوران به یک انسان سلحشور که در مشهد فوت کردند داده شد.
بنابراین فضای مجازی با وجودی که بسیار بسیار برای حاکمیت خطرناک است از سویی دیگر باید به مردم هشدار داده شود که میتواند باعث تخریب اشخاص و تفکرات در حوزه اندیشه باشد و باید توجه بسیاری به آن داشت.
نگام : ما شاهد وجود فیلترینگ شدید در تلویزیون جمهوری اسلامی هستیم ،اما از سوی دیگر آزادی کامل در فضای مجازی وجود
دارد.تحلیل شما از سیاست این آزادی فضای مجازی و آن فیلترینگ تلویزیون چیست و اینکه چشم انداز شما از آینده این
تضاد چه می باشد؟
متاسفانه و شاید خوشبختانه ، تلویزیون میلی جمهوری اسلامی به جایگاهی رسیده است که حتی کارکنان و اعضای خود صداسیما و حتی مجری ها و برنامه سازان آن هم ، برنامه های تلویزیون را تماشا نمیکنند.بنده افرادی را سراغ دارم که سریال برای تلویزیون میسازند ولی خود آن افراد برنامه خود را تماشا نمیکنند و اینها همه بخاطر فیلترینگ شدید است و نوع نگاه بسته حاکمیتی به یک مجموعه ست.
بقول گفته مرحوم آیت الله منتظری حتی سلمان و اباذر هم از حلقه ای که اینها ساخته اند نمیتوانند عبور کنند.این نوع نگاه بسته و کوته فکرانه باعث شده مردم با تلویزیون قهر کنند.
اخیرا در فضای مجازی مضحکه شده بود این سخن آقای روحانی ، که مردم برای آگاهی از شرایط و اوضاع زلزله زدگان به صداوسیمای ملی اطمینان کنند در حالی که در زمان انتخابات آنجا را صداوسیمای میلی مینامید.
این مسائل نشان از این است که تلویزیون ما سقوط کرده است و تنها بودجه بیت المال در آن حیف و میل میشود.
از طرف دیگر بحث فیلتر کردن و حتی فیلترینگ فضای مجازی یک شوخی و دروغ بزرگ است.الان با نصب یک نرم افزار سایفون ، میتوان تمامی فیلتر ها را شکست.هنر نظام جمهوری اسلامی این بوده است که از اول انقلاب در حال فیلتر کردن بوده است.نتیجه حاصل شده این بوده است که تعدادی را کشتند و تعدادی را زندانی کردند.
میتوان از مبارزات مضحک جمهوری اسلامی با ویدئو و آنتن و ماهواره به خوبی یاد کرد.
جالب است که خود مسئولان توییتر و فیسبوک را فیلتر میکنند و باز خودشان عضو این فضا میشوند زیرا میدانند برای دیده شدن باید دست به دامان این صفحات مجازی باشند و تنها با فیلتر کردن زحمت مردم را بیشتر میکنند که آن هم با نصب یک فیلتر شکن رفع میشود و این امری مضحک و البته تلخ است.
نگام : در پایان ، پیشنهاد شما به حاکمیت درباره شرایط موجود در این برهه از زمان چیست ؟
در پایان باید عرض کنم امیدوارم که کمی عقل ، درایت و معرفت در مسئولین ما بوجود بیاید که البته بسیار بعید است که اینقدر خودشان را عذاب ندهند.بر سرنیزه میتوان تکیه داد ولی روی سرنیزه نمیشود نشست.ما حدیثی داریم که میگوید «الملک یبقی مع الکفر و یبقی مع الظلم» یعنی حاکمیت با کفر باقی میماند ولی با ظلم نه.
پیشنهاد من به حاکمیت این است که این رویکردها تنها خود حاکمیت را آزار میدهد، البته حسن آن برایشان این است که گروه ها و دسته ها و هیئت ها و باندهای مزدوری تشکیل میشوند که پول هنگفتی میگیرند و میخورند و میبرند ولی مردم ما تنها نظاره گر آنها هستند و قدردان .بنابراین نیازی به این باندهای مزدوری برای دزدی اموال بیت المال نیست و خودشان مستقیما به غارت و چپاول بپردازند .