نگام ، سرویس گفتگو _ در نوبت گفتگوی امروز نگام همکلام شدیم با آقای کیان برزگر ، دبیر کل حزب وحدت ملی از کانادا ، خلاصه بحث ما پیرامون جریان های اصولگرایی و اصلاح طلب ها و اعتدال گرایان و احمدی نژادی هاست و همچنین گفته می شود رهبری جایگاهی در بین مردم ندارد و رأی ها سازمانی و تشکیلاتی ست و رفته رفته کمتر هم میشود مخصوصا بعد از انتخاب آقای احمدی نژاد بعنوان رئیس دولت و حمایت ایشان از احمدی نژاد در دور دوم انتخابات، رهبری به شدت تضعیف شد و اینکه احمدی نژاد یک مهره سوخته ست با توجه به اینکه این روزها با قوه قضائیه درگیر شده است و باید گفت اصلاح طلب ها از رقابت در قدرت حذف شده اند و هیچگاه هم مجال مجددی پیدا نخواهند کرد که دوباره در قدرت سهیم شوند و جدال در آینده مابین اصولگرایان و اعتدال گرایان است.مشروح گفتگو را در زیر بخوانید :
نگام : آینده جریان اصولگرایی را در انتحابات ۱۴۰۰چگونه می بینید ؟
اصولگرایان همیشه یک پای انتخابات بوده اند.هرچند که می دانیم اصولگرایان پایگاه اجتماعی در بین مردم ندارند ولی بهرحال هر دوره با شعارهای پوپولیستی و ترفندها یی سعی کرده اند بخشی از آرای مردم را جذب کنند ویا اینکه یک آرای تشکیلاتی دارند مانند پایگاه های بسیج و سپاه و همچنین یک سری رأی های ثابتی هم همیشه دارند.
اصولگرایان در این عرصه باقی خواهند ماند با توجه به روندی که در حال حاضر پیش میرود ، اصلاح طلب ها از رقابت در قدرت حذف شده اند و هیچگاه هم مجال مجددی پیدا نخواهند کرد که دوباره در قدرت سهیم شوند.جریال اعتدال در واقع آلترناتیو جریان اصلاح طلب بوده است که الان ظهور کرده است و جایگزین جریان اصلاح طلب شده است.بنابراین در دوره بعد ممکن است بین جریان اعتدال گرایان که آقای روحانی و تیم ایشان هستند با اصولگرایان رقابت وجود داشته باشد.
همچنین ما شاهد هستیم این سیستم رادیکالی حاکمیت تاب و تحمل هیچ نوع انتقادی را ندارد و روز به روز هم غلیظ تر میشود و قطعا جریان اعتدالی هم پس از مدتی از حلقه حاکمیت خارج خواهد شد و نمی تواند دوام بیاورد.
نگام : رهبری قبل از ریاست جمهوری احمدی نژاد و بعد از آن چه جایگاهی در افکار عامه مردم داشته و دارد؟
رهبری در بین مردم پایگاه ضعیفی دارد .
از سال 1376 که آقای خاتمی وارد رقابت انتخاباتی با آقای ناطق نوری شده بود ، مجموع اصولگرایان یک صف بندی طولانی در اردوگاه آقای ناطق نوری کرده بودند و در نهایت مجموعا آقای ناطق نوری شش میلیون رای آورد و مجموع رای های آقای ناطق نوری را میتوان در واقع مربوط به طرفداران رهبری دانست.
این مقدار رأی در حال حاضر بسیار ضعیف شده است و تقریبا به سه میلیون رسیده است که آنها هم رأی های تشکیلاتی هستند.
در واقع رهبر به هر کدام از کاندیداها نظر مثبت داشت ، آن کاندیدا رأی نمی آورد.حتی آقای احمدی نژاد ، در یک زمانی رئیس جمهور می شود که می بینیم با یک سری رأی های ناپلئونی و در رقابت تنگاتنگ انتخاب می شود، در حالی که احمدی نژاد از یک ترفندی استفاده کرد و خود را بعنوان یک اپوزوسیون و طرفدار فقرا معرفی کرد و بدین شکل رأی های مردم را بدست آورد.
بنابراین می توان گفت رهبری جایگاهی در بین مردم ندارد و رأی ها سازمانی و تشکیلاتی ست و رفته رفته کمتر هم میشود مخصوصا بعد از انتخاب آقای احمدی نژاد بعنوان رئیس دولت و حمایت ایشان از احمدی نژاد در دور دوم انتخابات، رهبری به شدت تضعیف شد و همه مشکلات و آن هشتصد میلیارد دلار پولی را که حیف و میل کرد را ما به چشم رهبری میبینیم.بصیرت مردم در اینجا بیشتر از رهبری بوده است.زیرا مردم تشخیص داده بودند که احمدی نژاد صلاحیت ندارد اما رهبری از او حمایت می کرد.
مردم حتی بصیرتشان بیش از شورای نگهبان بود.میبینیم که در دوره بعد آقای احمدی نژاد رد صلاحیت میشود اما مردم در همان زمان او را رد صلاحیت کرده بودند.
همه ما می گفتیم احمدی نژاد صلاحیت ریاست جمهوری ندارد اما رهبری پشتیبان او بود.پس باید اذعان کرد که آن بصیرت را نه رهبری ، نه شورای نگهبان نداشتند.
نگام : آینده جریان اعتدال پس از پایان دولت دوازدهم را چگونه می بینید ؟
قطعا جریان اعتدال تنها رقیب اصولگرایان باقی خواهد ماند.
جریان اعتدال با همان تک حزب که تشکیل داده اند، همگان در آن حزب قرار میگیرند و در رقابت های انتخاباتی آتی این دو جریان اعتدال و اصولگرا با یکدیگر بازی خواهند کرد در نبود در جریان اصلاحات .زیرا جریان اصلاحات کنار گذاشته شده است و هیچگاه دیگر فضا و میدان و قدرت را به اصلاحات نخواهند داد و جریان اعتدال جایگزین جریان اصلاحات خواهد شد و باید گفت در آینده هم جریان اعتدال از این حلقه قدرت، خارج خواهد شد.
نگام : آیا اصولگرایان تندرو ،برای رسیدن دوباره به قدرت حاضر به معامله با احمدی نژاد خواهند بود؟
به نظر بنده احمدی نژاد یک مهره سوخته ست با توجه به اینکه این روزها با قوه قضائیه درگیر شده است.در هر دوره حاکمیت یک عده ای را قربانی میکند.احمدی نژاد هم قربانی سیاست های دستگاه حاکمیت شده است.آن چیزهایی که احمدی نژاد در گذشته پیاده میکرد ، تنها با عقاید خودش نبود بلکه مرکز ثقل حاکمیت سیاست های کل نظام را تعیین می کرد و احمدی نژاد هماهنگ با رهبری بود.
در واقع مسئولیت تمامی آن کاستی ها و خرابی ها بر عهده رهبری بود ، و احمدی نژاد تنها یک مسئول اجرایی بود.قطعا بخاطر آن نقص هایی که در آن دوره هشت ساله بوجود آمده است، باید احمدی نژاد را قربانی کرد و تمام تقصیرات را بر گردن او انداخت و اعلام کنند مسؤل تمام خرابی ها و اختلاس ها اوست زیرا اگر احمدی نژاد قربانی نشود ، انگشت های اشاره به سوی رهبری دراز خواهد شد.بنابراین احمدی نژاد یک مهره سوخته است و هیچگاه در عرصه سیاست نه ایشان نه نزدیکانش اجازه ی ورود ، پیدا نخواهند کرد.