پایگاه خبری / تحلیلی نگام _ حسین راغفر اقتصاددان معتقد است : چینیها به ایران به عنوان یک متحد استراتژیک نگاه نمیکنند؛ بلکه به عنوان یک مشتری بزرگ نگاه میکنند. بهدلیل بدهیهای دولت سریلانکا و توقف پروژه توسط شرکت چینی دولت سریلانکا در دسامبر ۲۰۱۵ مجبور به واگذاری بندر به مساحت ۶۲ میلیون مترمربع همراه با زمینهای اطراف آن به مدت ۹۹ سال به مبلغ ۴/۱ میلیارد دلار در اجاره چینیها شد. چين مثل بقيه کشورهاي ديگر از تحريمهاي ايران بيشترين نفع را کسب کرده است. در تمام تصميمات ضدايراني در کنار غرب ايستاده است.
روزنامه «آرمان ملی» با حسین راغفر، اقتصاددان گفتوگو کرده که در ادامه ماحصل آن را میخوانید:
چین با چه هدفی به دنبال گسترش نفوذ بر جهان است؟
فلسفه امپریالیسم چین برای جهانگشایی برخلاف همه استعمارگرهای پیشین در نظام جهانی، نه از طریق فشار نظامی بلکه از طریق درهای اقتصادی است که بسیار محیلانهتر، کمهزینهتر و موفقتر است. نمونه اخیر این قراردادهای چین در ارتباط با ساخت بندر در سریلانکا بهخاطر موقعیت سوقالجیشی این بندر در اقیانوس هند در رقابت با رقیب دیرینه هند است که تبدیل به یک ابزار نفوذ و شکلگیری فساد در سریلانکا شده است. تجربه سریلانکا تنها تجربه امپریالیسم چین برای اخذ امتیازهای سیاسی اقتصادی طولانی مدت نیست؛ اما اشاره مختصری به ابعاد آن میتواند پرده دیگری از مخاطرات قراردادهای بلندمدت با چین، این ابرقدرت جهان سالهای نه چندان دور را در مقابل دیدگان سیاستگذاران کشور ترسیم کند.
در طول 15 سال گذشته که فشارهای ایالات متحده بر ایران بهطور فزایندهای افزایش یافته چین بهطور قابل درکی همواره در کنار آمریکا قرار داشته است و این توهم که چین منافع بزرگ و راهبردی خود را در قبال آمریکا نادیده خواهد گرفت و به رابطه تجاری سالانه 30 میلیارد دلاری با ایران اکتفا خواهد کرد، تنها یک خوشبینی مفرط است. کل سرمایهگذاری 400 میلیارد دلاری چین در طول 25 سال آینده کمتر از 70 درصد حجم تجاری چین با ایالات متحده آمریکا تنها در یکسال است. این ارقام بهترین دلیل و گویای همنوایی چینیها با ایالات متحده است؛ بنابراین توضیح دیگری لازم نیست.
چرا معتقدید چین در سال های اخیر در کنار آمریکا و علیه ایران ایستاده است؟
چین مثل بقیه کشورهای دیگر از تحریمهای ایران بیشترین نفع را کسب کرده است. در تمام تصمیمات ضدایرانی در کنار غرب ایستاده و از ادامه برجام، مثل اروپا، روسیه، کره جنوبی، ترکیه و بسیاری دیگر از کشورها به این دلیل دفاع میکند که دهها میلیارد دلار منابع ما در این کشور به بهانه تحریم آمریکا بلوکه شده است و از نگهداری آنها از ما بهره هم دریافت میکنند و تنها بخشهایی از آنها را به صورت کالاهای مصرفی منتقل میکند و هنوز مبالغ قابلتوجهی نزد آنها بلوکه شده است و از آنها برای رونق اقتصادی خود استفاده میکند.
تمام کشورهایی که از برجام دفاع میکنند ادامه برجام را در جهت منافع خود و اخاذی از ایران میبینند. در شرایط کنونی آنچه باعث نگرانی است این است که با جنجال، هیاهو و تبلیغات غیرواقعی تلاش میشود مخالفان، منتقدان و حتی پرسشگران این طرح را مرعوب بدانند. این در حالی است که کسانی که از این طرح حمایت میکنند نهادهای رسمی و با وابستگان به آنها هستند. این افراد نیز اغلب تحتتأثیر تصمیمات ساختارهای حاکمیتیاند.
همین موضوع نیز به تردیدهای بیشتر در این زمینه دامن میزند. نکته مهم اینکه جزئیاتی که به صورت رسمی در رسانههای داخلی درباره قرارداد ایران و چین منتشر شده با جزئیاتی که رسانههای غربی منتشر کردهاند تفاوتهای فاحش و معناداری دارد. این در حالی است که هیچ کس در این زمینه شفافسازی نمیکند. وزارت خارجه تنها متن این قرارداد را در 18 صفحه منتشر کرده است. این 18 صفحه نیز ابهامآمیز است. موارد متعددی در این متن منتشر شده وجود داد که نیاز به تأمل و بحث بیشتری دارد.
چه مواردی در این متن دارای ابهام است؟
در این متن آمده که چین به دنبال توسعه صنعت فولاد در غرب و شرق کشور است. خیانتی که در سالهای اخیر در کشور صورت گرفته احداث کارخانههای فولاد در مناطق خشک کشور بوده است. در شرایط کنونی در استان خراسانرضوی هفت کارخانه فولاد تأسیس شده که در مناطق خشک کویری احداث شده و همگی زیر 20 درصد ظرفیت خود کار میکنند. یکی از مولفههای اصلی کارخانههای فولاد وجود آب است. این در حالی است که در احداث این کارخانهها به این مولفه مهم توجه نشده است. بنده این مسأله را اتفاقی نمیدانم و معتقدم این اقدام به صورت برنامهریزی شده و برای اتلاف منابع ملی بوده است.
این خیانت به صورت مکرر نیز تکرار شده است. تنها مختص به کارخانههای فولاد نیست؛ بلکه کارخانههای پتروشیمی نیز با چنین شرایطی مواجه هستند. این در حالی است که همه صنایع فولاد و پتروشیمی چین در کنار دریا قرار دارند. با این وجود در این سند همکاری عنوان شده که چین با ایران در احداث کارخانههای فولاد در غرب و شرق کشور همکاری خواهد کرد. واقعیت این است که چین دوست ندارد تولید فولاد در ایران رونق بگیرد. دلیل آن نیز این است که خود را تأمینکننده فولاد جهان میداند. مورد دیگری که در این سند ذکر شده سرمایهگذاری ایران در زمینه پتروشیمی در چین است که با سوالات زیادی مواجه است. سوال مهم اینجاست که ایران چگونه میخواهد در صنعت پتروشیمی چین سرمایهگذاری انجام دهد. نکته دیگری که در این سند ذکر شده موضوع فقرزدایی در کشور است. سوال اینجاست چرا یک کشور خارجی باید به فقرزدایی در ایران کمک کند؟ حقوق بدیهی مردم ایران ایجاب میکند که از مفاد کامل این قرارداد به صورت شفاف آگاه باشند.
این در حالی است که تاکنون این اتفاق نیفتاده و ما در ظاهر شاهد پنهانکاری در این زمینه هستیم. واقعیت این است که چینیها به ایران به عنوان یک متحد استراتژیک نگاه نمیکنند؛ بلکه به عنوان یک مشتری بزرگ نگاه میکنند. کشورهایی که با چین قرارداد اقتصادی منعقد کردهاند پس از مدتی به کشورهای بدهکار تبدیل شده و در واقع به مستعمرههای اقتصادی چین تبدیل شدهاند. مردم ایران پایمردیهای زیادی برای استقلال کشور انجام دادهاند و شهدای زیادی نیز در این راه تقدیم کردهاند. به همین دلیل اگر جزئیاتی که رسانههای غربی از این قرارداد منتشر میکنند صحیح باشد این قرارداد یک خیانت بزرگ به آرمانهای شهدای این سرزمین است.
قرائت رسمی که از این قرارداد در کشور ارائه میشود، جنبههای مثبت آن را نشان میدهد. این در حالی است که نمیتوان دستاوردهای چین را از این قرارداد نادیده گرفت. به نظر شما چین با این قرارداد چه اهدافی را در اقتصاد ایران دنبال خواهد کرد؟
در تحلیل رفتارهای سیاسی- اقتصادی کشورها باید توجه کرد که حوزههای اقتصادی- سیاسی حوزههای دوستیها و دشمنیها نیستند بلکه حوزه منافع کشور است. در این مناسبات هر یک میکوشند منافع خود را حداکثر کنند. از این رو تا جایی که ممکن است باید هزینه خود را حداقل کنند. منشأ نگرانیها در مورد هر قرارداد خارجی، خیالپردازی یا القائات دشمنان نیست؛ بلکه واقعیتهای تلخ تجربه شده به ویژه در سه دهه گذشته مدیریت کشور است. علت نگرانیها، ظهور امپریالیسم چین نیست چراکه ماهیت امپریالیسم؛ چه نظامی، چه اقتصادی و چه تلفیقی از هر دو، استثمار منابع دیگران و کسب فرصتهای جهانی برای تقویت بنیانهای خود است. البته نگرانی اصلی کمتوجهی به منافع ملی و سهل گرفتن غوامض و پیچیدگیهای مناسبات بینالملل در عقد قراردادها و در نظام تصمیم گیریهای اساسی در داخل است.
در دو دهه گذشته بازاهای ایران محل آزمون و خطای خودروسازهای چینی شده و امروز چینیها توانستهاند بر بسیاری از کاستیهای خودروهای اولیه خود فائق آیند؛ این در حالی است که خودروسازی دولتی داخلی با استفاده از دهها میلیارد رانت امروز کارش به مونتاژ خودروهای چینی کشیده است. علاوه بر اینکه این فروماندگی در این صنعت بزرگ کشور نشان از شکست سیاستهای فسادزای دولتی داشته است که نشانه بسیار روشنی از ناکارآمدی مدیریت بخش عمومی دارد.
بنده معتقدم تا زمانی که بنیانهای تولید داخلی را بر اساس یک اقتصاد مردمی استوار نکردهایم قدرت چانهزنی را با رقبای خارجی نخواهیم داشت. چین به ایران به عنوان یک شریک استراتژیک نمینگرد. دلایل متعددی را میتوان در این باره برشمرد که چرا نگاه چینیها به ایران همواره به عنوان یک مشتری خوب بوده است؛ نه یک شریک راهبردی.