نگام ، سیاسی _ عضو سابق مجمع روحانیون مبارز ضمن انتقاد از محدودیتهایی که برای مجمع اعمال شده است، حوادث سال ۸۸ را یکی از عوامل مهم کاهش آثار وجودی مجمع دانست و گفت: به دلیل حوادثی که اتفاق افتاد موجب شد ذهنیتی برای حاکمیت پیش بیاید و مجمع روحانیون مبارز را در بحرانی که به وجود آمد دارای نقش بدانند که در نهایت ارتباط اعضا با بدنه حاکمیت و مردم به حداقل رسید.
او در گفتگو با شفقنا براین موضوعات تاکید دارد :
* بعد از انقلاب خلاء روحانیون جوان در جامعه روحانیت مبارز احساس میشد
* فلسفه وجودی تشکیل مجمع روحانیون مبارز پاسخگویی به نیازهای نسل در رابطه با مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بود
* محدودیتهای زیادی بر مجمع روحانیون مبارز تحمیل شد
* مجمع نتوانست طی ایدهای که داشت جوانان را جذب و سازمان دهی کند
* آثار وجودی مجمع روحانیون مبارز به حداقل رسیده است
* انتخابات دوره سوم مجلس توفیق بزرگی برای مجمع بود
* در دوره سوم مجلس مجمع روحانیت مبارز منزوی بود
* حوادث ۸۸ ضربه محکمی به مجمع روحانیون مبارز وارد کرد
* هنوز آثار ضربهها و جدایی و فاصله گرفتنها هم در مجمع و هم در تشکیلات هم فکر دیده میشود
* میدان برای اعضای مجمع با این شاکله و با این رویکرد باز نیست
* وجود مجمع، مشوقی برای جامعه روحانیت شد تا بر فعالیت خود بیفزاید و حضور بیشتری در صحنه داشته باشد
* از جامعه روحانیت فقط در دورههای انتخاباتی نام و نشانی میبینیم
* جامعه روحانیت مبارز نیاز به خانه تکانی دارد
* تغییر رویکرد در نهادهای سیاسی حوزوی هزینه سیاسی دارد
* مجمع به عنوان عضو رسمی اگر کسی را داشته باشد به عنوان نماینده معرفی میکند
* در دولت یازدهم ارتباط تشکیلاتی بین مجمع و دولت تشکیل نشد
متن گفت وگوی شفقنا با رسول منتجب نیا را می خوانید:
* شما از بنیانگذاران مجمع روحانیون مبارز بودید. به عنوان کسی که سالها در این مجمع فعالیت کرده فلسفه تشکیل مجمع روحانیون مبارز را چه چیزی میدانید؟
منتجب نیا: در رابطه با قشر روحانیت دو دیدگاه وجود دارد. یک دیدگاه این است که روحانی یعنی معمم و عالم دینی و چنین فردی متعلق به مردم است و نباید در مسائل تشکیلاتی ورود کند چون فلسفه وجودی روحانی مرتبط بودن با مردم و راهنمایی آنان است. این شیوه از قدیم بوده و برخی هنوز همین روش را ادامه میدهند. نگاه دیگری میگوید که فعالیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی استثناء بردار نیست و هر کسی از هر قشری در صورت تمایل میتواند در این فعالیتها ورود کند. جامعه روحانیت مبارز از اول انقلاب و براساس این دیدگاه و با همت بزرگانی چون شهید بهشتی، شهید مطهری و آیت الله مهدوی کنی و دیگرانی شکل گرفته بود. فعالیت این تشکیلات بعد از انقلاب نیز ادامه پیدا کرد تا اینکه در سال ۱۳۶۶ به این لحاظ که جامعه رو به پیش است و نسلهای مختلف به میان میآیند و دیدگاهها و خواستههای جدیدی دارند، این مساله مطرح شد که تشکلهای سیاسی باید بروز باشند. جامعه روحانیت به لحاظ سنی و دیدگاهی که قبلا داشت خود را با قشر جوان هماهنگ نکرده بود لذا خلاء روحانیون جوان در جامعه روحانیت مبارز احساس میشد.
ما مجموعهای بودیم و تشکیلاتی را راه اندازی کردیم و کار به اینجا رسید که مجموعهای دور هم جمع شدیم و گفتیم که باید یک تشکیلات صنفی و سیاسی شکل بگیرد تا بتواند پاسخگوی نیازهای سیاسی و اجتماعی جوانان باشد. دوستان گفتند که خوب است قبل از این کار از امام(ره) کسب تکلیف کنیم. دو سه نفر به خدمت امام رسیدند و امام با مساله موافقت کردند و تاکید داشتند که حتما این تشکیلات شکل بگیرد. از اینجا بود که در پایان سال ۶۶ این مجموعه تشکیل شد و شورای مرکزی مجمع، مرکب از مجموعهای از روحانیون سابقه دار و نزدیک به امام شکل گرفت و کار خود را دنبال کرد. پس فلسفه وجودی تشکیل مجمع روحانیون مبارز پاسخگویی به نیازهای نسل جوان در رابطه با مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بود.
* مجمع چقدر در اجرای این هدف موفق عمل کرده است؟
منتجب نیا: مجمع به رقم اینکه این فلسفه وجودی را داشت ولی از آن جهت که تشکیلات، صنفی بود محدودیت زیادی بر مجمع تحمیل شد به عنوان مثال مجمع نمیتواند شاخههای مختلف دانشجویی، کارمندی و کارگران و… را داشته باشد.
ما در اوایل دولت اصلاحات به دنبال انجام چنین کاری بودیم. تا بتوانیم مجمع را گسترش دهیم و شاخههای مختلفی را تشکیل دهیم. اما کمیسیون ماده ۱۰ قانون احزاب مخالفت کرد چون ما تشکیلاتی صنفی بودیم و فقط میتوانستیم در میان قشر روحانیت فعالیت کنیم. این محدودیت وجود داشت تا اینکه این مساله را با تبدیل کردن روحانیت مبارز تهران به روحانیت مبارز کشور جبران کردیم. با تغییری در اساسنامه، توانستیم در تمامی استانها دفتر داشته باشیم و شورای استان و شهرستانها را تشکیل و فعالیت را گسترش دادیم. روحانیون و طلاب و فضلا و کسانی را که علاقمند بودند تحت پوشش قرار دادیم. ولی باز مجمع نتوانست طی ایدهای که داشت جوانان را جذب و سازمان دهی کند. بسیاری از جوانان تحت تاثیر مجمع روحانیون مبارز بودند و هستند، اما اینکه به طور مستقیم بتوانند ارتباط تشکیلاتی و سازمانی داشته باشند مورد قبول قانون نبود و مجمع با این محدودیت روبرو بود.
مگر اینکه مجمع تغییر ماهیت میداد و تبدیل به حزب میشد که دوستان موافق این مساله نبوده و نیستند. تا سال ۸۴ گسترش مجمع ادامه پیدا کرد و در این سال دبیر کل مجمع استعفا داد. من و دو نفر دیگر از اعضای شورای مرکزی نیز استعفا کردیم و حزب اعتماد ملی را تشکیل دادیم. آقایان تشخیص دادند و تصمیم گرفتند که شاخهها و بدنهای که در جامعه ایجاد کرده بودند را جمع کنند و فعالیت به تهران و شورای مرکزی منحصر شود. این یک محدودیت اختیاری بود که اعضای شورای مرکزی فعلی آن را اعمال کردند.
* این محدودیت چه تاثیری در اثر بخشی مجمع داشت؟
منتجب نیا: قطعاً تاثیر گذاری را به حداقل رساند. مجمع در آن زمان برای نیروهای اصلاح طلب و تشکلها محور بود. بیشتر جلسات تشکلها در مجمع بود و امروز به حداقل رسیده چون بدنه حذف شد و آثار وجودی به حداقل رسیده است.
* این نهاد چقدر درها را برای ورود افراد جدید باز گذاشته است؟
منتجب نیا: این بحث زمانی مطرح است که مجمع بخواهد عضو گیری کند و تشکل خود را گسترش دهد. قبل از ۸۴ این کار انجام میگرفت ولی امروز به تعداد محدودی که اعضای شورای مرکزی هستند ختم میشود. یعنی در حدود ۲۰ نفر هستند و اگر بخواهند کسی را دعوت کنند همین ۲۰ نفر با توافق یا رأی گیری تصمیم میگیرند و روند دموکراتیک عضو گیری دیگر در مجمع وجود ندارد.
* این نهاد سیاسی در توسعه سیاسی حوزه هم نقشی دارد؟
منتجب نیا: عرض کردم که امروز مجمع خود را کاملا محدود کرده است و نمیدانم که آیا مستقیما ارتباطی با حوزهها دارند یا ندارند!
* مهمترین موفقیتهای مجمع و در مقابل مهمترین مشکلات این نهاد چه بود؟
منتجب نیا: مجمع توفیقات سیاسی زیادی داشت که از انتخابات دوره سوم مجلس شروع شد. ابتدای تاسیس مجمع در آستانه انتخابات دوره سوم بود که مجمع روحانیون مبارز موفق شد بیشتر کاندیدا های خود را به مجلس بفرستد. این توفیق بزرگی بود.
در آن زمان جامعه روحانیت تا حدی منزوی شده و با نسل جدید فاصله گرفته بود و مجمع توانست این خلاء را پر کند.
حضور مقتدرانه در صحنه سیاسی در دور سوم مجلس موفقیت بزرگی بود. ولی در اواخر دور سوم ضربهای به مجمع وارد شد که تا پنج سال به صورت اختیاری منزوی شد. برخوردی از ناحیه مسؤولان با نیروهای خط امام شد و مجمع و گروههای هم فکرش فعالیت سیاسی را موقتا متوقف کردند. شاید در حدود پنج سال این مساله وجود داشت و فعالیت محدود به اداره دفتر و روزنامه سلام بود که آن هم مربوط به شخص صاحب امتیازش بود. تا اینکه مجمع تصمیم گرفت برای انتخابات مجلس در سال ۷۶ شرکت کند. دومین ضربه به مجمع در سال ۸۸ وارد شد.
بسیاری از اعضای مجمع در انتخابات فعال بودند و از یکی از کاندیداها حمایت میکردند. بنابراین به دلیل حوادثی که اتفاق افتاد موجب شد ذهنیتی برای حاکمیت پیش بیاید و مجمع روحانیون مبارز را در بحرانی که به وجود آمد دارای نقش بدانند که در نهایت ارتباط اعضا با بدنه حاکمیت و مردم به حداقل رسید. ۹ سال از آن حوادث می گذرد و این رابطه تا حدی بازسازی شده است ولی هنوز آثار ضربهها و جدایی و فاصله گرفتنها هم در مجمع و هم در تشکیلات هم فکر دیده میشود.
* مجمع با همین حداقلی اعضا و فعالیتها نمیتواند نقشی در فعالیتهای سیاسی داشته باشد؟
منتجب نیا: در حال حاضر با شرایط و محدودیت شدیدی که دارد نمیتواند مثل گذشته حضور داشته باشد و فعالیت کند. برخی از اعضا در محدودیت هستند رییس شورای مرکزی مجمع که آقای خاتمی است امروز محدودیتهایی دارد و برخی از اعضای اصلی نیز در محدودیت هستند. پس میدان برای آنها با این شاکله و با این رویکرد باز نیست. مگر اینکه از نظر تشکیلاتی و جهت گیری تحولی در آنها ایجاد شود و حکومت بتواند بیشتر با آنها کنار بیاید و این اعضا بتوانند در کنار مردم باشند وگرنه با وضعیت امروز، مجمع نمیتواند فعالیتی داشته باشد. هرچند برخی از چهرهها اثر گذار هستند ولی این اثرگذاری به مجمع بر نمیگردد بلکه مربوط به خود این شخص است.
* آیا مجمع ارادهای برای تغییر دادن وضعیت فعلی دارد؟
منتجب نیا: با توجه به اینکه در جلسات آنها شرکت نمیکنم و به طور رسمی عضو نیستم اطلاع دقیقی ندارم و از دوستان که سوال میکنم میگویند برنامه جدیدی نداریم و در حد جلساتی است که دور هم جمع میشوند. فکر نمیکنم برنامهای جدی برای تغییر و وفق دادن با جامعه در دستور کار باشد. البته چند نفر از چهرههای جدید را دعوت کردهاند ولی چندان اثر گذار نبوده است.
آیا این نهاد یک نهاد فراجناحی است یا در قالب جناح تعریف میشود؟ آیا اساسا نهادهای سیاسی حوزوی باید در قالب جناح سیاسی تعریف شود یا باید فراجناحی باشند؟
منتجب نیا: قطعا مجمع یک نهاد جناحی است. جامعه سنتی متدین تحت پوشش فعالیتهای مجمع روحانیت بودند نه نسل نو و جوان. مجمع روحانیون با یک گرایش سیاسی جدید و با زبان نسل جوان و نو وارد صحنه شد لذا تا مدتی رقابتی بین جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز برقرار بود. بد نیست بگویم که وجود مجمع، مشوقی برای جامعه روحانیت شد تا بر فعالیت خود بیفزاید و حضور بیشتری در صحنه داشته باشد لذا در برخی از انتخابات دیدیم که رقابت بین این دو جناح بود. بنابراین محور چپ و راست و اصولگرا و اصلاح طلب جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز بود. در حال حاضر تشکلهای سیاسی فراوان شدند و کمتر به این توجه میشود که کانون جهتگیری و جبهه گیری، این دو جناح مبارز بود که جامعه را به دو قطب سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب تقسیم کردند. این رقابت امروز هم وجود دارد ولی دیگر تحت عنوان جامعه روحانیت نیست و نام چپ و راست به خود گرفته است.
* تاثیر گذاری کدام از این دو نهاد را در سیاست بیشتر میدانید؟
منتجب نیا: جامعه روحانیت مبارز امروز فعالیت بسیار محدودی دارد. آنها فقط در بین قشر سنتی و محدود فعال و اثرگذار هستند؛ آن هم نه به عنوان یک تشکل منسجم یعنی ما از جامعه روحانیت فقط در دورههای انتخاباتی نام و نشانی میبینیم. اگر میگوییم مجمع روحانیون فعالیت را محدود کرده باید گفت جامعه روحانیت محدودتر از این است. ولی این ظرفیت هنوز در جامعه روحانیت مبارز وجود دارد تا خود را به روز کند و جهت گیریهای خود را بر اساس خواستها و نیازهای نسل نو در نظر بگیرد. به عبارت دیگر نیاز به خانه تکانی دارد ولی بعید میدانم چنین عزمی در دوستان ما شکل گرفته باشد.
* این عدم عزم جدی برای تغییر نهادهای سیاسی خصوصا مجمع روحانیت مبارز به چه دلیل است؟
منتجب نیا: به هر حال تصمیم با خودشان است. این کارها نیاز به عزم و اراده آهنین دارد و هم اینکه باید هزینه دهند نه تنها هزینه مادی بلکه این تغییر هزینه سیاسی هم به دنبال دارد. باید نیروهای پای کار و علاقمندی در جریان کار باشند. در زمانی که ما در مجمع بودیم بیشتر وقتمان صرف مجمع میشد تا تشکیلاتی را در سطح کشور به این شکل گسترش دهیم. من بالغ بر هفده یا هجده سال از عمرم را در مجمع روحانیون مبارز صرف کردم. اما امروز دوستان بیشتر وقت خود را صرف کارهای دیگری میکنند.
* مجمع روحانیون مبارز برای انتخابات آتی برنامهای دارند یا نه؟
منتجب نیا: انتخابات از حالت گذشته خارج شده است. به این صورت نیست که مجمع روحانیون مبارز خود وارد کار شود و تصمیم بگیرد. انتخابات به شورای هماهنگی احزاب اصلاح طلب و از سال ۹۴ به دلایلی که بارها گفتهام به شورای سیاست گذاری منتقل شد که ترکیبی از دبیران احزاب و شخصیتهای حقیقی بود و فعلا همچنان شورای عالی پابرجا است و آنها برای انتخابات برنامه ریزی میکنند. مجمع به عنوان عضو رسمی اگر کسی را داشته باشد به عنوان نماینده معرفی میکند. آقای خاتمی رییس شورای مرکزی مجمع است و نه به عنوان رییس شورا بلکه به عنوان شخصیت اجتماعی تکیه گاه محسوب میشود.
* مجمع با کدام دولت رابطه نزدیک تری داشت؟
منتجب نیا: طبیعی است که دوران اصلاحات و پیروزی آقای خاتمی تا حد زیادی مدیون و مرهون مجمع روحانیون مبارز و گروههای هم فکر مجمع بود. علاوه بر این تعداد زیادی از اعضای مجمع به طور مستقیم و یا غیر مستقیم در دولت اصلاحات حضور داشتند. آقای خاتمی رییس جمهور بود آقای موسوی لاری وزیر کشور، آقای ابطحی رییس دفتر و آقای انصاری معاون رییس جمهور بود بعضی از شخصیتهای دیگر هم بودند و من و تعدادی دیگر به عنوان مشاور رییس جمهور حضور داشتیم. میتوان گفت دولت اصلاحات نزدیکترین دولت به مجمع بود و در زمان آقای هاشمی به این شکل ارتباط نداشتیم. ارتباط ایشان یک ارتباط شخصی بود چون آقای هاشمی در آن زمان عضو جامعه روحانیت مبارز بودند و اگر جمع بندی کنیم آقای هاشمی از نظر تشکیلاتی در جبهه مخالف مجمع بودند. در دوره آقای احمدی نژاد هم هیچ رابطهای وجود نداشت و در دولت یازدهم و دوازدهم ارتباطی تشکیلاتی بین دولت و مجمع برقرار نشد ولی چون آقای روحانی کاندید همه اصلاح طلبان است بنابراین رابطه مجمع با ایشان رابطه کاندیدای منحصر به فرد و حامیان است بر عکس دولت اصلاحات که ارتباط آنها ارتباط نزدیک بود.
* اگر بخواهیم جمع بندی داشته باشیم باید گفت که حوزه فعالیت مجمع به جلسات دوستانه محدود شده است. نظر شما چیست؟
منتجب نیا: من هم که از دوستان جویا میشوم همین را میشنوم که جلسات مجمع در همین حد دوستانه است که هر چند وقت یکبار دور هم جمع میشوند و گفت و شنودی میشود و خیلی کم پیش میآید که تصمیمی گرفته شود و بیانهای دهند، از کسی حمایت یا انتقادی کنند. این محدودیت اختیاری است و خودشان به این نتیجه رسیدند که در همین حد فعالیت کنند.