پایگاه خبری / تحلیلی نگام ، دبیرکل حزب پیشرو اصلاحات گفت: اصلاحطلبان میتوانند با توجه به این شرایط بینالمللی برنامههای خود را در عرصه سیاست خارجی و در زمینه مسائل اقتصادی به مردم ارائه دهند و نظرشان را جلب کنند.
انتخابات مجلس در اسفند سال گذشته نشان داد که مردم با هیچ جریان و گروهی عقد اخوت نبستهاند و اگر مطالبات و خواستههایشان بر آورده و محقق نشود رشته دوستی و حمایت را با هر جریان سیاسی خواهند گسست. اصلاحطلبان نیز از این ماجرا فارغ نبودند و به جهت عملکردهای انتقادآمیز دولت و نوعی بیعملی فراکسیون امید امروز با بیاعتمادی و رویگردانی مردم مواجه شدهاند. البته برخی معتقدند اصلاحطلبان اگر بتوانند با صداقت با جامعه از نقش خود در شرایط فعلی سخن بگویند و برای انتخابات بعدی برنامهای مدون ارائه دهند میتوانند به پیروزی در خرداد ۱۴۰۰ امیدوار باشند.
در این راستا آرمان ملی با علی صوفی دبیرکل حزب پیشرو اصلاحات و فعال سیاسی اصلاحطلب گفت و گویی انجام داده که در ادامه میخوانید.
تـــاکنون بارها در خصوص سازوکار انتخاباتی اصلاحطلبان برای سال ۱۴۰۰ سخن به میان آمده و آبان و آذر به عنوان زمان معرفی این ساز و کار مطرح شده؛ اما هنوز شاهد نهاد اجماعساز اصلاح طلبان نیستیم ارزیابی شما از این مساله چگونه است؟
من معتقدم که سازو کار اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۰ همان ساز وکاری خواهد بود که اصلاحطلبان در دورههای پیشین انتخابات از آن بهره بردند. شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در دورههای قبل نشان داد که توانایی عملکرد اجماعی موفق را دارد. البته ممکن است که یک تغییراتی در این سازوکار جدید اصلاحطلبان پیش آید و متناسب با شرایط موجود و تجربهای که از انتخاباتهای گذشته و از فعالیت این شورا بهوجود آمده تغییراتی لحاظ شود. اما اگر هم نهاد اجماع ساز جدیدی قرار باشد در میان اصلاحطلبان شکل بگیرد هرچه باشد شبیه شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان خواهد بود.
بسیــاری معتقدند که اصلاحطلبان پیش از آنکه گامی به سمت انتخابات ۱۴۰۰ بردارند باید ابتدا برنامه و مانیفست انتخاباتی خود را ارائه کنند؛ اساسا چه مولفههایی باید در این مانیفست لحاظ گردد تا باز هم مورد قبول جامعه و حمایت آنها واقع شود؟
تبعا همینگونه است که میگویید و اصلاحطلبان باید روی ۲ نکته توجه داشته باشند و در انتخابات روی آن دو نکته کار کنند. نخستین نکته معرفی یک شخصیت اصلاحطلب، کارآمد و مجرب است که برای مردم شناخته شده باشد و بتواند اعتماد مردم را جلب کند. یعنی شخصیت آن فرد از نظر علمی،تجربی ، اجرایی و کارایی برای مردم جا بیفتد. موضوع مهمتر اینکه شخص مورد نظر حتما اصلاحطلب باشد تا مشکلاتی که در انتخاباتهای گذشته به ویژه در انتخابات ۹۶ و عملکرد آقای روحانی پیش آمد و طی آن اصلاحطلبان آسیب دیدند پیش نیاید چون امروز خیلی سخت میتوانند پاسخگوی مردم باشند. لذا باید تمهیداتی اتخاذ شود که دیگر چنین آسیبی پیش نیاید. نکته دیگر اینکه اصلاحطلبان باید حتما یک برنامه جامع برای برونرفت جامعه از بحرانهای موجود به ویژه در عرصه اقتصاد و معیشت مردم ارائه دهند. یعنی یک برنامه اقتصادی عدالتمحور در ابعاد مختلف که در برگیرنده حل مشکلات معیشتی مردم باشد ارائه کنند که نویدبخش خروج جامعه از این شرایط سخت باشد. البته این مستلزم فراهم شدن شرایط بینالمللی هم هست، چرا که بخش عمده یا ریشه مشکلاتی که اکنون در عرصه اقتصادی وجود دارد و باعث شده دولت یکسری سیاستهای ریاضتی را در پیش بگیرد و فشار آن بر روی مردم است ریشه در تحریمهای بینالمللی دارد. بنابراین باید شرایط بینالمللی را هم به عنوان مولفهای مهم در نظر گرفت. البته با حذف ترامپ از عرصه قدرت اجرایی در آمریکا و سیاست بینالملل به عنوان عامل این تحریمها و رویکرد متفاوت رئیسجمهور جدید آقای بایدن و برگشت آمریکا به برجام و قوت گرفتن برجام که همه نوعی فرصت به حساب میآیند میتوان به بهبود شرایط امیدوار بود. لذا از آنجایی که شرایط بینالمللی نسبت به گذشته بهتر شده است؛ بنابراین اصلاحطلبان میتوانند با توجه به این شرایط بینالمللی برنامههای خود را در عرصه سیاست خارجی و در زمینه مسائل اقتصادی به مردم ارائه دهند و نظرشان را جلب کنند. البته ناگفته نماند که برنامه اصلاحطلبان نباید جنبه شعاری داشته باشد بلکه بیشتر عملیاتی باشد. بنابراین اگر اصلاحطلبان بر روی این دو موضوع به خوبی فکر و عمل کنند میتوانند امیدوار باشند که بخشی از آن رویگردانی مردم از صندوق رأی را جبران کنند و به انتخابات جانی ببخشند و آن را از حالتی که در سال ۹۸ داشت خارج کنند.
بـــسیاری بر این باورند از آنجایی که نارضایتیهای جامعه بیشتر متوجه عملکرد دولت است؛ اصلاحطلبان نیز گرفتار عملکرد دولت شده و مردم از آنها رویگردان شدهاند؛ چه میزان قائل به این موضوع و ریزش سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان هستید؟
این مساله واقعیتی انکارناپذیر است. چون به هر حال عملکرد دولت به پای اصلاحطلبان نوشته میشود و به هر حال جامعه از وضع موجود ناراضی است. چنانکه نارضایتی خود را با کاهش مشارکت جدی در انتخابات مجلس یازدهم در سال ۹۸ نشان داد که نسبت به دورههای پیش بیسابقه بود. لذا کاملا این نگرانی وجود داشت که مردم چون به خاطر اصلاحطلبان و حمایت آنها از آقای روحانی و لیست امید در انتخابات مجلس در سال ۹۴ مردم پای صندوق ها آمدند و رای دادند تا منتخبین مورد حمایت اصلاحطلبان بتوانند گره از مشکلاتشان بگشایند و کشور را از بحرانی که در آن قرار داشت خارج کنند؛ امروز که این شرایط را میبینند از اصلاحطلبان رویگردان شوند. البته طلیعه اول این اقدام در دولت اول آقای روحانی ظاهر شد و همه شاخصها مثبت بود و همین امر نیز منجر شد تا مردم در انتخابات سال ۹۶ با رای بسیار بالای ۲۴ میلیونی وی را انتخاب کردند. اما در دولت دوم مردم خیلی زود مایوس، ناامید، سرخورده و خشمگین شدند و در همان سال اول نیز شاهد بودیم که به خیابانها آمدند و اعتراضات خود را مطرح کردند. هر چند که ۲ سال بعد نیز به دلیل عملکرد دیگری از دولت آقای روحانی به خیابانها آمدند. کاملا واضح بود که نارضایتی مردم از انتخاب خودشان است و این انتخاب را به خاطر اعتماد به اصلاحطلبان انجام دادند. از این جهت است که امروز این نارضایتی دامن اصلاحطلبان را گرفته است. البته در این فضای یأس و ناامیدی؛ امیدی نبود که اصلاحطلبان به انتخابات ۱۴۰۰ دل ببندند اما کنار رفتن ترامپ و انتخاب بایدن باعث شد تا جامعه نیز نسبت به آینده روابط بینالمللی کشورمان امیدوار شوند و اصلاحطلبان نیز با بروز این شرایط امید بیشتری برای حضور موفق در انتخابات ۱۴۰۰ داشته باشند و فضا را برای بهبود وضعیت معیشتی مردم هموار کنند. لذا میتوان امیدوار بود که اصلاحطلبان بتوانند در انتخابات پیشرو حرفی برای گفتن داشته باشند.