پایگاه خبری / تحلیلی نگام ، در گیر و دار نیروهای سیاسی برای تدارک حضور در انتخابات 1400، ظاهرا سعید جلیلی نیز عزم خود را جزم کرده تا در غیاب احتمالی رقبای اصلاحطلب و در رقابت با همقطاران اصولگرای خود، ردای حضور در پاستور را سرانجام بر تن کند. در این میان به نظر میرسد که برخی از چهرههای جبهه پایداری نیز درصددند تا حمایت آیتالله مصباح یزدی را بدون در نظر گرفتن شخصی چون قالیباف از این چهره اصولگرا برای حضور در پاستور برانگیزند.
در این رابطه محمد مهاجری، روزنامهنگار و فعال سیاسی اصولگرا در گفتگو با امتداد، اظهار داشت: در انتخابات 98 شرایط اضطراری به وجود آمده و نگرانی وجود داشت که مبادا کاندیداهای اصلاحطلبان در این عرصه رای بیاورند. مسئلهای که به زعم من، ناشی از یک تحلیل غلط بود و صاحبان آن، اینگونه برداشت میکردند که میزان مشارکت در انتخابات حدود 50درصد خواهد بود.
بعدا وقتی که این میزان مشارکت خیلی پائین آمد، دلیلی برای ادامه ائتلاف میان یاران قالیباف و پایداریچیها وجود نداشت. همین ائتلاف نیز زمانی به وجود آمد که قالیباف تا حد قابل اعتنایی، نسبت به جبهه پایداری عقبنشینی کرده و کاندیداهای تندرو پایداری ورود کرده و سهمیه قالیباف نیز در لیست گنجانده شد.
اما کاملا واضح بود که آب جریان قالیباف با جبهه پایداری، هیچ گاه در یک جوب نخواهد رفت. من یقین دارم که وقتی انتخابات پایان یافته و میزان مشارکت معلوم شد، قالیباف از چنین ائتلافی، حتی در آن مقطع پشیمان شد. چرا که اگر قالیباف در برابر چنین ائتلافی مقاومت کرده و برخی را در لیست وارد نمیکرد، حتما نیروهای او در لیست میماندند. چون جدا شدن قالیباف از پایداری به معنای شکست نسبتا مطلق این جبهه بود.
آنچه که واضح به نظر میرسد، این است که جبهه پایداری با قالیباف، عملا هیچ ائتلافی نمیتوانند صورت بدهند. افکار اینها کاملا با هم متضاد بوده و حتی، نمایندگان پایداری در مجلس، عملا به دنبال تضعیف قالیباف بودند. این نمایندگان، حتی برای قالیباف، شان ریاست هم قائل نبوده و به دنبال این بودند که او مانند یک مبصر در پارلمان عمل کند.
بنابراین، اینکه گفته میشود با تحرکات پایداریچیها برای حمایت از جلیلی، ائتلاف قالیباف با این جریان به پایان خط رسیده، عملا درست نبوده و یک امر کاملا طبیعی است.
در این بین، لاریجانی هم در ابتدای امسال، صراحتا اعلام کرد که در انتخابات 1400 شرکت نمیکند. منتها الان حس میکنم که یک وحشتی، هم در یاران قالیباف و هم در میان جبهه پایداری از حضور لاریجانی به وجود آمده و نگرانند که در وضع سیاسی موجود، مبادا او ورود کرده و کلاه آقایان پس معرکه باشد.
من از خود قالیباف واکنشی ندیدم ولی از اطرافیان او و روزنامههای منتسب به او، کاملا میبینیم که از این موضوع وحشت کردهاند. این ترس برای خودشان، اتفاق خوبی است، چرا که فکر نمیکنم لاریجانی به انتخابات بیاید و نگرانی بیسببی است.
در بین گزینههای مطرح شده، قالیباف در حوزه سیاست خارجی، هیچ تجربه و دانشی نداشته و قطعا این موضوع را به دیگران واگذار خواهد کرد. همانگونه که در سیاست داخلی نیز خیلی شخص قدرتمندی نبوده و به این و آن متوصل است.
همچنین، سعید جلیلی نیز، کاندیدای هیچ یک از اصولگراها، حتی جبهه پایداری نخواهد بود. چرا که او حتی بخشدار یک منطقه کوچک هم نبوده و توانایی کار اجرایی ندارد. بنابراین، بعید میدانم که او حتی به اندازه سال 92 هم رای داشته باشد.
اگر موضوع توافق با چین مدتوجه نظام باشد به نظر میرسد که پروسهای مهمتر و فراتر از ریاست جمهوری بوده و سیاست خارجی نظام را به کلی تغییر خواهد داد. این ماجرا، یک فرمول جدیدی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی است که چین، یکی از بازیگران اصلی آن خواهد بود.
?تصور میکنم که فارغ از این که چه کسی در انتخابات 1400 به پاستور راه پیدا کند، سیاست خارجی کشور دست لاریجانی خواهد بود و نباید خیلی نگران باشیم که چه کسی سکان سیاست خارجی را دست میگیرد.
?آنچه در حال حاضر گفته شده، مسئله توافق با چین از طرف رهبری به لاریجانی واگذار شده و البته او تا کنون ورود جدی به موضوع نداشته و اگر هم داشته، رسانهای نشده است.
?اگر این موضوع در دستور کار نظام باشد، کاری فراتر از دولت، قوه قضائیه و مجلس بوده و پروسه بسیار مهم و کلانی خواهد بود که همه قوای دیگر باید، زیرمجموعه کاری باشند که لاریجانی انجام خواهد داد.