پایگاه خبری / تحلیلی نگام ، وقتی میشنویم کسانی حاضرند برای خرید یک خط تلفن همراه با شمارهای رند صدها میلیون یا حتی میلیاردها تومان پول بپردازند، جدای از متعجب شده سؤالهای گوناگونی ممکن است در ذهنمان شکل بگیرد ازجمله اینکه برخی افراد جامعه در چه بستری به چنین اقدامی دست میزنند؟ آیا تمام افراد ثروتمند این گونهاند که ثروت خود را در چنین اموری که ارزش ذاتی آنها بسیار پایینتر از مبلغی است که بابتش طلب میشود، هزینه میکنند؟ یا برخی از آنها این گونهاند؟
اینها و چندین و چند سؤال دیگر ازجمله مواردی است که میتوان از زوایای اقتصادی و یا روانشناسی نیز بدانها پرداخته شود اما یک نگاه جامعهشناسانه در بررسی این موارد کمک میکند تا بهتر بفهمیم با چه قشری در اجتماعمان روبهرو هستیم.
«پرویز اجلالی» ، جامعهشناس و عضو هیاتمدیره انجمن جامعهشناسی ایران در رابطه با این که چه قشری رو بهسوی خرید خطوط موبایل رند صدها و میلیاردها تومانی میآورد، به «فراز» میگوید: «افراد بسیاری هستند که به سبب موارد گوناگونی ازجمله کسبوکار خود دست به خرید خطوط رند تلفن همراه میزنند، اما با هزینههای منطقی. اما افرادی هم هستند که برای به دست آوردن خطوط رند موبایل حاضرند هزینههای نامعقول چند صدمیلیونی و میلیاردی داشته باشند. این افراد عموماً جزو قشری محسوب میشوند که به آنها نوکیسه گفته میشود. این نوکیسگان بخشی از طبقه مرفه هستند که به سبب ضعف فرهنگی و اجتماعی ابتداییترین نوع مصرف را در افسارگسیختهترین و جنجالیترین اشکال آن پی میگیرند.»
او در رابطه با پدید آمدن این قشر میگوید: «فضای ناسالم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جملگی سبب پدید آمدن این قشر میشود. قشری که عمدتاً بدون پیشینه مشخص، به سهولت ثروتمند شدهاند و از همین رو دچار این توهماند که ذاتاً شایستهاند و مابقی افراد جامعه ازلحاظ ارزشی چیزی از آنها پایینتر هستند. آنها اینگونه ثروتمند شدن را بهاصطلاح عامیانه زرنگی تلقی میکنند و این موضوع را برای خود مزیت میپندارند. از همین رو دچار توهم خودبرتربینی میشوند.»
این استاد بازنشسته جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی خاطرنشان میکند: «رو آمدن این افراد به سبب بههمریختگی ساختارها که با گسترش رانت و فساد و دیگر ابزارهای سیاه و خاکستری سرعت گرفته سبب شده تا افرادی که در سطح پایین فرهنگی و اجتماعی و همچنین اقتصادی بودهاند بدون هیچ ارزشافزودهای برای جامعه و کشورشان بهیکباره صاحب ثروت میشوند. این تحرک اجتماعی یکباره و شدید افراد ثروتمندی را پدید آورده که راه استفاده از این ثروت را به سبب ضعف فرهنگ اقتصادی نمیدانند و به همین جهت بهاصطلاح با ثروت خود بازی میکنند. بازی که یک جریان رقابت جدی در این قشر را رقمزده و نمونهای از آن را میتوان در موارد گوناگونی ازجمله در هزینههای چند صدمیلیونی و چندین میلیارد تومانی در خرید یک خط رند تلفن همراه دید.»
اجلالی با اشاره به اینکه «روند آغازین چنین تحرک اجتماعی خیلی شدید البته از دههها پیش شکلگرفته» میافزاید: «هرچه به جلوآمدهایم دامنه و شیب این جابجایی اجتماعی تندتر شده و روند سریعتری در پیشگرفته زیرا بسترها برای آن فراهمتر شده است.»
او خاطرنشان میکند: «در مقابل این قشر در طبقه ثروتمند افرادی که از راههای سالم سازنده به ثروت رسیدهاند به این سبب که در یکروند به این مرحله رسیدهاند و ثروتمند شدنشان دفعتاً نبوده است، عمدتاً در این مسیر فرهنگ استفاده از آن را نیز کمابیش کسب میکنند و برخلاف قشر نوکیسه بسیار کمتر در دام چنین خودنماییهایی میافتند و حتی برای کسب لذت از ثروت خود نیز راههای درستتری میابند.»
این جامعهشناس با اشاره به اینکه «مشابه چنین افراد در کشورمان را میتوانید عمدتاً در کشورهای جهانسومی دیگر نیز بیابید»، میگوید: «بسترهایی که عامل زایش این قشر هست در بسیاری از کشورهای توسعهنیافته و یا درحالتوسعه نیز مشاهده میشود. چنین قشری در هرکجا باشد به سبب حدود ذهنی محدود و برداشت ناقص از زندگی نمیتواند خود را در چارچوب مصرف معقول تصور کند و علاوه بر آن در این ابتداییترین اشکال مصرف ثروت نیز در دومینوی رقابت و چشموهمچشمی گیر میکند.»
اجلالی با تأکید بر اینکه «نوکیسگان ازلحاظ هویتی مسالهدارند» میافزاید: «آنها ازلحاظ اقتصادی در طبقه ثروتمند قرارگرفتهاند در شرایطی که از خرد طبقه متوسط و طبقه بالای فرهنگی اجتماعی تهی هستند. خرج کردن ثروت همچون کسب آن فرهنگ میخواهد که این قشر از آن محروماند. همین سبب میشود که این افراد سردرگم ندانند با ثروت خود چه کنند و یک روز پول خود را صرف خرید گرانترین خطوط تلفن همراه میکنند و روز دیگر خرج یکچیز بیارزش یا کمارزش دیگر.»
او در انتها خاطرنشان میکند: «در جامعهای که برخی افراد در آن طبقه اقتصادیشان برخلاف طبقه فرهنگی و اجتماعیشان بهسرعت بالا میرود و به موازاتش روزبهروز بر شکاف طبقاتی افزوده میشود نباید از چنین مواردی متعجب شد. در جامعهای که امکانها برای ثروتمند شدن ناگهانی و فقیر شدن ناگهانی مهیاتر از همیشه است و عدالت در تمامی زمینهها مخدوش شده و فرهنگ دمادم در حال نزول است بروز چنین مواردی اجتنابناپذیر است. این جامعه که درگیر فساد و تبعیض روزافزون است قشری را پدیدار کرده که نیازهای محدودش را بههرروی میخواهد پاسخ داده و به هر شکل نامعقولی این نیازها را گسترش دهد زیرا محتاج است تا یک شبهتشخص نداشته را با استفاده از ابزارهای بیشتری کسب کند.»