پایگاه خبری / تحلیلی نگام، هنر شهری رویدادی سیال در سطح شهر است که به دنبال رویدادهای اجتماعی و متناسب با حیات جمعی ظهور پیدا کرده و شامل موسیقی، دیوارنگاری، مجسمه و نمایش است. به تازگی مسئولان مدعی شده اند برای موسیقی خیابانی مجوز صادر خواهند کرد.
به گزارش اقتصاد هنر آنلاین، موسیقی خیابانی از گذشته تا به حال در کشورهای مختلف وجود داشته است و پیشینهای مفصل دارد. در طی یک دهه گذشته موسیقی خیابانی شکل جدیدی به خود گرفته است و در شهرهای بزرگ به خصوص پایتخت؛ جوانان هنرمندی در خیابانها ساز میزنند و با مردم ارتباط میگیرند. اگرچه در گذشته خیابانی بودن این نوع اجرای موسیقی نازل بودن شان اجتماعی را نشان میداد اما امروزه به خاطر همه گیری این جریان و پافشاری گروهها و جوانان هنرمند با انواع خرده فرهنگها باعث تغییر جایگاه اجتماعی آنها شده است.
موسیقی خیابانی به خاطر ارتباط چهره به چهره با مردم ویژگیهای خاص خودش را دارد و به تبع آن هنرمندانی که به اجرای این نوع موسیقی میپردازند، اهداف متفاوتی را برای خود در نظر میگیرند. از اهداف اقتصادی و کسب درآمد تا دیده شدن و لذت بردن از ارتباط گیری با مردم میتواند نوازندههای جوان را ترغیب به این موضوع کند.
عدهای از هنرمندان جوان در این مسیر دیده شدهاند و ارتباطی عمیق با مردم گرفتهاند. “مهرداد مهدی” نوازندهای است که سالها با نوای آکاردئون خود فضایی صمیمی و نشاط بخش را در خیابانهای شهرهای تهران، اصفهان و رشت برقرار کرده است. او که تا به حال دو آلبوم با نامهای “درنادئون” و “والسهای تهران” را منتشر کرده است، می گوید: “الان در شهرها این شکل موسیقی خیابانی برای مردم عادی و پذیرفته شده است”.
خرداد ماه خبری رسید که قوه قضائیه به دلایلی صفحه اینستاگرام او و چند نفر دیگر از نوازندگان خیابانی را مسدود کرده است. صفحه “مهرداد مهدی” با داشتن 40 هزار دنبال کننده تا امروز همچنان بسته مانده است و هیچ یک از هنرمندان در عرصه موسیقی در این باره واکنشی نشان ندادند.
“مهرداد مهدی” بعد از چندین ماه از دلایل مسدود شدن صفحه خود و سختیهایی که نوازندگان خیابانی برای اجرا و گرفتن مجوز در ایران دارند، با اقتصاد هنر آنلاین گفتوگویی کوتاه کرد؛
بسیاری از مردم که طرفدار اجراهای شما در خیابانها بودند با شنیدن خبر بسته شدن صفحه اینستاگرام شما شوکه شدند. دلیل مسدود شدن صفحه شما چه بود؟
مسئولان قوه قضائیه در دادگاهی که برای من برگزار شد اعلام کردند که من مرتکب فعل فساد و ترویج و تشویق فساد در میان مردم شدهام. مرز این مسئله مشخص نیست و چون قوانین براساس شریعت نوشته شدهاند، به دنبال آن بحث های فقهی پیش آمد. دو گروه هستند که نگاه متفاوتی به این قضیه دارند. عدهای باور دارند که اجرای موسیقی حرام نیست اما اگر این اجرا در مکانی که کنترل نشده باشد، اگر فعلی که من انجام میدهم باعث فعل فساد بشود من ترویج کننده فساد میشوم. مستقیما به من گفته شد چون در انظار عمومی این موسیقی را اجرا میکنم و اگر این اجرا باعث ایجاد شور و طرب در مردم بشود، نظم را بهم بزند و باعث فعل حرامی بشود این ترویج فساد است. البته اتهام دیگری که به من خورد این بود که به من میگفتند شبکهای درست کردهام که افراد را تشویق به اجرای موسیقی خیابانی میکنم. این کذب محض است اینکه من بقیه را تشویق میکنم که در خیابان ها اجرا کنند در تمام نظرات و پست های من وجود دارد اما مدیریت کردن شبکهای از موسیقیدانها را بر عهده نداشتهام چون این مسائل کاملا خودجوش است.
در قضیه اجراهای خانگی هم نمیتوانید شئونات اسلامی را کنترل کنید و این به ترویج فساد منجر میشود اما من همیشه در خانهام مسئله حجاب و شئوناتی را که در عرف و قانون جامعه وجود دارد، به افراد حاضر درخانه یادآوری میکردم و بیشتر مردم را به این موضوع متوجه میکردم که میخواهم شما به یک هنرمند و زندگیاش نزدیک بشوید و ارتباط بگیرید. همچنین خیلی اوقات محیط خانوادگی بوده است و فضایی مثبت و روحانی ایجاد میشد.
هدف من این بود که یک فضای صمیمی در خانهام داشته باشم که ایدهای جدید بوده و هیچ هنرمندی در ایران چنین تجربهای نداشته است.
و در مورد سکوتی که در این باره شد بسیار ناراحت شدم و شاید این حجم سکوتی که دربرابر این موضوع خاص اتفاق افتاد به نظر من به علت عدم شناخت از چنین فضا و تجربهای است. این اتفاق بس ناب بود که چنین تحولی در هنر اتفاق افتاد. اینکه مردم به راحتی میتوانستند با هنر و هنرمند ارتباط بگیرند وحتی باهم درد و دل کنند. در واقع درمانی بین هنرمند و مخاطب اتفاق میافتاد اما متاسفانه جلوی این کار گرفته شد.
وقتی صفحه شما بسته شد و شما به قوه قضائیه احضار شدید، هنرمندان عرصه موسیقی حمایتی از کار شما کردند؟
من جامعه موسیقی ایران را به دو بخش تقسیم میکنم. عده ای که من را میشناسند و با من از نزدیک دوست هستند و عدهای دیگر که من را از طریق اجراها، پرفورمنسها و نظرات من درباره اجراهای خیابانی و ارتباط رودرو با تماشاگر میشناسند. اما گروه دوم افرادی هستند که با من تا به حال همکاری نکردند و من و نظرات شخصیام را نسبت به این نوع اجرا نمیشناسند.
کسانی که من را میشناختند به من گفتند که علت سکوتشان دربرابر این مسئله این بوده که نخواستند برای من بدتر بشود، در شرایطی که خودم و صفحهام گرفتار قوه قضائیه بودیم.
این افرادی که نام بردهام، اقلیت و اکثریتی دارند. این اقلیتها که در سبکهای مختلف موسیقی چه کلاسیک خارجی چه سنتی ایرانی و دیگر سبکها مانند بلوز و راک و … فعالیت میکنند، به جنبش های هنری جدید نگاهی روشن دارند. این مسئله یا به دلیل علاقه شخصی و رفت و آمد به اروپا بوده است و به این نوع اجرا و تعامل با تماشاگر برخوردهاند و یا مطالعات مختلف در حوزههای متفاوت هنر داشتند. این اقلیت از این جنبش موسیقی خیابانی حمایت کردند نه شخص من. اما اکثریت بخش دومی را که با من آشنایی ندارند باز به سه دسته تقسیم میکنم. موسیقی سنتی ایران که جایگاه آن را خاص میدانند و موسیقی نباید در هرجایی مانند مهمانیها اجرا بشود. این افراد با ماهیت این نوع جنبش مشکل دارند و از سال 86 تا به الان که آغاز این ماجرا بود، ما هیچ حمایتی از آنها ندیدیم.
گروه دوم موسیقی کلاسیک اروپایی است. اقلیتی هستند که با مطالعه و دیدن در اروپا دیدی روشن دارند اما باز هم حمایتی خاص ندیدم. به نظر من کسانی که مخالف با این نوع جنبش ها هستند یک نگاه دگماتیزم دارند و معتقدند که موسیقی فرهنگ شنیداری خاص دارد و بسیار چارچوب محور فکر میکنند. به نظر من تمامی سبکها ظرفیت های مختلف موسیقی هستند و باید آنها را پذیرفت.
این اکثریت فکر میکردند این نوع موسیقی سخیف است و به همین دلیل حمایتی نکردند.
بخش سومی نیز هستند که راک و بلوز و تلفیقی کار میکنند اما این افراد به علت نوع موسیقیشان که از ابتدا چارچوب شکن بوده است، با اصل موسیقی خیابانی مشکلی ندارند اما من اکثریت آنها را دیدم که از قبل انقلاب تا به الان کار کردهاند و در شرایط سخت انقلاب، جنگ، خفقان و سخت گیریهای عجیب و غریب دهه هفتاد فعالیت میکردند و به نظر من به خاطر سختیهایی که سالها تجربه کردهاند نسبت به ما ناامیدتر هستند و گمان میکنند که اگر چنین جنبشهای جدیدی در ایران وجود داشته باشند، باز هم شرایط خوبی نخواهند داشت و درواقع به نوعی انفعال رسیدهاند و به تبع آن حمایتی از جنبش ما نکردند.
یک نوع دیگر از مخالفت را نیز تجربه کردهام. عدهای با کاراکتر مهرداد مهدی مشکل دارند اینکه در صفحه اینستاگرام خود به صورت اینفلوئنسر کار میکند و هدفش جذب مخاطب است. و در نهایت این دیدگاه را دارند که اگر من مخاطبی را جذب کردهام به خاطر ژانگولر بازی من است نه موسیقیام. به نظر من باز هم این نوع تفکر دوگامتیزم است زیرا من میخواهم چارچوب های سخت شکسته شوند. ارتباط بین هنرمند و مردم به گونهای است که جنبه درمانی دارد و هنرمند میتواند به چه آزادی درونی برسد.
برنامه شما در آینده چیست؟
من سومین آلبوم خودم را در آینده منتشر خواهم کرد. این آلبوم در اصل تک نوازی با آکاردئون است و اما چند قطعه کوتاه تک نوازی پیانو هم دارد. این اولین ورود من برای ضبط پیانو است و چند قطعه کوتاه از تفکرات پیانویی من است. اما قطعاتی که در آنها آکاردئون میزنم در واقع بیان غلیظی از احساسات شخص من است و این بار هیچ الگوی خاصی پیروی نمیکند.
البته معتقد به این قضیه نیستم که هنرمند باید تعداد زیادی آلبوم بیرون بدهد چون من برای تئاترها و فیلمهای مختلف موسیقی ساختهام.
آلبوم اول جنبه آرشیوی داشت زیرا در ایران تک نوازی آکاردئون به این صورت وجود نداشت و همچنین جنبهای پژوهشی داشت یعنی معرفی چند سبک مختلف آکاردئون.
آلبوم دوم من در مجموع یک اثر بود. دوست داشتم فضایی ساده داشته باشد و مخاطب ها با این اثر ارتباط بگیرند و بتوانند به راحتی آن را بنوازند. این آلبوم فضایی عاشقانه داشت و دونوازی با ویالون بود.
چند روز پیش خبری منتشر شد که استاندار تهران اعلام کرده بود که به نوازندگان خیابانی مجوز میدهیم و در این مسیر از آنها حمایت میکنیم. شما به عنوان فردی که سالهاست به این کار مشغول هستید، روند مجوزگیری به چه صورت است؟
اماکن عمومی زیر نظر اماکن یا شهرداری تهران هستند. به ما گفته بودند که اگر میخواهید در محل عمومی اجرا داشته باشید باید از معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری هر ناحیه مجوز بگیرید اما وقتی به آنجا میرفتیم، به ما میگفتند که باید از ارشاد نامه بگیرید تا بتوانیم به شما مجوز بدهیم. ولی زمانی که به اداره ارشاد میرفتیم،اعلام کردند که اصلا مجوز اجرا در فضای باز را نداریم. به همین دلیل همواره یک دور باطلی را طی میکردیم و هیچوقت به نتیجه نمیرسیدیم.
بسیاری از دوستان من هستند که در سطح شهر فعالیت میکنند و بارها خواستار مجوز و مکانی خاص برای اجراهای خیابانی خود شدهاند اما چنین چیزی اتفاق نیوفتاد و هرچند وقت یک بار چنین گروههایی را جمع میکنند و از آنها جریمه میگیرند.
امیدی دارید که دوباره صفحهتان باز شود و فعالیتهایتان را دوباره شروع کنید؟
بله امید دارم. شاید اگر چند دهه پیش بود شاید با اکثریت مردمی مواجه میشدیم که این شکل اجرا برایشان تابو بوده است. الان در شهرها این شکل موسیقی خیابانی برای مردم عادی و پذیرفته شده است و همین امر سبب میشود تعداد افرادی که به این کار روی بیاورند بیشتر بشود. در واقع نسبت فراگیری موسیقی خیابانی در مقابل با کنترل و مخالفتش بیشتر است و مشاهده میکنیم که تعداد نوازندههای خیابانی سال به سال نسبت به افرادی که ناامید بیشتر میشود. حتی اگر طرح جامعی برای مخالفت با آن شکل بگیرد باز هم بزرگی آن به جامعه ایران نمیرسد و نمیتوانند جلوی آن را بگیرند. این مسئله آرمانی نیست و کاملا براساس واقعیت و تجربههای شخصی خودم است.