نگام ، سیاسی _ حمیدرضا جلایی پور، جامعه شناس و فعال سیاسی معتقد است: تشکل های اصلاح طلب بعد از حوادث دی ماه ۹۶ به راهبرد جدید نیاز دارند. وی همچنین می گوید: ضعف اصلاحطلبان و فراکسیون امید این است که پس از انتخابات «دنبال پاسخگویی» سازمانی نرفتند و در برابر اعتدالگرایان و اصول گرایان مثل یک اقلیت منسجم عمل نکردند.
جلایی پور همچنین می افزاید: مشکل اصلی کشور دو لایگی حاکمیت (یک بخش آن دولت رسمی و بخش قدرتمند آن دولت موازی) است. لذا با اجرای «پیمان مشترک» باید به سمت گشایش و رقابت سیاسی منصفانه و در برگیرندهتر حرکت کنیم.
متن گفت وگوی خبرنگار شفقنا با جلایی پور را می خوانید:
*با توجه به فعالیت جریان های سیاسی در ایران، در حال حاضر جریان اصلاح طلب را دچار چه آسیبهایی می بینید؟ و علت این آسیب ها چیست؟
اصلاح طلبان دچار دو آسیب جدی هستند. یکی آسیب بیرونی است که در جامعه سیاسی با موانع اصلاحات دست پنجه نرم می کنیم. بیست سال است که این جامعه و مردم در انتخاباتها و اعتراضات خود دائم این نیاز به اصلاحات را به حاکمیت یادآور میشود و در برابر آن دولت موازی در برابر اصلاحات مقاومت میکند. دومین آسیب، آسیب درونی است. تشکلهای اصلاحطلبان پس از دیماه ۹۶ به انسجام سازمانی، گفتمانی و راهبردی جدید نیاز دارند ولی هنوز به این نیاز پاسخ ندادند. امیدواریم بالاخره پاسخ بدهند.
* به نظر شما مهمترین ضربه ای که اصلاح طلبان متحمل شدند چه زمانی و از چه ناحیه ای بود؟
اصلاح طلبان دو ضربه اساسی خورده اند. اولین ضربه در سال ۸۴ بود که با چهار کاندیدا در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کردند و همین بی برنامه گی منجر شد که انتخابات را به احمدینژاد واگذار کردند. دوم اینکه بعضی از اصلاحطلبان جوان و پیشرو نسنجیده شعار عبور از خاتمی را دادند. اتفاقا بعدا معلوم شد که در دوره خاتمی کشور خوب اداره میشد و شاخصهای خوبی نیز داشت.
*برخی بر این باور هستند فاصله ای که بین جریان های سیاسی و دولت کنونی افتاد نشات گرفته از اتفاقات دی ماه ۹۶ بود. ارزیابی شما در این باره چیست؟
می توان برای این فاصله را سه دلیل عمده آورد؛ اولین علت آن، به خود دولت روحانی بر میگردد. روحانی پس از انتخابات ۹۶ از پایگاه رای خود دور شد. دوم، فراکسیون امید و اصلاحطلبان تعامل جدی و کاربردی با روحانی نداشتند و فقط از دولت روحانی حمایت کردند. سوم اینکه بله اعتراضات دی ماه هم روی این فاصله اثر گذاشت، چون جامعه نیازمند تغییر است و دولت روحانی هنوز به این نیاز پاسخ نداده است. انتخاب چهار وزیری آخری او و انتخاب این وزیران پاسخ به مطالبات رای دهندگان نبود. (البته انتخاب اخیر استانداران باز یک گام مثبت به سوی پایگاه رای دولت بود).
*اشاره کردید که روحانی از پایگاه رای خود در انتخابات ۹۶ دور شد فکر می کنید مهمترین دلیل این دور شدن چه بوده است؟
این همان کار عجیب روحانی بود. روزهای آخر مبارزات انتخاباتی خودش مطالبات را بالا برد و تا بیست روز بعد از انتخابات ادامه داد ولی تا به زمین سخت سیاست روبرو شد عقب نشست. ضعف اصلاحطلبان و فراکسیون امید این است که پس از انتخابات «دنبال پاسخگویی» سازمانی نرفتند و در برابر اعتدالگرایان و اصول گرایان مثل یک اقلیت منسجم عمل نکردند.
*فکر می کنید چرا جریانات سیاسی در ایران از جمله اصلاح طلبان خود را بازسازی نمی کنند؟
چون ماهیت کار در جبهه اصلاحات جمعی و وفاقی و تدریجی است. آقای خاتمی هم نمیخواهد رابطه آمرانه با اصلاحطلبان برقرار کند و انتظار مدیریت قوی تری از آقای عارف می رود. لذا همانطور که میبینید روند بازسازی جبهه اصلاحطلبان آرام پیش می رود.
خاتمی کنار نرفته است. اجماع سازی در بین اصلاحطلبان کار می برد و همین امر باعث می شود که اقداماتی که اصلاح طلبان انجام می دهند دیر پیش برود و دیر پاسخ بگیرند. من ناامید نیستم. عارف هم منتخب شورای عالی اصلاح طلبان است. باید هرچه زودتر حرکت منسجمتر اصلاحطلبها راه بیفتد وگرنه دچار آسیب های دیگر نیز خواهیم شد.
*دولت آقای روحانی چقدر باعث شد که چهره اصلاح طلبان در جامعه تغییر کند؟
پاسخ روشن است. خوب اصلاحطلبان دو بار از روحانی حمایت کردند. ولی عملکرد اقتصادی (علی الخصوص ارزی) دولت روحانی به مردم شوک وارد کرد و به اعتبار اصلاحطلبان هم در نزد مردم لطمه وارد شد..
*برخی کارشناسان سیاسی براین باور هستند مهمترین ضربه ای که به دولت آقای روحانی وارد شده بخاطر نبود حمایت ها و راهکارهای آیت الله هاشمی رفسنجانی است. آیا این استدالال به نظر شما درست است؟
البته آقای هاشمی رفسنجانی یک شخصیت تعادل بخشی بود. ولی خود روحانی هم میتوانست در مسیر آقای هاشمی حرکت کند ولی هنوز نتوانسته، چنین کند.
*به نظرشما این طیف سیاسی در انتخابات ۱۴۰۰ کاندیدای مشخصی دارد؟ مهمترین استراتژی که این جریان باید تا انتخابات ۱۴۰۰ پیش بگیرد چیست؟
حزب اتحاد مثل گذشته در چارچوب اجماع در درون جبهه اصلاحات حرکت میکند و الان برای بحث تعیین کاندیدا خیلی زود و بی مورد است. بحث درباره انتخابات برای دو سال دیگه یک بحث بیفایده است. ما اگر بتوانیم یک ماه آینده را بحث کنیم هنر کردیم.
* چرا احزاب نمی توانند از اکنون برای انتخابات برنامه جامعی داشته باشند؟
تحولات پویا است و توانایی شناخت ما هم محدود است. نه ایران حتی کشورهایی مثل فرانسه و امریکا را هم نمی شود پیشبینی کرد. ولی می شود گفت کاندیدای اصلاحطلبان یک شخصیت اصلاحطلب خواهد بود.
*در این بین البته برخی معتقدند اصولگریان در برابر دولت روحانی سکوت کرده اند. به نظر شما این دلیل سکوت اصولگرایان چیست؟
کلا اصولگرایان در وضعیت خوبی نیستند. در سمت چپ شان احمدینژاد دارد تخریب میکند و به مردمانگیزیاش ادامه میدهد و در سمت راست اصولگرایان «جمنا» دارد حرکت میکند.
* یعنی وضعیت اصولگریان مانند اصلاح طلبان نامشخص است؟ اگر اینگونه است پس آیا در انتخابات پیش رو(مجلس و ریاست جمهوری) از حضور گرم و پرشور احزاب برخوردار هستیم؟
وضع اصلاحطلبان بهتر از اصولگرایان است. اصلاحطلبان از وضع کشور تحلیل دارند و راه نجات کشور را اعتماد به مردم، حاکمیت قانون، گشایش و شفافیت سیاسی و دیپلماسی تعاملی میدانند. گفتم مشکل اصلاحطلبان در مانع تراشی دولت موازی است و اینکه به تجدید سازمان نیاز دارند. ولی اصولگرایان از اوضاع دور شده اند و بیشتر ابزار دولت موازی هستند. امید و اعتماد مردم قابل ترمیم هست.
*چه رفتاری از سمت رییس جمهور پیش بینی می کنید در آینده رخ دهد؟
روحانی میتواند همان کاری را که در روابط خارجی و در برجام انجام داد در روابط داخلی هم انجام دهد. جامعه به «چند خط مشی» برون رفت و اجماعی نیاز دارد که مورد تایید رهبری و روحانی و نیروهای جامعه مدنی باشد. من به این میگویم «پیمان سه جانبه شفابخش». جامعه به خط مشیهایی مثل حرکت در چارچوب دیپلماسی تعاملی؛ انتخابات آزاد؛ عدم دخالت نهادها در اقتصاد، سیاست و فرهنگ؛ ایجاد شفافیت در نهادهای اقتصادی بزرگ؛ قوه قضائیه منصف و مستقل؛ صداوسیمای حرفهای و …نیاز دارد. حرکت در جهت تدوین و اجرای این پیمان به مردم امید میدهد و از بی اعتمادی مردم به نهادهای عمومی کاسته میشود. ولی متاسفانه تاکنون روحانی نتوانسته در این جهت حرکت کند.
همانطور که در جریان هستید دولت در وضعیت مناسبی به لحاظ اقتصادی به سر نمی برد و به گفته مقامات به نوعی در جنگ اقتصادی هستیم. اما همانگونه که در اخبار نیز آمده است بخش قابل توجهی از فساد اقتصادی چه در سطح عامه مردم و چه در سطح خواص جامعه وجود دارد که قابل کتمان نیست اگر چه شاید خیلی هم وضعیت بحرانی نباشد اما به هر حال وجود این فسادها و رانت جوییها باعث نوعی بدگمانی و بی اعتمادی در میان مردم شده است.
* به نظر شما چرا اساسا در ریشه کنی فسادها نتوانسته ایم چندان موفقیت آمیز برخورد کنیم و اینکه چرا هر چه می گذرد این فسادها در ابعاد مختلف وسیع تر می شود؟
به نظر من مشکل اصلی کشور دو لایگی حاکمیت (یک بخش آن دولت رسمی و بخش قدرتمند آن دولت موازی) است. این دو لایگی باعث خنثی کردن کارهای حکومت در جامعه میشود؛ کارایی پایین میآید و رانت جویی و فساد زیاد میشود. برای تغییر این وضعیت هم ما به اصلاحات اساسی و اجماعی نیاز داریم. یعنی تدوین و اجرای همان پیمانی که در بالا ذکر کردم. توجه داشته باشید حل مشکلات کشور فقط در دست دولت روحانی نیست.
*فکر می کنید مهم ترین راهکارها در برخورد با فسادها چیست؟
پیروی از شفافیت نهادی و حرکت در جهت پیمان اجماعی که اشاره شد.
*امسال در آستانه چهلمین سال از پیروزی انقلاب اسلامی هستیم آیا می توان به کاهش مقوله فساد و اختلاس در آینده امیدوار بود و علت آن چیست؟
انقلاب اسلامی یک انقلاب مردمی و خشونت پرهیز بود. همچنان استقلال، آزادی و جمهوری سازگار با اسلام ارزشهای قابل دفاعی اند. اما اینکه چرا نتوانستیم مشکل فساد را حل کنیم چندین علت دارد که یکی از علل آن این است که سیستمی سازمان دادیم که خوب شفاف و پاسخگو نیست و کمتر شایسته سالار است و گاهی دولایه و خود مخرب است.
*به نظر می رسد گروه های مختلفی در تقابل با دولت قرار گرفته اند که برخی از این گروه ها به صورت جدی فعالیت هایی نیز دارند و برخی هم منتقد جدی هستند اما در نهایت خواهان تقابل نیستند و برخی هم همراه و کنار دولت هستند. فکر می کنید مشخصا هر کدام از این گروه ها به دنبال چه هستند؟
طبیعی است که عرصه سیاسی عرصه رقابت است. ولی مهم این است که عرصه رقابت در ایران منصفانه و در برگیرنده باشد، که خیلی این گونه نیست. الان عرصه رقابت ظاهرا میان اصولگرایان و اصلاحطلبان است. ولی دولت موازی بیش از ده سال است به کمک نظارت استصوابی برخی اصلاحطلبان را حذف میکند. یا حتی خود دو جبهه اصلاحطلبان و اصولگرایان همه اقشار مردم را نمایندگی نمیکند و دگراندیشان محروم هستند. لذا با اجرای «پیمان مشترک» باید به سمت گشایش و رقابت سیاسی منصفانه و در برگیرندهتر حرکت کنیم.
* اگر آیت الله هاشمی در این وضعیت بود فکر می کنید چه راهبردی را توصیه می کردند؟
همان آخرین خطبهای که آیت الله هاشمی خواند نشان میدهد دنبال چه راهبردی بود. به نظر من، اگر زنده بودند روی تدوین و اجرای پیمان مشترک کار می کردند.