نگام ، سیاسی _ اعتماد ملی یکی از مولفههای سرمایه اجتماعی است که هر جامعهای به دنبال افزایش و حفظ آن است اما گسترش فساد در سالهای اخیر و بروز مشکلات اقتصادی در جامعه ما به شدت این سرمایه اجتماعی را کاهش داده است.
نماینده مردم تهران و عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی در بازدید از پایگاه خبری شفقنا منفعت فردی را عامل اصلی افزایش فساد عنوان کرد و گفت: فساد از اینجا شروع می شود که افراد یا گروهها فکر کنند که باید بار خود را برگیرند و به هر قیمتی که شده آن را به منزل مقصودشان برسانند. در این صورت خیر جمعی و دیگرخواه ، قانونمداری، انسان دوستی و فضایل اخلاقی و حتی مفاهیمی چون وطن، خانه مشترک، سرزمین آباء و اجدادی نیز رنگ می بازد و موجودیت های مشترک فرهنگی، ملی، دینی و تاریخی نیز از بین می رود که امیدواریم و باید تلاش کنیم تا هیچگاه به این مرحله خطرناک نرسیم.
نجفی معتقد است: بسیاری با انگیزه های خیر در مسیر غلط حرکت می کنند و در این موارد هر چه بیشتر تلاش می کنند کشور را با آسیب و چالش های بیشتری روبرو می کنند و کشور با اقداماتی که توسط این افراد انجام میشود دچار آسیبهایی شده است.
متن گفت و گوی شفقنا با مهندس محمد رضا نجفی را در ادامه بخوانید:
* در ماه های اخیر شاهد حوادث مختلفی بودیم که به نظر می رسد به تَبَع مشکلاتی ریشه دار پدید آمده است. علل این مشکلات و اعتراضهایی که اخیرا با آن روبرو هستیم چیست و چگونه می توان راه حلی برای خروج از این مشکلات یافت؟
– مطابق سند چشم انداز تا سال ۱۴۰۴ ما میبایست کشوری توسعه یافته، در جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری منطقه قرار گرفته و به توسعه ای درونزا و متوازن دست یافته باشیم. لیکن در این مسیر به تناسب کامیاب نبودهایم. یک کشور برای توسعه انواعی از سرمایه را در اختیار دارد؛ سرمایه مالی، سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی به معنی اعتماد عمومی در جامعه و آنچه افراد یک جامعه را به گذشت از خیر فردی جهت تحقق خیر جمعی بلند مدت بر می انگیزد و سرمایه های نمادین همچون دین، ملیت، قومیت و چهره های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ملی که می توانند افراد ناآشنا را یک دل کرده و سرمایه های پراکنده را جهت حل بحرانها و اهداف ملی گرد هم آورند. کشوری توسعه همه جانبه می یابد که بتواند با تجمیع و بکارگیری سرمایه های ذکر شده، دایما بر آنها بیفزاید.
کشوری توسعه همه جانبه می یابد که بتواند با تجمیع و بکارگیری سرمایه های جامعه دایما بر آنها بیفزاید
ما در چند دهه گذشته در برخی حوزه ها پیشرفتهای درخوری داشته ایم اما پیشرفت و توسعه متوازن و متناسب با سرمایه هایی که صرف کرده ایم نیست و در کثیری موارد به جای آینده نگری همچون میراث خواران ارثیه ایی بی انتها سرمایه های چندگانه یاد شده خود را تلف و تخریب کرده ایم.
منابع عظیم زیر زمینی را به فروش رسانده ایم اما سرمایه حاصله نه به فراخور در صندوقی انباشته شده و نه زیر ساختهای کشور به میزان لازم توسعه یافته است و میلیاردها دلار به قصور یا تقصیر از بین رفته است.
منابع عظیم زیر زمینی را به فروش رسانده ایم اما سرمایه حاصله نه به فراخور در صندوقی انباشته شده و نه زیر ساختهای کشور به میزان لازم توسعه یافته است
هزینههای گزافی که صرف آموزش در کشور می شود به دلیل مهاجرت سرمایههای انسانی کشور هزینه توسعه کشورهای مقصد میشود. سرمایههای اجتماعی نشان از کاهشی پر شتاب و گسترش بی اعتمادی و توجه به خیر جمعی دارد.
سرمایههای اجتماعی نشان از کاهشی پر شتاب و گسترش بی اعتمادی و توجه به خیر جمعی دارد
در باب سرمایه های نمادین کشور هم اوضاع بهتر نیست. چه بسیار که دین را دستمایه منازعات و احیانا منافع شخصی کرده ایم، هم با ملیت خویش سر ستیز داشته ایم و هم پاره ای از اقوام و صاحبان این ملک را رنجانده ایم،
دین را دستمایه منازعات و احیانا منافع شخصی کرده ایم
بسیاری از چهره های ملی مان را که باید در حل بحرانها به یاری کشور بشتابند در منازعات سیاسی یا اختلافات عقیدتی تخریب و خانه نشین می کنیم.
بسیاری از چهره های ملی مان را که باید در حل بحرانها به یاری کشور بشتابند در منازعات سیاسی یا اختلافات عقیدتی تخریب و خانه نشین می کنیم
حال منابع مالی دولت محدود شده است در مسیر خشکسالی قدم می زنیم، جمعیت جوان رو به میانسالیست، وضعیت اشتغال نامناسب، آمار اعتیاد و طلاق هشدار دهنده است. فساد در سطح خرد و کلان گریبان کشور را گرفته است. خلاصه که دوران کثرت منابع گذشته است و به دوران محدودیت منابع و کثرت مشکلات وارد شدهایم.
دوران کثرت منابع گذشته است و به دوران محدودیت منابع و کثرت مشکلات وارد شدهایم
در نتیجه امروز با مشکلاتی مهم و تعیین کننده روبرو هستیم حتما باید مقتصدانه برنامه ریزی و عمل کنیم که چگونه سرمایه های کشور را تجمیع کنیم و از تجمیع آنها ثروت و فرصت جدید خلق کنیم و بحرانها و معضلات اساسی کشور را مدیریت کنیم. هر چند که با فرض تجمیع همه سرمایه ها این کار آسان نخواهد بود. ما امروز با عدم تکافوی درآمد و هزینه های جاری کشور روبرو هستیم. درآمدهای پایدار کشور به سختی کفاف هزینههای جاری کشور را می دهد و برای توسعه کشور به سرمایه هایی بیش از آنچه در دسترسمان قرار گرفته نیاز داریم. معضلات بانکها امروز از مهمترین مسائل و حل آنها از لوازم ضروری توسعه اقتصادی در کشور است.
معضلات بانکها امروز از مهمترین مسائل و حل آنها از لوازم ضروری توسعه اقتصادی در کشور است
بحث صندوقهای بازنشستگی هم مطرح است که به عنوان یک کانون امنیت ساز مهم زندگی و معیشت بخش عظیمی از کشور به آن متکی است. باید مسیر و راهکارهای یاری دهنده به آنها را بیابیم و به سمت آیندهای که درخور مردم و کشور و جمهوری اسلامی است حرکت کنیم؛ آیندهای متناسب با شان تاریخی ایران که با جایگاه جهانی ما مناسب باشد. امروز رقیبان و دشمنانی داریم که برای چیره شدن بر ما مترصد خطاها و اشتباهات کوچک ما نیز هستند. اما اکنون چه باید کرد؟ به نظر من راهکار اساسی و ممکن “وفاق ملی” است. مهمترین عنصر سازنده فرصتها و دفع کننده خطرات، گردهم آوردن و بسیج سرمایهها خاصه سرمایه انسانی است تا معضلات چاره اندیشی و مدیریت شوند، تا به افقهای شایسته کشور برسیم و اهداف سند چشم انداز بیست ساله را دنبال کنیم. این بحث مقدمه ای دارد و آن “گفتگوی ملی” است.
راه خروج از مشکلات کشور، گفت و گوی ملی است
* بحران های مختلفی را مطرح کردید که منتقدان و جناحهای مختلف تحلیل های گوناگونی از این بحران ها دارند. این برخوردهای متفاوت بیشتر در راستای منافع جناحی بررسی می شود یا به مطالبات مردم نظر دارد؟
– تفاوت و گوناگونی انسانها حتی در متن آموزههای دینی نیز تصریح شده است. نمیتوان از انسانها انتظار داشت که مشابه بیندیشند، مشابه بفهمند و مشابه عمل کنند. چنین چیزی شدنی نیست.
نمیتوان از انسانها انتظار داشت که مشابه بیندیشند، مشابه بفهمند و مشابه عمل کنند
تفاوت در فهم و دیدگاه نتایج متفاوتی را رقم می زند، مهم این است که ما قواعد کار جمعی را رعایت کرده و به لوازم آن پایبند باشیم. به تعبیر امام (ره)، مردم ولی نعمتان و صاحبان این انقلاب و کشور هستند. ما یک دایره حقوق و قانون داریم و یک دایره اخلاقیات و معارف و اگر نمی توانیم با عاطفه و مهر و با اخلاق و صبوری برخورد کنیم، دست کم در چارچوب های قانونی و حقوقی منبعث از قانون اساسی باید حقوق مردم را که حاکمیت بر سرنوشت خود است، به رسمیت بشناسیم و زمینه نزدیک شدن و انسجام بیشتر اجتماعی را فراهم کنیم تا بتوانیم کار جمعی کنیم. آنچه که امروز دیده می شود این است که مسئولین و دستگاهها، همدیگر را مستهلک میکنند و بخش مهمی از سرمایههای ما صرف تخریب سایر سرمایهها می شود.
مسئولین و دستگاهها، همدیگر را مستهلک میکنند و بخش مهمی از سرمایههای ما صرف تخریب سایر سرمایهها می شود
* به سرمایههای انسانی اشاره کردید این سرمایه ها همیشه در صحنه حاضر بودند و صدای انقلاب شده اند و مطالباتی دارند. در دعواهای جناحی و کشمکش بین مسئولین مطالبات مردم به کجا می رود؟
– فلسفه وجودی سازمانها و حکومتها، اداره بهتر زندگی مردم است. اگر غیر از این باشد از اساس بی معنی است. اصل این است که یک حاکمیت پایدار و توسعه پذیر ایجاد کنیم و غیر از این هرچه باشد خلاف آرمانهای جمهوری اسلامی است.
اصل این است که یک حاکمیت پایدار و توسعه پذیر ایجاد کنیم و غیر از این هرچه باشد خلاف آرمانهای جمهوری اسلامی است
هم انگیزههای خیرخواهانه در کنشگران درون نظام دیده می شود و هم در بسیاری از اوقات رویکردها و اقداماتی دیده میشود که انگیزههای الهی و مردمی ندارد.
بسیاری با انگیزه های خیر در مسیر غلط حرکت می کنند و در این موارد هر چه بیشتر تلاش می کنند کشور را با آسیب و چالش های بیشتری روبرو می کنند و کشور با اقداماتی که توسط این افراد انجام میشود دچار آسیبهایی شده است. در بسیاری از مواقع کسانی که رفتارشان به ملت و کشور آسیب میزند بدخواه نیستند ولی این افراد در مسیر اشتباه خود لجاجت بسیار دارند و فرصت ها را از کشور میگیرند و ایجاد مخاطره میکنند.
* شکاف بین مردم و مسئولان موجب شده که مردم امروز رنجیده خاطر باشند و گمان کنند مطالبات انها نادیده گرفته شده است این فاصله چطور پر خواهد شد؟
– اینکه دیگران را هضم و مضمحل در خود بخواهیم و به دنبال تبدیل دیگران به بخشی از صدا و ابزارهای خود باشیم ممکن و عملی نیست. نمی شود متکلم وحده بود. اگر این مسائل رعایت شد به سمت افزایش وفاق و همدلی و کاهش فاصلهها حرکت کرده ایم. مجلس و دولت هم متاثر از این فضاست و پیگیری انتظارات مردم و شهروندان در فضای کشمکش و تقابل کاری دشوار و بعضا نشدنی است.
پیگیری انتظارات مردم و شهروندان در فضای کشمکش و تقابل کاری دشوار و بعضا نشدنی است
به نظر من ریشه این نگاهها، تصمیم ها و رفتارها به بنیانهای فلسفی و الهیاتی افراد، دستگاه های فکری و نظامهای سیاسی بر می گردد. نظام ما بر همین اصول و ارکان مبتنی است یعنی گوهر اصلی نظام جمهوری اسلامی نیز از داده های نیکوی الهی و یافته های ارزشمند بشری و مشترکات ظریف فطری حاصل شده است.
* سالهاست این مسائل توسط مسئولین و مراجع دولتی مختلف گفته شده است. آیا ما چارچوب مشخصی نداریم؟ مشکل از کجاست که بعد از گذشت چهل سال از انقلاب هنوز شاهد این گفتگو و وفاق نیستیم؟
– نقد را بایستی از خودمان آغاز و هزینه های اصلاح و بهبود را پرداخت کنیم. تمام مسئولین هم باید در هر سطحی از تاثیر گذاری، نقد را از خود شروع کنند.
نقد را بایستی از خودمان آغاز و هزینه های اصلاح و بهبود را پرداخت کنیم
* در این بین آنچه از دست می رود اعتماد مردم است و گویی کسی به از دست رفتن این سرمایه توجهی نمی کند. در بحث معیشت مردم امروز مشکل داریم. من به عنوان یک شهروند از جامعه رسانه، هر روز با خوفی در چهره مردم روبرو هستم و این را می بینم از من سوال می شود که چه خواهد شد؟ به عنوان یک خبرنگار با آحاد مختلف مردم جامعه روبرو می شوم و با اینکه وظیفه من نیست ولی مجبورم به آنها امید بدهم. آیا این امید دادنهای ما راه به جایی میبرد؟!
– با دادن امید کاذب تبدیل به چوپان دروغگو می شویم و حرفها باور پذیر نخواهد بود. مشکلات کم کم ابعاد دیگری می یابد و ممکن است به سمت ابعاد امنیتی هم حرکت کند و حل مشکلات امنیتی همیشه پر هزینه است.
با دادن امید کاذب تبدیل به چوپان دروغگو می شویم
در آن شرایط، مسائل بسیار ساده و قابل حل نیز به مشکلات امنیت ملی تبدیل می شود. همانطور که قبلا اشاره شد هرچه از این گفتمان فلسفی و بستر اخلاقی فاصله بگیریم مشکلات شدیدتر خواهد شد. اگر رویکرد خودخواهانه و خود محورانه پیش گرفته شود منافع فردی بر مصالح جمعی غلبه می یابد. آنجاست که شما می بینید کم کم دامنه فساد ها عمیق و گسترده می شود. “من” محور می شود و دیگر بحث منافع و خیر جمعی فراموش شده بلکه فقط بحث من مطرح است و هر کسی بنا به وسع و توان خود به راحتی از روی حقوق دیگران و منافع عمومی عبور می کند و تعدی و تجاوز به حریم دیگران اتفاق می افتد. فساد از اینجا شروع می شود که افراد یا گروهها فکر کنند که باید بار خود را برگیرند و به هر قیمتی که شده آن را به منزل مقصودشان برسانند. در این صورت خیر جمعی و دیگرخواه ، قانونمداری، انسان دوستی و فضایل اخلاقی و حتی مفاهیمی چون وطن، خانه مشترک، سرزمین آباء و اجدادی نیز رنگ می بازد و موجودیت های مشترک فرهنگی، ملی، دینی و تاریخی نیز از بین می رود که امیدواریم و باید تلاش کنیم تا هیچگاه به این مرحله خطرناک نرسیم.
اگر رویکرد خودخواهانه و خود محورانه پیش گرفته شود منافع فردی بر مصالح جمعی غلبه می یابد
* به عنوان یک نماینده مجلس برای تلطیف کردن فضا و بهبود شرایط چه حرکتی انجام داده اید؟
– در حد توان سعی در تعمیق و توسعه درونی اینگونه مفاهیم در خود و تنظیم امور و روابط با دیگران بر این اساس داشته ام و در مجلس نیز این اندیشه و گفتمان را پی گرفتیم و مبتنی بر آن روابط و مناسبات خود را طرح ریزی کردیم و در مقام عمل هم به نظرم تا حد فهم سعی در پایبندی داشته ام.
* چقدر می توان به آینده امیدوار بود؟
– این بسته به آن چیزی است که امروز پی ریزی میکنیم. اگر عزم را بر حفظ و تجمیع بهره وری تمام سرمایهها جزم کنیم، سرمایه سوزی نکنیم، سرمایه ها را قدر بدانیم و در مسیر ساختن و آباد کردن کشور به کار بگیریم، اینهمه خشونت و تندی در کار نباشد، حد و حذف و حصر را بر دیگران روا نداریم و فضا را فضایی سرشار از گفتگو و تعامل کرده باشیم می توان به آینده امیدوار بود. تمام مشکلاتی که از آن صحبت به میان آمد، حل شدنی است ولی بسیجی عمومی می طلبد و به دست “همگان” قابل حل است. امروز به اعتقاد من منشا فساد و عقب ماندگی همانا اندیشیدن و دیدن منافع فردی و طبعاً کوتاه مدت و ترجیح آن بر خیر جمعی و مصالح ملی و مزیت های کلان و آینده بلند مدت ایران است و لذا در این شرایط است که دست اندازی به مال و جان و حقوق و آبروی مردم برای بعضی سهل و آسان می شود. هیچ کدام از این امراض، درمانی یک شبه ندارد. با بسیج امکانات، مدارا و اخلاق گرایی و تدبیر می توانیم در بستر زمان، به مساله شناسی درست و سپس تحلیل و حل بهینه آنها اقدام کنیم و در رفع مشکلات و معضلات در حد مقدورات مان، که کم هم نیست، به تدریج توفیقاتی بدست آوریم.
* نقش مجلس در این حرکت چیست؟
– به نظر من مجلسِ امروز ما در سطح و جایگاهی که مورد انتظار به حق مردم و در شأن خود مجلس است قرار ندارد و نقش پیشتاز در رصد کردن اوضاع و تعامل وسیع و عمیق با سطوح و اقشار مختلف مردم از نخبه گرفته تا عامه و خلاقیت در ارایه راه حل های جامع و رضایت بخش و پیش برندگی در مقام اداره کشور را ندارد. جایگاه رفیع ترسیم شده امام(ره) که می گفتند “مجلس باید در راس امور باشد” امروز دیده نمی شود و ما چنین چیزی را نمی بینیم و به گمان بنده مردم هم چنین احساس نمی کنند.
به نظر من مجلسِ امروز ما در سطح و جایگاهی که مورد انتظار به حق مردم و در شأن خود مجلس است قرار ندارد
* چرا؟ آیا مشکل از خود مجلس و مجلسیان است؟
– این عارضه علت ها و دلایل مختلف و متعددی دارد که بخشی از آنها محاطی و بخش مهمتری محیطی مجلس است. اینکه مجلس و نمایندگان باید خود را بالا بکشند و این بالا کشیدن فردی باشد یا جمعی و یا نهادی و ساختاری و سازمانی باشد، همه با هم معنی پیدا میکند و می شود مفاد مجلس؛ دستگاهها نباید خود را به نمایندگان و مجلس تحمیل کنند و بالعکس، زیرا قدم اول حق مداری، رعایت تام و تمام حقوق دیگران است.
قدم اول حق مداری، رعایت تام و تمام حقوق دیگران است
اگر هر کسی بخواهد کار خود را با زور پیش ببرد چه نتایجی از این زورخانه بیرون می آید؟! مجلس نمیتواند با زور در راس امور قرار بگیرد.
مجلس نمیتواند با زور در راس امور قرار بگیرد
جامعه هم با زور انسجام نمی پذیرد و اگر هم به ظاهر در کنار هم بودند تا زمانی است که آن عامل زور موجود باشد. اعمال زور و فشار به وسیله ابزارهای در اختیار علیه دیگری برای جا انداختن خود، بلای مهلک و عافیت سوزیست. روش نادرستی که جای گفتگو، تعامل، مصلحت جویی، خیر جمعی، هدفمندی و آینده گرایی و جای برخورد مبتنی بر یک نظام ارزشی، اخلاقی، علمی و ایمانی را گرفته است. زورگویی و زورپذیری و در واقع مبنا و محور قرار گرفتن زور برای جا انداختن امورِ درست و حتی آرمانی نتیجه ناموفق و نامطلوب خواهد داشت.
زورگویی و زورپذیری و در واقع مبنا و محور قرار گرفتن زور برای جا انداختن امورِ درست و حتی آرمانی نتیجه ناموفق و نامطلوب خواهد داشت
در این راستا امیدوارم عرصه سیاست ما هم اندکی پالایش شده و همدلانه تر و دلپذیرتر گردد.